قیمت مواد غذایی (به خصوص گندم) در
مدینه بالا رفته بود.
حضرت صادق علیه السلام به
معتب (ناظر امور مالی خانهاش) فرمود: « چه مقدار مواد غذایی در خانه داریم؟»
معتب پاسخ داد:« به اندازهی چندین ماه.»
امام فرمود: «همه را ببر و بفروش.»
معتب عرض کرد:« ولی در مدینه مواد غذایی نایاب است!»
امام دوباره فرمود: «همه را بفروش.»
سپس فرمود:« از این به بعد مثل همهی مردم، هر روز فقط مصرف همان روز را خریداری کن. نیمی از مواد غذایی خانوادهی مرا گندم و نیم دیگر را جو قرار بده. خدا میداند که من میتوانم از گندم خالص به آنها بخورانم ولی دوست دارم خداوند ببیند که من در زندگی به اعتدال و درستی رفتار میکنم.»
در روایت دیگری،
ابوبصیر نقل میکند که روزی امام صادق علیه السلام به حمام عمومی رفت. صاحب حمام به او گفت:« اجازه بفرمایید حمام را برای شما قرق کنم.»
امام فرمود:« من نیازی به این کار ندارم. شخص مؤمن به این امور دلبسته نیست و سبکبالتر از این حرفهاست.»