منو
 صفحه های تصادفی
بوئینگ727
ثواب زیارت امام حسین علیه السلام از زبان پیامبر اکرم
معاهده ارزنة الروم
ساختار سیستم عصبی پیرامونی
ولادت حضرت مهدی عج در روز جمعه
پیشگفتار
معرفی ژنتیک مولکولی
سلام فرشتگان بر علی علیه السلام در شب بدر
گل دهی
دگرگونی اصابتی
 کاربر Online
1129 کاربر online
 : ادبی
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline سپاس 1 ستاره ها ارسال ها: 19   در :  دوشنبه 01 خرداد 1385 [02:59 ]
  حکایتی از ملا صدرا
 

امروز،روز بزرگداشت صدرالمتالهین،ملاصدرا است

یکی از بزرگترین افتخارات عصر صفویه وجود صدرالدین محمد بن ابراهیم شیرازی ملقب به ملاصدرا یا صدرالمتألهین است که در حکمت و فلسفه صاحب مکتب و مقام و مرتبتی بس بلند است. صدرا به سال 979 یا 980 هجری در شیراز متولد شد و پس از مرگ پدر به اصفهان آمد. علوم نقلی را نزد شیخ بهایی و علوم عقلی را نزد میرداماد تحصیل و تلمذ کرد. سپس خود اعجوبه زمان و افتخار حکمای دوران گشت.
با آنکه از علمای صوری روی خوش ندید، به بهترین وجه و عباراتی همچون آب روان بزرگترین و مهمترین مسائل حکمت را به لسان عرب بیان کرده است. کتب و رسایل او حاکی از سعی و کوشش در امتزاج فلسفه و عرفان و شرع است. ملاصدرا در میان فلاسفه و دانشمندان عالم صاحب مکتب شناخته شد و اساس مکتبش مبتنی بر این است که طریق استدلال و کشف و وحی بالاخره به یک حقیقت و یک هدف منتهی می گردد و عقل سلیم مؤید همان حقایقی است که در دین نازل گردیده و در اشراق و شهود بر عارف مکشوف می گردد.
مهمترین تألیفات او به زبان عربی عبارت است از:
اسفار اربعه، شواهد الربوبیه، شرح اصول کافی، الهدایة، حاشیه شرح حکمت الاشراق، الواردات القلبیه و کسرالاصنام الجاهلیه.
علاقه وافر ملاصدرا به عرفان و اصرار وی در بیان حقایق عرفان آن هم به زبان سلیس و ساده موجب شد که جمعی به دشمنی برخاستند و این حکیم فرید و عالیقدر برای آنکه از قیل و قال زمانه بدور باشد، بالغ بر هفت سال و یا بقولی پانزده سال از عمر را در قریه کهک نزدیک شهر قم به سر برده به تفکرات عمیق پرداخته است و بر اثر ریاضت و تهذیب و تکامل نفس به قول خود به علم حضوری نایل آمد، همان طوریکه قبلاً علم حصولی را به سر حد کمال فرا گرفته بود. بیت الحرام را به کرات زیارت کرد و در سفر هفتم هنگام مراجعت در سال 1050 هجری در شهر بصره بدرود حیات گفت و همانجا به خاک سپرده شد.
می گویند روزی ملاصدرا در کنار حوض پر آب مدرسه درس می داد. غفلتاً فکری به خاطرش رسید و رو به شاگردان کرد و گفت: ` آیا کسی می تواند ثابت کند آنچه در این حوض است آب نیست؟`
چند تن از طلاب زبردست مدرسه با استفاده از فن جدل که در منطق ارسطو شکل خاصی از قیاس است و هدف عاجز کردن طرف مناظره یا مخاطب است نه قانع کردن او، ثابت کردند که در آن حوض مطلقاً آب وجود ندارد و از مایعات خالی است.
ملاصدرا با تبسمی رندانه مجدداً روی به طلاب کرد و گفت: ` اکنون آیا کسی هست که بتواند ثابت کند در این حوض آب هست؟ ` یعنی مقصود این است که ثابت کند حوض خالی نیست و آنچه در آن دیده می شود آب است.
شاگردان از سؤال مجدد استاد خود ملاصدرا در شگفت شده جواب دادند که با آن صغری و کبری به این نتیجه رسیدیم که در حوض آب نیست، حال نمی توان خلاف قضیه را ثابت کرد و گفت که در این حوض آب هست...
فیلسوف شرق چون همه را ساکت دید سرش را بلند کرد و گفت:
« ولی من با یک وسیله و عاملی قویتر از دلایل شما ثابت می کنم که در این حوض آب وجود دارد ». آنگاه در مقابل چشمان حیرت زده طلاب کف دو دست را به زیر آب حوض فرو برد و چند مشت آب برداشته به سر و صورت آنها پاشید. همگی برای آنکه خیس نشوند از کنار حوض دور شدند. فیلسوف عالیقدر ایران تبسمی بر لب آورد و گفت: «همین احساس شما در خیس شدن بالاتر از دلیل است ....».

  امتیاز: 0.00