گلدکوئست




Untitled Document




img/daneshnameh_up/b/b9/goldquest.jpg



گلد کوئست یکی از زیر مجموعه های شرکتی ست به نام کوئست اینترنشنال . دفتر اصلی کوئست اینترنشنال در هنگ کنگ است. در بین اعضای هیأت مدیره ی این شرکت خبری از ایرانی ها نیست؛ آن ها عمدتاً از اهالی کشورهای جنوب شرقی آسیا اند. برخی معتقد اند که این شرکت به محافل صهیونیستی وابسته است، گرچه نمی توان در این باره اظهار نظر قطعی کرد. کوئست اینترنشنال خود را یک شرکت فراملیتی می داند و در برخی از کشورها نمایندگی ها یا دفاتری دارد. در میان این کشورها خبری از کشورهای توسعه یافته نیست. فی المثل شرکت مزبور در ایالات متحد، فرانسه، آلمان و کلاً قریب به اتفاق کشورهای توسعه یافته نتوانسته جایی برای خود دست و پا کند. عمده ی کسانی که به عضویت این شرکت درآمده اند از کشورهای جنوب شرقی آسیا، آسیای میانه، افریقا و امریکای لاتین بوده اند. به رغم پراکندگی جغرافیایی کشورهای مذکور، می توان وجوه اشتراکی نیز در آن ها یافت:

  • زیرساخت های توسعه نیافته ی اقتصادی و صنعتی
  • ساختار بیمار اداری
  • تبعیض، فقر و فساد فزاینده
گلد کوئست کار خود را مبتنی بر بازاریابی ‌شبکه‌ای می داند. شما محصولی را از شرکت می خرید و سپس خود شروع به یافتن مشتری برای شرکت می کنید و در قبال جذب تعداد معینی مشتری از شرکت حق واسطه گری (پورسانت) می گیرید. محصولات کوئست اینترنشنال عمدتاً جنبه ی لوکس دارند. معمولاً در اقتصاد کالاها را به دو گروه عمده تقسیم می کنند: کالاهای اساسی و کالاهای لوکس. کالاهای اساسی آن هایی اند که برای گذران زندگی ضروری اند: سرپناه؛ پیراهن و شلوار و کت و کفش و کلاه؛ نان و روغن و برنج و... قس علی هذا. کالاهای لوکس دقیقاً در تقابل با کالاهای ضروری قرار می گیرند. بدین ترتیب کالاهایی لوکس به شمار می آیند که در زندگی ضروری نیستند، بل که انسان ها به آن ها احساس نیاز می کنند. این نیاز یک نیاز واقعی نیست، بل که نیازی کاذب است. کار تبلیغات هم ایجاد همین احساس نیاز است. عمده ی اقتصاد سرمایه داری مبتنی بر کالاهای لوکس است و برای این که بازاری پیدا شود و تقاضا افزایش یابد تا اصولاً عرضه ای بتواند صورت گیرد، به ضرب و زور تبلیغات در افراد احساس نیاز را بیدار می کنند. پروپاگاندیست ها برای ایجاد احساس نیاز روی جاذبه های کالاها مانور می دهند. این جذابیت ها عمدتاً در ضعف های بشری ریشه دارند. در جامعه ی مصرف زده ی سرمایه داری این ضعف های بشری ست که بر انسان ها حکومت می کنند. وگرنه انسان فطرتاً در حالتی از استغنا نسبت به اشیا به سر می برد و نیازی ندارد که با مصرف هرچه بیش تر به خود هویت ببخشد و قوام وجودی خود را در گرو تعلق فزاینده به کالا و مصرف آن بیابد. مگر آن رسول رحمت- علیه و علی آله صلوات والسلام- نفرمود:« کُلُ شَیءٍ فَضَلَ عَنْ ظِلِ بَیتٍ و جِلْفِ الْخُبْزِ وَ ثَوْبٍ یواری عَوْرَةَ الرَّجُلِ وَ الماءِ لَمْ یکُنْ لِابنِ آدَمَ فیهِ حَقٌ» . گلد کوئست هم جلوه ای از جلوات نظام سرمایه داری و انسان حریص و طماعی ست که مقتضای ظهور بورژوازی ست. اگر صفحه ی اول کاتالوگ معرفی گلد کوئست را دیده باشید سخن ام را تصدیق خواهید کرد. بنای کار گلد گوئست تحریک ضعف های بشری ست. کالاهایی که گلد کوئست می فروشد همین جنبه را دارند: سکه ی طلا، ساعت، اقامت در هتل و ... همگی از همین اصل پیروی می کنند. روال کار بدین منوال است که شما کالایی لوکس را از گلد کوئست می خرید و بدین ترتیب وارد شبکه می شوید. شبکه از مجموعه ای از گره ها تشکیل می شود که به هم متصل اند و این نقاط اتصال مانند سیناپس های عصبی عمل کرده و ارتباط بین اعضای شبکه را ممکن می سازند. فی المثل در شبکه های رایانه ای، هر رایانه یک گره است. در شبکه ی توزیع مواد مخدر، هر یک از توزیع کننده ها یک گره است. در گلد کوئست هم هر کسی که کالای شرکت را بخرد تبدیل به یک گره می شود و در ازای افزودن به تعداد گره ها ی شبکه حق واسطه گری( پورسانت) دریافت می کند. در گلد کوئست به ازای هر تعادل سه به سه که شکل می گیرد 250 دلار به فرد می رسد. به این اعتبار و فقط به این اعتبار، گلد کوئست محق است که کار خود را بازار یابی شبکه ای بخواند. اما باید گفت که اصولاً بحث درباب این که گلد کوئست بازار یابی شبکه ای ست یا نه بی مورد است. بر فرض که گلد کوئست بازار یابی شبکه ای( آن هم از نوع فرد اعلا!) باشد، چه دردی از بی شمار درد های اقتصاد بیمار ایران را دوا می کند. گلد کوئست و کلاً فعالیت اقتصادی از نوع گلد کوئست، نه تنها دردی از درد های ما را دوا نمی کند، بر ضعف و فترت این تن رنجور نیز می افزاید. اقتضای گسترش فرهنگ گلد کوئستی تضعیف فرهنگ تولید گرایی،کار خلاقانه و توسعه ی زیر ساخت های اقتصادی و اداری ست.

همچنین ببینید








تعداد بازدید ها: 85788