مقدمه
زمان در درون
فصلها میلغزد و گذر آن در آسمان هویدا میشود. این چرخه یک سال یعنی بلندای زمانی که
زمین خورشید را دور بزند، به طور میانجامد. با این حال ما حرکت آن را مستقیما احساس نمیکنیم بلکه با مشاهده تغییرات روزانه در موقعیت خورشید و ستارگان آنرا درک میکنیم تا اینکه پس از یکسال آنها به جای اولشان باز گردند. زمین در هر دور گردش به دور خورشید ، حدود 25/365 بار به دور خود میگردد. بنابراین هر سال 25/365 روز دارد و تغییرات در مسیر روزانه خورشیدی ، دوره سالیانه را معین و اندازه گیری میکند. برای اندازه گیری و سنجش این دوره بدین صورت عمل میکنیم:
از هر نقطهای که بایستیم، میتوانیم طلوع خورشید را مشاهده کنیم. اگر در نیمکره شمالی باشیم ملاحظه میکنیم که
خورشید یکبار در سال و در فصل زمستان ، در جنوبیترین نقطه شرق یعنی در جنوب شرقی طلوع میکند. با این وجود در چند سحرگاه متوالی ما طلوع خورشید را در همان نقطه میبینیم. اما به تدریج به سوی شمال میرود تا نیم سال بعد که در فصل تابستان در شمالیترین نقطه شرق طلوع میکند. ولی سرانجام به عقب باز می گردد و دوباره به سمت جنوب می رود و نیمه دوم سال را تارسیدن به حد جنوبی و بازگشت زمستان ، طی میکند. یکبار دیگر این چرخه سالیانه که انعکاس نقطه متحرک غروب خورشید در امتداد نیمه غربی افق است، آغاز میشود. بدین ترتیب زمان در توالی منظم روزها و سالها تنظیم میگردد.
انقلاب تابستانی و زمستانی - اعتدالین
زمانی که خورشید در ربع جنوب شرقی افق و در منتها درجه آن طلوع میکند، آنروز روز
انقلاب زمستانی است. این رویداد و تاریخ وقوع آن هر دو حامل معنای این نام هستند و انقلاب در اینجا یعنی خورشید در این مسیر برای مدتی دچار تحول شده و ظاهرا ثابت میماند و پیش از اینکه به مسیر قبلی خود امتداد افق شرقی باز گردد، مدتی در حد توقف از حرکتش کاسته میشود. هر چند که دو حد نهایی نقطه طلوع خورشید در جهت شمال شرقی و جنوب شرقی واقع میشود، اما لزوما با جهتهای فرعی منطبق نمیشوند. در میانراه این حدود شمالی و جنوبی ، خورشید از شرق طلوع و در غرب غروب میکند. این اتفاق دوباره در سال رخ میدهد. یکبار زمانی که خورشید به سمت شمال میرود و شش ماه بعد وقتی به سوی جنوب میرود. این دو رویداد
اعتدالین نام دارد، در بهار ، اعتدال بهاری و در پاییز ، اعتدال پاییزی.
اعتدال در اینجا به معنی برابری شب و روز است و در هر اعتدال مدت ساعتهای روشنایی روز با طول شب برابر است. در
انقلاب زمستانی ، شبها طولانی و روزها کوتاه هستند. در مقابل در تابستان ، شبهای کوتاه و روزهای بلند غالب هستند. در تابستان خورشید زمان بیشتری در آسمان است، زیرا مسیر طولانیتری را طی میکند و قوس بلندی در آسمان میزند. خورشید زمستانی در سطح جنوبی آسمان حرکت میکند و مسیر آن کوتاه است و ساعتهای روشنایی روز کم هستند. در زمان اعتدالین ، مسیر عبور خورشید ، در میانه این دو حد یعنی بالاتر از انقلاب زمستانی خورشید و پایینتر از مسیر تابستانی آن ، قرار دارد.
فلسفه فصلها در زمین
آنچه که مشخص میکند تابستان یا زمستان است فاصله زمین از خورشید نیست بلکه ارتفاع مسیر خورشید در آسمان است. در حقیقت ، زمین در دی ماه (ژانویه) در نیمکره شمالی به نزدیکترین فاصله خود با خورشید میرسد. حدودا 3 درصد نزدیکتر از تیر ماه (ژوئیه) ، زمانی که دورترین فاصله قرار دارد. آنچه منجر به نوسانات فصلی دمای هوا میشود، تغییرات در چگونگی گرم شدن زمین است. این فرآیند بستگی به زاویهای دارد که نور خورشید از آنجا به نقطهای از زمین که ما در آن هستیم میتابد. منظور از خورشید فروردین زمستانی این است که آفتاب از زاویهای بسته به زمین میتابد و پس از برخورد شیب دار ، بر روی زمین گسترده میشود، در نتیجه گرما کافی نیست و هوا سردتر میشود. در تابستان مسیر فرازین خورشیدی در ارتفاع بالاتر ، آفتاب مستقیم و گرمای بیشتری را فراهم میآورد.
شرق جهت طلوعهاست. دو مسیری که خورشید را در انقلاب تابستانی (چپ) و انقلاب زمستانی (راست) نشان میدهد، در این موقعیت ، خورشید هیچگاه در نقطه شمالیتر (چپ) و یا جنوبیتر (راست) از محلهایی که در ابتدای انقلابها در افق دیده میشود، طلوع نمیکند، در میانه این مسیر و بین این دو منتهی الیه ، خورشید در شرق یعنی در اعتدالین طلوع میکند. انعکاس این الگوی سالیانه طلوع خورشید ، در غرب و در غروب آن نیز ظاهر میشود. دگرباره حدود حرکت سالیانه خورشید در دو مسیر نزولی انقلاب زمستانی (چپ و جنوب) و تابستانی (راست و شمال) مشخص میشوند. غروبهای زمان اعتدالین در غرب رخ میدهند.
ارتفاع مسیر فصل به فصل تغییر میکند ، زیرا محور دورانی زمین در فضا ، میل پیدا میکند، در یک سوی مدار زمین ، خورشید به طور مستقیمتری بر نیمکره شمالی میتابد و طلوع و غروب آن نیز در شمال دیده میشود. در سوی دیگر مدار زمین ، میل زمین باعث میشود نیمکره جنوبی در معرض آفتاب بیشتری قرار بگیرد. در زیر خط استوا تابستان است اما در شمال ، طلوع و غروب خورشید در جنوب دیده میشود و زمستان است، یعنی تمام تغییرات فصلی که ما تجزیه میکنیم نتایج چگونگی آرایش زمین فضاست.
فصول در ستارگان
اگر ما همچون نیاکانمان مشاهده آسمان را دنبال کنیم، دگرگونیهای تدریجی شبانه را در
ستارگان میبینیم. همانطور که این دگرگونیها را در
مسیر روزانه خورشید ملاحظه میکنیم و در نگاه نخست ، ممکن است برای کسی که با
جغرافیای آسمان آشنایی ندارد، آسمان شب گیج کننده باشد. با وجود این که به نظر میرسد ستارهها بیشمار هستند، اما اینگونه نیست. حدودا 8000 ستاره در کل آسمان ، یعنی در نیمی از آن که بالای سرماست و نیمی دیگر که زمین زیر پای ما مانع دیده شدن آن است، با چشم غیر مسلح دیده میشوند. البته این تعداد ، در هر لحظه به شدت کاهش مییابد زیرا نیمی از آسمان را اصلا نمیتوان دید و دلیل دیگر اینکه اتمسفر ستارگان سطح زیرین آسمان را محو میکند. شاید تعداد 2500 ستاره را در بهترین موقعیت ، بتوان دید که با کمی تمرین با پور نورترین آنها آشنا میشویم. ستارگان همه شبیه به هم نیستند و آسمان را به نحوی یکسان نمیپوشاند. آنهایی که روشنتر هستند در ترکیب با ستارههای کم نورتر اطرافشان آرایش و اشکال مجزایی را پدید میآورند. این طرحها یا تصاویر "
صور فلکی" نامیده میشوند.
صور فلکی
برخی از صورتهای فلکی همچون
دب اکبر/خرس بزرگ (ملاقه بزرگ Big Dipper) و
جبار/شکارچی (Orion) بیشتر شناخته شده هستند. تعداد کمی از صورتهای فلکی شبیه به نامشان هستند. حتی صورت فلکی جبار / شکارچی بیشتر شبیه به یک ساعت شنی است و اما اینگونه فرض شده که نماینگر یک شکارچی است. یک ستاره قرمز رنگ درخشان به ستاره "منکب جبار" (Betelgeuse) نشانه راست شکارچی که در گوشه چپ زبرین این ساعت شنی قرار گرفته است. با یک خط مورب به سمت راست زیرین به ستاره (رجل جبار) (Rigel) در پای چپ شکارچی میرسیم. در کمر این ساعت شنی ، سه ستاره نزدیک به هم در یک ردیف و با درخششی مشابه قرار دارند که کمربند شکارچی را تشکیل میدهند.
سه چراغ آسمانی کم نور دیگر به نظر میآید که از کمر در یک خط آویخته شدهاند که شمشیر شکارچی را تشکیل میدهند. در سمت راست شکارچی
صورت فلکی ثور/ گاو نر (Taurus) ، و چشم قرمز آن یعنی ستاره دبران (Aldebaran) در خطی به کمربند شکارچی قرار دارند. تقریبا در همان خط و در پهلوی دیگر شکارچی ، ستاره شباهنگ (Sirius) (تیر/ تیشتر/
شعرای یمانی) که درخشان ترین ستاره آسمان است ، قرار دارد.
ستارههای صورت فلکی جبار ، سرنشینان برجسته آسمان هستند ، زیرا در این نقطه از مدار گردش زمین به دور خورشید ، سمت تاریک سیاره ما رو به جهت آنها است. هر اندازه زمین در این مدار به پیش کمی رود، شکارچی و همجواران آن هر شب هنگام غروب در فاصلهای دورتر و دورتر ظاهر میشوند. در فصل بهار و هنگام غروب ، این صورت فلکی در اوج خواهد بود و در طول شب تا نیمه این فاصله نزول خواهد کرد. ستارگان دیگر نیز زمانی که خورشید پایین میرود، در افق نمایان میشوند. در فصل بهار و در هنگام غروب ، این صورت فلکی در اوج خواهد بود و در طول شب تا نیمه این فاصله نزول خواهد کرد. ستارگان دیگر نیز زمانی که خورشید پایین میرود، در افق نمایان میشوند و تا سپیده صبح بر آسمان حکمرانی میکنند.
صورت فلکی اسد/ شیر (Leo) از صورتهای فلکی بهاری است، اما پس از مدتی که نیمه تاریک زمین دیگر رو به شکارچی نیست، ستارگان دیگر جایگزین صورت فلکی شیر یا اسد میشود.
درخشانترین ستارگان
نسر واقع (
Vega) ،
ذنب الدجاجه (
Deneb) ،
نسر طاثیر (
Altair) ، سه ستاره از درخشان ترین ستارهها هستند که همچون جواهراتی در سه گوشه از مثلثی قرار دارند که پهنه
راه شیری را میپوشانند. آنها در شبهای تابستان از بالای سر ما میگذرند و در قسمت جنوبیتر ستاره درخشان دیگری با نام
قلب العقرب (
Antares) که تقریبا به سرخی
سیاره مریخ (Mars) است ، در قلب
صورت فلکی عقرب / کژدم (Scorpius) میدرخشد. چنگکهای عقرب به درون
صورت فلکی میزان / ترازو (Libra) که در غربی سر عقرب واقع است، کشیده میشود. بدن عقرب به شکلی قلاب مانند به سمت شرق تاب بر میدارد و به یک نیش پر ستاره منتهی میشود. صورت فلکی عقرب شباهت کمی با عقرب دارد و همانطور که شکارچی پیام آور زمستان است، عقرب نشانه شبهای تابستان است.
تابستان نیز سپری می شود و با رسیدن پاییز ، ستارگان دیگری در صحنه آسمان استقرار می یابند. صورت فلکی فرس اعظم / اسب بالدار (Pegasus) بیشتر شبیه یک مربع است که در هر گوشه آن یک ستاره قرار دارد تا یک اسب پرنده ؛ اما در آسیمان پاییزی ، طرحی متمایز و برجسته است. بزودی صورت فلکی برساووش / برنده دیو (Perseus) در پی آن می آید و در طی فصل پاییز تمام گروه شخصیت های افسانه برساووش همچون ذات الکرسی / خداوند کرسی / کرسی نشین (Cassiopeia) در نقش ملکه ، قیفاووس / کیکاووس (Cepheus) در نقش شاه ؛ امره المسلسله/ زن با زنجیر (Andromada) در نقش بانوی بتا زنجیر ، و قیطوس / شیردریایی (Cetus) در نقش هیولای دریایی ، در قوئسش فلکی جای می گیرند.
چند ماه بعد زمستان دگر باره از راه می رسد و ما شبانگاه از طلوع صورت فلکی جبار/ شکارچی در شرق ، متوجه آمدن آن می شویم و از دوره فصلی یکنواخت ستارگان پی می بریم که چه موقع از سال الست. در همین زمان خورشید در خلاف جهت ستارگان زمینه آسمان حرکت می کند و هنگام طلوع خورشید مجموعه متفاوتی از ستارگان در پشت آن قرار دارند. بنابراین با وجودی که نمی توانیم در نور خورشید ستارگان را ببینیم ، تحولاتی که پیش از طلوع و پس از غروب خورشید مشاهده می کنیم ، بیانگر موقعیت متغیر خورشید در میان ستارگان است.
راه شیری
آنچه در تمام فصول سال همچون قوسی پهنای آسمان را میشاند،
راه شیری است و در هر شب قسمتی از راه شیری دیده میشود. آنچه که از آن قابل رؤیت است، با توجه به فصل و عرض جغرافیایی متغیر ، در بیشتر اوقات سال و از بیشتر نقاط زمین ، راه شیری بر عرش آسمان پلی میزند که از امتداد شرق به غرب آسمان کمی انحراف دارد. طبعا راه شیری از
ستاره تشکیل شده ، اما ستارگان متشکله آن آنقدر از ما دور هستند که به تنهایی دیده نمیشوند. آنها بسیار پر تعدادتر ار ستارگان به نسبت نزدیکتر صورتهای فلکی هستند.
تمام ستارگان اعم از ستارههای راه شیری ، در یک کهکشان عظیم از ستاره ، گاز و گرد و غبار قرار دارند. قسمت اعظم کهکشان راه شیری در صفحهای مسطح به شکل دیسک در میآید. بازوهای نورانی از اجرام درخشان و
مواد میان ستارهای از مرکز آن به شکل مارپیچ خارج میشوند. ما قادر به دیدن طرح حلزونی شکل آن نیستیم، زیرا خودمان در درون این دیسک ، نزدیک به لبه و در پیچ بیرونی یکی از بازوهای مارپیچ قرار داریم. دید ما از مرکز آن در جایی که بیشتر کهکشان در برآمدگی عظیمی از ستارگان متمرکز شده ، توسط حلقههای درونی این بازوها مسدود میشود. هر آنچه در اطراف ماست، هر ماه با ستارگان میانی در صفحه مسطح کهکشان ، در رودی از نور مخلوط میشوند. این رود تماما منظره لبه درونی کهکشان ما را بوجود میآورد.
نامی که برای این نوار نوری برگزیدهاند به اندازه کافی واضح است. ابتدا اینکه همانند راه یا مسیر است و بی شک به رنگ سفید شیری است. یونانیان گاهی میگفتند آنزمان که راه شیری بر پیکره آسمان سرازیر میشود هراکلیوس نوزاد با اشتیاق بیشتری سینه مادرش هرا را میمکید. عدهای نامهای دیگری همچون
رود ،
مار ،
زنجیر متصل به آسمان و یا
راه مردگان را برای آن برگزیدهاند.
مباحث مرتبط با عنوان