نظریه زیمل (بزرگ شهر و حیات ذهنی) (1902-1903)
نگاه اجمالی
زیمل که به
سنت فئوکانتی تعلق داشت معتقد بود که برای بررسی جهان اجتماعی باید به انتخاب از میان پدیدهها بر مبنای نظم خاص پرداخت. بر مبنای نظر زیمل دانش جریانی است که ما از طریق اندیشه انسان به پدیدهها معنی میدهیم. روش کار زیمل انتخاب یک پدیده خاص از جریانهای بیشمار اجتماعی و بررسی عوامل گوناگونی است که آن را میسازند. چهار قضیه اصلی در تمام تحلیلهای زیمل دیده میشود.
اصول شکل (Principle Of Fonm)
زیمل معتقد است که «جهان متشکل از محتواهای بیشماری است که انسان به آنها از طریق تحمیل شکل ساخت ، هویت و معنی میدهد. شکل از طریق تجربه زندگی اجتماعی پدید میآید. زیمل میان شکل و محتوا تفاوت قائل میشود و معتقد است کاری جامعه شناس بررسی کنش متقابل است. شکلهای اجتماعی میتوانند گوناگون داشته باشند و بر عکس محتواهای گوناگون میتوانند به شکلهای متفاوت ظاهر گردند.
اگر از دیدگاه زیمل به
شهر نگاه کنیم بررسی وضعیت شهر از نظر جمعیت یا بافت شهر از نظر منطقهها و محلات کافی نیست. کاری که او در مقاله بزرگ شهر و حیات ذهنی به عهده میگیرد پرداختن به شکل روانی زندگی متقابل میان مردم در محیط شهر است. زیمل به بررسی ذهن یک فرد شهری میپردازد و در این مقاله پدیده شهر را به بعد روانی آن محدود میسازد.
عمل متقابل (Reciprocity)
هیچ واقعهای دارای یک معنی مشخص و ذاتی نیست. معنی آن فقط از طریق کنش متقابل با پدیدههای دیگر یا وقایع دیگر به دست میآید. این امر در مورد هر پدیده فرهنگی در درون نظام فرهنگی مصداق دارد. تجربی فرهنگی را باید از طریق کنش متقابل انسانها در آن درک کرد. میزان کش متقابل یکسان نیست بعضی از شکلها دارای کنش متقابل کامل هستند مثل مبادله اقتصادی ، بعضی دیگر ممکن است ظاهرا یک جانبه به نظر آیند مثل رابطه قدرت. اما اگر فرمانبرداری نباشد قدرتی هم وجود نخواهد داشت اگر رابطه متقابل از میان برود جامعه دیگر وجود نخواهد داشت.
فاصله (distance)
خصایص شکل و بعضی پدیدهها کارکرد فاصله نسبی میان افراد و یا پدیدههاست.
اشکال فرهنگی زمانی ظاهر میشوند که اتحاد و پیوستگی تجربه نزدیک از میان رفته و فاصلهای میان فاعل (Subject) و مفعول (Object) ایجاد شود. تفاوت شکلها در جهان اجتماعی مربوط به فاصلهای است که با فرد دارند. شکلهای فرهنگی برمبنای فاصلهای است که با فرد دارند. شکلهای برمبنای فاصله ای که با فرد دارند تعریف می شوند. بعضی از اشکال مانند تضاد ، تماس میان افراد را افزایش میدهد و از طرف دیگر فاصله را زیاد میکند.
دوگانگی (dualism)
جهان را میتوان از طریق تضاد و تفاوت میان بخشهای گوناگون درک کرد. شرایط هر بعدی از زندگی همجواری عناصر متضاد است یک شکل ممکن است ترکیبی از دو بعد متضاد باشد. دو قطب مخالف ، یک اتحاد کلیتر پدید میآورند. تضاد میان فاعل و مفعول دو گانگی حوزه فرهنگ را بوجود میآورند، تا جایی که فاعل سازنده پدیده فرهنگی است، آن پدیده تجلی خلاقیت و سازندگی انسان است، اما لحظهای که ساخته شد و تبدیل به یک شکل جا افتاده گردید در مقبل انسان قرار میگیرد و او را محدود میسازد. چون نیازهای فرهنگ ثابت نیستند،
پویایی فرهنگ حاصل این تضاد عمیق میان جریان ابدی زندگی و اصالت و اعتبار عینی اشکال است.
دیدگاه زیمل در مورد مقاله کلان شهر و حیاط ذهنی در چهار چوب قضیهها
زیمل در این مقاله وضعیت جدید زندگی را محکوم نمیسازد، اما به محدودیتهای آن اشاره میکند. به تاثیراتی که بزرگی جمعیت و وسعت جامعه بر زندگی شهری به جای میگذارد توجه دارد و تاثیرات اقتصاد پولی را در نظر میگیرد. جدایی و بیگانگی انسانها را در بزرگ شهر مورد توجه قرار میدهد و از بین رفتن حسهای خود به خود و خشن شدن فرهنگ را مد نظر قرار میدهد و آنها را به عنوان شیوه زندگی مدرن میپذیرد. کار زیمل یک اثر ارزنده
جامعه شناسی است که سعی دارد تا بزرگ شهر و فرهنگ آن را تعریف کند.
او شهر را یک مجموعه پویا در نظر میگیرد که افراد در حال کنش متقابل دایمی هستند که پیامدهای خاص خود را دارد؛ از یک طرف باعث حالت "بلازه" یا بی تفاوتی و دلزدگی میشود (Blasé Outlook) و فرهنگ یک بعدی رشد میکند و از طرف دیگر همین محیط امکان شکوفایی خلاقیتها را فراهم میسازد.
مباحث مرتبط با عنوان