منو
 کاربر Online
700 کاربر online
 : پرسش و پاسخ
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   ناشناس   در :  شنبه 28 بهمن 1385 [07:49 ]
  مقاله ویرایش شده در بارهء سرخپوستان
 

متن نامه ویرایش شده:



پاسخ به معرفی سرخپوستان امریکا


دارا

سرخ پوستان قبایل متعدد از مردمان بومی قاره امریکا هستند که تعدادی از آنها در آمریکای شمالی و ایالات متحد امریکا زندگی میکردند و اکنون تعدادشان بسیار کمتر است .سرخ پوستان از لحاظ خصوصیات ظاهری کمی مانند اسکیمو ها هستند که آنها هم با دیدن زندگی مدرن و جذب شدن در آن کم کم تعدادشان کاستی میگیرد و در جوامع دیگر حل میشوند و به رنگ فرهنگ های دیگر در میایند .
مهاجرین اولیه امریکا جنگهای خونینی با سرخپوستان داشتند و برای پاک سازی و تصاحب مناطق مسکونی قبایل سرخپوست عده بیشماری از آنان توسط امریکایی ها نابود شدند . آنها آنان را در جنگ ها کشتند و در بعضی مواقع با آلوده کردن آنان به بیماریهای اروپا که بخاطر دوری و اینکه این بیماری ها بومی امریکا نبودند و سرخپوستان در برابرش مقاومت کسب نکرده بودند نابود کردند . سرخپوستان که مردمی قبیله ای بودند با روش ابتدایی برای گذران زندگی و نیاز غذایی به شکار میپرداختند و نقش آنها در تخریب محیط و طبیعت پایین بود و به محیط و زمین احترام میگذاشتند و زندگی خود را مرهون آن میدانستند . سرخپوستان با ورود سفید پوستان زندگی خود را که هزاران سال به آن شیوه زندگی کرده بودند در خطر میدیدند و عقیده داشتند که با پیدا شدن سفید پوستان و شکار بی رویه، شکار از منطقه زندگی آنان محو میشود و نابود کردن جانداران توسط سفیدپوستان زندگیشان را به مخاطره میاندازد. سرخپوستان استفاده بهینه از شکار میکردند و هر قسمتی از آن در زندگی آنها جایی داشت . زمین و طبیعت در باور سرخپوستان مقدس بود زیرا که زندگی خود را وابسته به آن میدانستند و آن در دعا ها و اوراد آنها جای داشت .

امروز قبایلی از بازمانده های انساب پیشین آنان که از آن بلا ها جان بدر بردند هنوز در امریکا وجود دارند و در خود امریکا و هاوایی زندگی میکنند . در امریکای جنوبی هم قبایل دیگری از آنها وجود هستند.

قبایل سرخپوستان در قاره امریکا زیادند و لیست آنها را در پیوند زیر که به زبان انگلیسی است میتوانید مطالعه کنید.

قبایل سرخپوستان

ابرای ادامه مطالعه :
این پیوند به زبان انگلیسی در باره سرخپوستان است

سرخپوستان امریکا

بد نیست بدانید وقتی میگوییم کشف امریکا ، این عبارت را خیلی ها امروز نمیپسندند بعضی ها میگویند اصلا چیزی نبود که کشف شود مگر خود سرخپوستان در اینجا نبودند و خود آنها مگر انسان نیستند ! عده ای هم میگویند باید آنرا کشف امریکا توسط سفیدان نامید که باز این عده آنرا هم امری مهم نمیدانند زیرا که قبلا آنهم توسط سفیدان دیگری انجام شده بود .


علائمی که سرخپوستان بکار میبردند

اطلاعات بیشتر در باره سرخپوستان

نامه تاریخی رییس سرخپوستان به رییس جمهور امریکا

ادامه دارد


متن سخنرانی رییس سیاتل


با سلام این ادامه گفتگو در باره پرسشی است که در باره سرخ پوستان شده بود .

دارا


از آن جایی که این نامه روحیات و باور ها و ادبیات سرخپوستان را نشان میدهد بد ندیدم که آنرا برایتان ترجمه کنم . سرخپوستان با اینکه مردمی ابتدایی بودند اما بی انصافی است اگر تنها بخواهیم آنان را از طریق معرفی فیلم های آمریکایی بشناسیم . تعداد کثیری از امریکایی ها به امروز به سرخپوستان میبالند اما با اینحال کاری مهم در باره آنها انجام نگرفته و جمعیت سرخپوستان از زندگی سطح پایین و فقر و اعتیاد و بیماری های دیگر اجتماعی در رنجند .


در سال 1851 میلادی قرار دادی با قبیله ساکومیش و قبایل دیگر در اطراف واشنگتن بسته شد که طبق آن سرخپوستان را متعهد میکرد که دو میلیون ایکر (هر ایکر 4046 متر مربع است) از اراضی خود را به بهای 150000 دلار به دولت امریکا بفروشند . رییس سیاتل از قبیله ساکومیش که مردی روحانی و سخن دان ـ دانایی بود نطقی ایراد کرد که در زیر ترجمه آنرا میبینید : ترجمه از من (دارا پارسی ) است و در حفظ زبان ادبی آن کوشش کرده ام. این ترجمهء دوم من است و قبلا هم یکبار دیگر آنرا ترجمه و در همین انجمن پست کرده بودم اما نتوانستم آنرا پیدا کنم، شاید هم در جای دیگری آنرا پست کردم که اکنون خاطرم نیست.


متن سخن رییس سیاتل به پرزیدنت پیرس در سال 1885:


چگونه میتوانید زمین و آسمان را بفروشید؟! چگونه میشود گرمای زمین را بفروش گذاشت؟! این ایده برای ما ایده ای بس غریب است. اگر پاکی و تازگی و تلعلع آب متعلق به ما نیست ما چگونه میتوانیم آنرا بفروشیم ؟!. همه جای زمین برای مردم من مقدس است. تمام سوزنهای براق کاج، هر ساحل ماسه ای, هر تودهء مِه میان درختان جنگل ِ تاریک، حرکت حشره و زمزمهء آن در خاطر مردم من مقدس است.
شیره که از آوند درخت بالا میرود خاطرهء انسان سرخپوست را با خود بالا میبرد. سفید پوستان سرزمین مادریشان را زود فراموش میکنند، وقتی که در میان مردگانشان و میان ستارگان گام برمیدارند. مردگان ما این زمین زیبا را فراموش نمیکنند، زمینی که برایشان مادر است!. ما قسمتی از زمینیم و آن قسمتی از ماست . گلهای پر رایحه خواهران ما هستند، آهوان، اسبان و شاه عقابان (عقاب امریکایی) برادران مردم مایند. ستیغ صخره کوه، شهدهای گوارا در گلزار، حرارت بدن اسب (Pony) و بدن انسان متعلق به یک خانواده اند .

که اینطور ....... !
وقتی رییس بزرگ واشنگتن (رییس جمهور پیرس1885 ) پیام میفرستد و از ما میخواهد که زمینمان را بخرد! او به ما پیام میفرستد که زمینی دیگر در اختیار ما قرار خواهد داد که در آن در میان یکدیگر با آرامش زندگی خواهیم کرد.

او به ما میگوید یعنی اینکه او پدر ما و ما فرزندان او خواهیم بود و ما باید پیشنهاد شما را در نظر بگیریم که شما زمینهایمان را بخرید!.

اما این ساده نیست این سرزمین برای ما مقدس است!.
این آب براق و روان که در سینهء نهر ها و رود ها جاری است فقط آب نیست بلکه خون اجداد و پیشینیان ماست!.
اگر ما به شما زمین بفروشیم باید بخاطر بسپارید که آن مقدس است و باید به کودکانتان بیاموزید که آن مقدس است و هر ذرهء تلعلع آبهای برکه ها و دریا ها راویان خاطرات مردم منند.
زمزمهء آبها صدای پدر ِ پدران منند.
رود ها برادران منند و عطش ما را فرو مینشانند، رودها قایق (کانو) های ما را به راه میبرند و به کودکان ما خوراک میرسانند، اگر ما زمینمان را به شما بفروشیم باید بیاد داشته باشید و به فرزندانتان بیاموزید که رود ها برادران مایند و باید شما با آنها مهربان باشید!.

ما میدانیم که سفید پوستان راه ما را درک نمیکنند. یک قسمت از زمین برایشان مانند زمینی دیگر است، برای آنها زمین غریبه ایست که در نیمه شبان در آن وارد میشود و از آن هر چه میخواهد برمیدارد!. زمین نه تنها برادرش نیست بلکه او را دشمن است! وقتی او آنرا فتح میکند او گور پدرش را یا با خود میبرد و یا ترک میکند و برایش اهمیتی ندارد!.

او زمین را از کودکان میرباید و برایش اهمیتی ندارد!.
گور اجدادش و حقوق فرزندانش که با تولدشان میاید برای انسان سفیدپوست بی اهمیت است. او میپندارد زمین، مادرش خاک و برادرش آسمان چیز های خریدنی هستند و یا برای چپاول است که آنرا مانند حیوانی یا مهره ای زیبا بفروشی. اشتهایی بی پایان دارد و در پس ِ خویش بجز بیابان بجا نمیگذارد!.
نمیدانم ،...... راه ما جدا از راه شماست!.

سیمای شهر های شما درد به دیدگان سرخپوستان میاورد و این بدان علت است که فکر کنید شاید سرخپوست وحشی است و نمیفهمد!.
جایی که آرامش باشد در شهر سفید پوستان وجود ندارد. جایی نیست که صدای باز شدن برگ را بتوانید در بهار بشنوید و صدای بال حشره را حس کنید.

اما ممکن است این بخاطر آن است که من وحشیم و نمی فهمم!.
صدا ها بنظر میرسد که اهانت به گوش ها هستند، در زندگی چه هست اگر انسان نتواند خروش ِ تنهایی ِ مرغ ِ شب ، یا قشقرق غوکان در برکهء آب در شب را بشنود؟! من سرخپوستم و من نادانم!.

سرخپوست صدای نرم باد را که بر برکهء آب میوزد، و خود ـ بوی باد را که با بارش نیمروز باران شسته است و رایحهء کاج را با خود میاورد ترجیح میدهد.
هوا برای سرخپوست گرانبهاست، جاندار که با آن در هوایی که تنفس میکنیم شریکیم! جانور، درخت، انسان، همه یک هوا را تنفس میکنیم!
سفید پوست بنظر نمیرسد که متوجهِ هوایی است که ما آنرا نفس میکشیم!.
او مانند بینی که به بوی مُردار بی حس میشود نسبت به این حقیقت کِرخ است!.

ولی اگر زمینمان را به شما بفروشیم، باید بیاد داشته باشید که زمین برای ما مقدس است و بیاد داشته باشید هوایی که تمام زندگی را حمایت میکند ما در آن نیز سهیمیم! به یاد داشته باشید بادی را که به پدران ما اولین نَفَس ِ زندگی را عطا کرد و بادی که آخرین آه زندگی او را با خود برد!.
و اگر زمینمان را به شما بفروشیم باید بخاطر داشته باشید که آنرا جدا نگهدارید و مقدسش شمارید که سفید پوست بتواند به آنجا رفته و بادی را که رایحهء گلها را با خود میاورد استشمام کند و بچشد!.
بنابراین ما پیشنهاد شما را در نظر میگیریم. اگر ما پذیرفتیم یک شرط خواهم نهاد که سفید پوست با جاندار ِ آن مانند برادرش رفتار کند!.
من وحشیم و راه دیگری را نمیفهمم!.

در مرغزار ها هزاران گاو وحشی را در حال گندیدن دیده ام که سفیدپوستان آنها را با تیر اندازی از پنجرهء قطاری که مسافرینش بودند رها کرده اند!.
من وحشیم و من نمیفهمم که اسب خروشانِ قطار برای شما از گاوهای وحشی که ما فقط آنرا میکشیم تا زنده بمانیم پر اهمیت تر است!.
انسان بدون جاندار چیست؟! اگر تمام جانداران بروند انسان در تنهایی بیحد ـ روحی فنا خواهد شد!.
انچه که جانور را نابود میکند بزودی سراغ انسان هم خواهد آمد! همه چیز در ارتباط با همند!.

باید به فرزندانتان بیاموزید که زمین ِ زیر پایشان خاکستر ِ پدرانشان است تا به آن با این دیده بنگرند و به زمین احترام بگذارند!. به کودکانتان بیاموزید غنای زمین از خاک خویشاوندانشان نشات گرفته است!.
به کودکانتان آنی را بیاموزید که ما آموختیم زمین مادرتان است!.

آنچه که بر سر زمین آید بر سر شما نیز خواهد آمد!. اگر انسان بر زمین آب دهان اندازد آنرا به خود انداخته است!.
ما میدانیم که زمین متعلق به انسان نیست، بلک انسان متعلق به زمین است! اینرا ما میدانیم!.
همه چیز بهم ربط دارند و مانند خونی است که در رگان یک خانواده است!.
آنچه که بر سر زمین بیاید بر سر ما نیز خواهد آمد!
انسان تار ِ زندگی را نتنید و نبافت انسان فقط تاری در زندگیست!.
هر کاری که او با تار کند با خود کرده است!.
حتی سفید پوست که خدایش با او میرود و با او بعنوان دوستی سخن میگوید از این سرنوشت معاف نیست!.
بالاخره ما روزی ممکن است برادر باشیم!.
اینرا خواهیم دید!.
چیزی که ما میدانیم و سفید پوستان ممکن است آنرا روزی دریابند پروردگار ما یک پروردگار است، امروز ممکن است گمان کنید که مالک او هستید بطوریکه دوست دارید مالک زمینمان شوید اما نمیتوانید!. او پروردگار ِانسان است و رحمتِ او شامل حال سرخپوست و سفید پوست هر دوست!.
این زمین برای خداوند گرانبهاست و صدمه رساندن به زمین انباشتن ِ گناه و تخلف نسبت به پروردگار است!.
سفیدان نیز خواهند مرد، شاید زود تر از قبایل دیگر!، آلودن بستر زندگی باعث خواهد شد که در مرداب بوجود آوردهء خویش غرق شوید!.

اما در هلاک و نابودی خود فروزان خواهید شد و خواهید درخشید، آتش ـ آن قدرتِ پروردگار است که شما را به این خاک نهاد و بخاطر حکمتی شما را بر زمین و بر سرخپوستان مسلط کرد!.
لن سرنوشت برای ما مرموز است، و ما نمیدانیم کی همه گاو های وحشی توسط شما ذبح خواهند شد، و کی همه اسبان وحشی رام خواهند گشت و گوشه های پنهان جنگل را بوی انبوه کارگران پر خواهد کرد و نمای تپه های پر درخت با پیدایش سیم تلگراف لکه دار خواهند گشت! این برای ما مرموز است!.



سرخپوستان تنهء بزرگ درختان را میبریدند و اطراف آنرا با گـِل میپوشاندند و در میان آن و جایی که میخواستند آنرا خالی کنند آتش مینهادند تا با سوختن و خار ج کردن قسمت ذغال شده آنرا به مانند ناو گود کرده و از آن قایقی بلند بسازند .

قایق های سرخپوستان یا کانو

کانو سازی توسط سرخپوستان با سوزندان میان تنه درخت

کانو سازی

Pony

  امتیاز: 0.00