او با هوش نبود، ولی بیشتر وقت خود را به کارهایی که جنبه فنی و مهندسی داشت، اختصاص می داد و بزودی مهندسی معروف شد. هویگنس و تمامی طرفداران نظریه موجی پس از وی می گفتند که امواج نورانی (در صورتی که چنین امواجی وجود داشته باشد) طولی است. ولی یانگ این امواج را عرضی می دانست. یعنی، ارتعاشات، مانند امواج آب، در امتدادی عمود بر امتداد انتشار موج صورت می گیرد. فرنل نظریه عرضی را با دلایل موجه پذیرفت و برای استوار ساختن مبانی این نظریه از ریاضیات کمک گرفت. بنابر نظر فرنل، نور عادی عبارت از امواجی است که ارتعاشات علی السویه در هر صفحه ای عمود بر امتداد انتشار انجام می گیرد، لکن نوری که ارتعاشات آن در سطوح مختلف نامساوی باشد، همان نور قطبی شده می باشد.
شما باید یک عنوان و متن وارد کنید!