`هفته میراث فرهنگی`... مردم وحوادث تاریخی... تعزیه ...میراث معنوی
خیلی از اهل هنر و جامعه شناسی معتقدند که زمانی که رابطه ی مردم و حوادث و وقایع تاریخی به صورت نمادهای هنری در آیند از ماندگاری بیشتری در اذهان همان مردم برخوردار می شوند.
والبته این صورت پذیری تنها با حضور مردم در طول زمان شکل می گیرد.
در اثر چنین رابطه ای شاید بتوان آنچه می ماند را زیر مجموعه ای از میراث فرهنگی نامید که به میراث معنوی شهرت پیدا کرده است.
امسال هم به مناسبت هفته ی میراث فرهنگی ، همایشی برای یکی از این میراث معنوی در نطنز برگزار شد.
نظرات محمد میرشکرایی رئیس پژوهشکده مردم شناسی درباره تاریخچه تعزیه ، جالب است :
تعزیه یک میراث معنوی است. برای تعریف میراث معنوی باید گفت، هر آنچه که قابل لمس و دیدن باشد میراث فرهنگی است اما میراث معنوی به حضور انسان بستگی دارد. اگر از این تکیه که در آن تعزیه برگزار می شود بیرون برویم باز هم تکیه وجود دارد اما اگر انسان وجود نداشته باشد تعزیه نیز وجود ندارد.
هر مراسمی که حالت رفتاری دارد میراث معنوی است. بسیاری گمان می کنند تعزیه تاریخچه ای 200 ساله دارد اما باید گفت که این رسم هزاران سال است که در ایران برگزار می شود. این رسم در هر دوره و زمانی بر تن دین رسمی آن زمان می نشیند. این رسم در دوره اسلامی بر قالب اسلام نشسته است.
در این جا خواندن بخشی از خاطرات همسر سفیر انگلستان در ایران که به توصیف تعزیه در ایران می پردازد خالی از لطف نیست :
(خاطرات خانم شیل ، سفرنامه ی معروفی است ، مربوط به اوایل سلطنت ناصرالدین شاه .
ذیل عنوان معرفی کتاب می توانید با این کتاب بیشتر آشنا شوید.)
--> ماه دسامبر امسال مصادف با ماه محرم، یعنی دوره ماتم و ندبه و زاری ایرانیها بود. در این ماه، شیعیان مراسمی به عنوان یادبود و ذکر مصیبت امام حسین و خانوادهاش در صحرای کربلا برگزار میکنند.
این واقعه به قدری ایرانیها را تحت تاثیر قرار داده است که جریان آن را به صورت یک برنامه نمایشی درآوردهاند و شبیه انجام شعائر مذهبی دوران گذشته در انگلستان و سایر جاها، در صحنه اجرا میکنند.
در این واقعه، امام حسینعلیهالسلام پسر فاطمه ، دختر حضرت محمد صلیاللهعلیهوآلهوسلم با زنان و بچههای خود به همراه هفتاد تن از یاران که اکثر آنها از بستگانش بودند، در صحرای کربلا مورد حمله لشکریان تحت فرمان «عبیدالله» فرمانده قشون «یزید» (حکمران دمشق و دومین خلیفه از سلسله بنی امیه) قرار گرفت.
امام حسینعلیهالسلام چند روز با رشادت فراوان به دفاع برخاست ولی در آخر کار آب «نهر فرات» را به رویش بستند و تمام خانواده و یارانش را، چه بر اثر تشنگی و چه به علت جنگ هلاک کردند.
امام حسینعلیهالسلام نیز در پایان کار کشته شد و سر او به وسیله «شمر» از بدن جدا شد. باید صحنههایی را که برای یادآوری این واقعه ترتیب داده شده و حرکات ایرانیها را دید، تا بتوان وضع را کاملا تصور کرد.
این برنامه معمولا ده روز ادامه دارد، که هر روز به مدت چند ساعت اجرا میشود.
یکی از برنامههای این ده روز، نمایش «ایلچی فرنگ» است که به عنوان سفیر خیالی یکی از کشورهای اروپایی (محتملا یونان) در بارگاه «یزید»، به هنگامی که سر بریده امام حسینعلیهالسلام را به بارگاهش میبرند.
معمولا اشتیاق فراوانی وجود دارد که مدل لباس این سفیر حتما به صورت اروپایی باشد و بالاتر از همه کجکلاه پرداری هم به سر نهاده باشد.
به دستور صدراعظم، عمارت بزرگی که گنجایش چندین هزار نفر را دارد برای نمایش تعزیه بنا شده که تمام خصوصیات یک تئاتر جدید را داراست ولی صحنه نمایش آن به جای آنکه در جلو ساختمان باشد، به صورت یک سکوی بلند در وسط قرار گرفته و بدون واسطه پرده از همه طرف برای تماشاگران قابل دیدن است - در اطراف صحنه دو ردیف جایگاه ویژه ساختهاند.
از سفرای خارجی معمولا به وسیله صدراعظم دعوت میشود که در مراسم اجرای تعزیه شرکت کنند و غالبا من نیز جزو مدعوین این برنامهها بودم.
تمام محوطه پر از جمعیت میشد که تعداد آنها به چندین هزار نفر میرسید. قسمتی از محل تماشاچیان به زنها اختصاص داشت و آنها در حالی که خود را کاملا در چادر پیچیده بودند،روی زمین مینشستند.
لباس امام حسینعلیهالسلام و خانواده و یارانش به صورت همان دوران تهیه شده بود و آنها را ابتدا، در حالی که عازم سفر به «کوفه» بودند به نمایش در آوردند. برای تجسم این مسافرت، شترها و اسبهای زره پوشیده را با کجاوه در اطراف صحنه حرکت میدادند و در همان حال صدای طبل و شیپور از دور و نزدیک شنیده میشد.
پس از مدتی لشکریان «یزید» پدیدار شدند، فرمانده آنها نطقی کرد و امام حسینعلیهالسلام در حال نوحه خواندن برای جنگ به سراغش رفت و چندی بعد در حالی که خودش و اسبش پوشیده از تیرهای چوبی بودند، به وسط صحنه بازگشت. بعد، آب نهر فرات به روی آنها بسته شد و به دنبال آن نوحةسرایی شدت یافت و جنگ مغلوبه شد.
پس از چندی «شمر» خشمآلود و سوارانش، زره پوشیده و سوار بر اسب جلو آمدند. «شمر» نطقی کرد و امام حسینعلیهالسلام در حالی که از مصیبت خانواده خود اندوهگین بود با وقار به آن جواب داد.
سپس پسر جوان امام حسینعلیهالسلام - علیاکبر - برای جنگ از صحنه خارج شد و پس از مدتی جسد آن را به داخل آوردند و بالاخره کشته شدن «سکینه» و «رقیه» دختران کوچک امام حسینعلیهالسلام، سر و صدای گریه و ناله جمعیت را به اوج رساند، تا آنکه جبرائیل از آسمان به زمین آمد و به همراه سایر فرشتگان همراهش - که دارای بالهای پرزرق و برق بودند - از این عمل شنیع درباره اولاد پیغمبر اظهار تنفر کردند.
فردای آن روز (روز آخر تعزیه) آیین به خاکسپاری امام حسینعلیهالسلام و خانوادهاش در کربلا انجام گرفت.
در این برنامهها معمولا گفتار و نوحهخوانی از حرکت و عملیات بیشتر است. حسین علیهالسلامبه صورت یک شخص آرام و خونسرد و با وقار مجسم شده و نقش «سکینه» را که دختری 12 ساله بود، یک پسر کوچک اجرا میکرد که واقعا شایستگی فراوانی داشت.
شخصیت «شمر» در قالب یک میرغضب سنگدل و بیرحم به صورتی بسیار عالی اجرا میشد و پسرهای کوچک رل زنهای امام حسینعلیهالسلام را عرضه میکردند. در تمام این ماه، تمامی زنها و اغلب مردها لباس سیاه در بر میکنند.
شما باید یک عنوان و متن وارد کنید!