مناظره امام حسن با معاویه و یارانش






سنت اجتماع در میان ائمه -ع-

امامان شیعه از سنت حسنه اجتماع واستدلال بسیار استفاده می کردند چنانکه خدای متعال به رسولش فرمود: « ادع الی سبیل ربک بالحکمه والموعظه الحسنه وجادلهم بالتی هی احسن. »
(بسوی پرورگارت مردم را بخوان با حکمت (برهان) و وعظ و خطابه نیکو و با آنان جدالی عملی بنحوی نیکو کن. )
امام حسن علیه السلام نیز در طول عمر و به ویژه پس از جریان صلح مناظراتی دارد که شیرین ترین آنها مناظره ای است که در حضور معاویه و با حضور ارکان حکومتی او انجام شده است و خلاصه آن اینست :

توطئه دشمنان بر علیه امام حسن و ترس از رسوایی

عمرو پسر عثمان، عمر بن عاص، عتبه پسر سفیان برادر معاویه، ولید پسر عقبه، مغیره پسر شعبه در نزد معاویه گرد آمدند و گفتند: حسن را احضار کن تا او را دشنام دهیم و خوار کنیم زیرا او مورد احترام مردم است و بر ما که دشمن او هستیم اهانت کردنش لازم است .
معاویه گفت: می ترسم لباس عاری بر قامتتان بپوشد در طول تاریخ بر تنتان بماند گفتند: عجبا آیا میترسی باطل بر حق، غلبه کند؟ هرگز چنین نخواهد شد.
پیام رسان معاویه حضرت را طلبید حضرت فرمود چه کسانی نزد اویند؟ وقتی نام برده شدند آنها را نفرین کرد.

اهانت های معاویه و اطرافیانش به امام

حضرتش بحضور معاویه رسید پس از احوالپرسی معاویه گفت اینان ترا خواسته اند که به تو بگویند عثمان مظلوم کشته شد و کشنده اش پدرت بود و تو هم بدون واهمه از موقعیت من پاسخشان را بده و سپس به سخن گفتن پرداختند و هر یک مطلبی گفتند که خلاصه اش این است :

1) بنی امیه درجنگ بدر نوزده کشته داده اند که باید انتقامشان را از بنی هاشم گرفته شود.
2) تولیاقت خلافت را نداری.
3) پدرت ابوبکر را مسموم کرد و طرح قتل عمر را ریخت و عثمان را کشت.
4) عثمان بنا حق توسط پدرت کشته شد و ولی دم او امروز معاویه است و ما می توانیم ترا بجای پدرت قصاص کرده بکشیم.
5) شما در عیان چیزهائی بوده اید که حقیقت ندارد.
امام علیه السلام شروع کرد به پاسخ دادن و پاسخهای حضرت در سه محور بود.

1) برشماری فضائل علی علیه السلام و خودش.
2) برشماری مطاعن معاویه به عنوان محور اصلی و مطاعن پدرش ابوسفیان.
3) پاسخ تک تک افراد جلسه با افشاگری سابقه سیاه هریک.

برشماری فضائل علی -ع- و خودش

در محور اول فرمودند: علی علیه السلام در جنگها پرچمدار سپاه رسول خدا بود و در شب هجرت به جای رسول خدا خوابید و خود را طعمه شمشیرهای گرسنه کرد و در جنگ خیبر پیامبر فرمود: پس از دو روز شکست ابوبکر و عمر پرچم را بدست کسی می دهم که محب و محبوب خداست و فردا علی را خواست و پرچم را بدو داد و او هم با پیروزی برگشت، علی هموست که بارها او را پیامبر جانشین خود خواند و در حقش فرمود:
خدایا دوست دار علی را دوست بدار دشمنش را دشمن و. . .

ذکر مطاعن معاویه

در محور دوم که ذکر مطاعن معاویه بود فرمود: پیامبر اکرم صلی الله علیه واله و سلم بارها ترا نفرین کرد و یکبار از خدا خواست که هیچگاه سیر نشوی آیا تو همان نبودی که آن هنگام که پدرت خواست اسلام بیاورد با اشعار او را از این کار منع کردی و آیا پدرت همان نبود که لحظه ای بخدا ایمان نیاورد و حتی پس از خلافت عثمان به خانه او رفت و در جمع بنی امیه که امری غیر از آنها نبود گفت: خلافت را همانند توپی در دستهایتان بچرخانیده که قسم به آنچه ابوسفیان بدان قسم می خورد (یعنی بتها) نه بهشتی است و نه دوزخی و. . .
و در محور سوم که ذکر مطاعن حضار جلسه بود فرمود: اما تو ای عمر و پسر عثمان آن قدر احمقی که لیاقت پاسخگویی را نداری تو از تبار همان بنی امیه هستی که رسول خدا بزرگشان را وزغ (قورباغه) نامید.

ذکر مطاعن اطرافیان معاویه و رسوایی آنها

اما توای عمروعاص! تو سگی و مادرت زناکار بود که بر سر تو پنج نفر به مخاصمه برخاستند تا پست ترین آنها از جهت نسب ترا به خود ملحق نمود تو همانی که رسول خدا را با 70 بیت شعر هجو کردی و رسول خدا صلی الله علیه واله و سلم ترا نفرین کرد و فرمود خدایا در برابر هر بیت شعر او را یکبار لعنت کن.

اما تو ای ولید بن عقبه! تو باید با علی پدرم دشمن باشی مگر علی نبود که پدرت را در جنگ بدر کشت و خودت را هشتاد ضربه تازیانه بخاطر شراب خوردنت نواخت، تو همانی که خداوند در قرآن ترا فاسق خواند.
اصلا تو پدرت معلوم نیست و مادرت این مطلب را به خودت به صراحت گفت اما تو ای عتبه پسر ابی سفیان! ترا چه با یاد از علی کردن ؟! اما اینکه گفتی مرا می کشی بسیار خنده دار است چرا آن نفر را بر روی زنت افتاده بود و با او مشغول مجامعت بود نکشتی؟ آیا اگر او را که آبرویت را ریخت می کشتی بهتر نبود؟!

اما تو ای مغیره بن شعبه! تو همانی که زنا کرده بودی و عمر بالطائف الجبل حد زنا را از تو دفع کرد ولی عذاب آخرت که قابل دفع نیست، تو همانی که فاطمه دختر رسول خدا صلی الله علیه واله وسلم را چنان زدی که فرزند در شکمش را سقط کرد با اینکه فاطمه بزرگ زنان بهشت است و تو اینکار را فقط به خاطر خوار کردن رسول خدا صلی الله علیه واله وسلم انجام دادی.
در این حال ،امام حسن علیه السلام برخواست و بیرون رفت در حالی که شکست تلخ را با پیروزی خود کام معاویه و ارکان حکومتی اش باقی نهاده بود.

مراجعه شود به:
سخنان امام حسن مجتبی علیه السلام


تعداد بازدید ها: 22747