دادگاه عشق
نیمه شب کوبید به در گفتا که عاشق خانه است
زیر لب گفتم خدایا هر کس است دیوانه است
مادرم آن گوهر یکتای مهر و دوستی
رفت و در را باز کرد و گفتا که آری در خانه است
گفتمش تو کیستی ، از من چه می خواهی بگو؟
گفت نام تو برای من بسی بیگانه است
گفتم آخر بیگناهم من ، نگاهم کردو گفت:
متهم هستی و جرمت دیدن جانانه است
قاضیم در دادگاه عشق و بعد سالها
نوبت پرونده ات ای در جهان افسانه است
مادرم از دادگاه استمداد خواست
کاین پسر پاک است تقصیر از دل دیوانه است
دادگاه عشق اعدام مرا تصویب کرد
گفت قاضی جای کشتن دیوانه است
مادرم گفت ایها القاضی
این اسیر زلف همچون شانه است
گفتم اندر دادگاه عشق کنم از خود دفاع
بیگناهم من چون که تقصیر بردل دیوانهاست
لیک از من شاهدو برهان و مدرک خواستند
پاسخش دادم که شاهد ساغرو پیمانه است
گفت : پیمانه که در هر لحظه در آغوش یکیست
پشت به قانون ، ناشناس و بی خرد بیگانه است
گفتمش قاضی سوختم از فراق زندگی
گر دلی دیوانه شد عقل و خرد فرزانه است
طبق اصل 5 بند عشق و عاشقی
کیفرت حبس ابد در گوشه میخانه است
گفتمش گر یار را بوسم چه باشد کیفرم
گفت : جرمت سوختن چون کافر و فرزانه است
از تعجب خشک شد قاضی به جای خویشتن
با خودش گفت : کاین پسر صد مرتبه دیوانه است
گفت : خانمها ، آقایان رییس دادگاه ، دادستان محترم
هر کس در این کاشانه است
چون قضاوت بهر دیوانه ندارد ارزشی
از دفاع متهم معلوم شد دیوانه است
امتیاز: 0.00
شما باید یک عنوان و متن وارد کنید!
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از
صفحه قبلی
اقدام کنید.
به هر جا ناتوان دیدی توان باش
به سود مردم خاموش زبان باش
به زیر پای بی دستان زمین شو
به چشم زور مندان آسمان باش
ستم کش را اگر دیدی بر آشوب
ستمگر را چو مشتی بر دهان باش
چو افتد بر جبینت خط پیری
مکن افسردگی در دل جوان باش
یتیمی را به مهری شادمان کن
گل بی باغبان را سایبان باش
به عمری در هوای خویش بودی
زمانی هم برای دیگران باش
امتیاز: 0.00
وزارت آموزش و پرورش > سازمان پژوهش و برنامهريزی آموزشی
شبکه ملی مدارس ایران رشد
شما باید یک عنوان و متن وارد کنید!