مدارس هنری در اوایل قرن بیستم




باوهاوس

در آلمان رواج این اعتقاد که هنر انتزاعی با خلق اشکال برای صنعت می تواند بین هنرو زندگی آشتی برقرار کند، بیش از همه به مدرسه باوهاوس مربوط می شد. این موسسه آموزشی در سال 1919 در وایمار و در پی ادغام مدارس حرفه ای و هنری تاسیس شده بود و تحت مدیریت والتر گروپیوس قرار داشت. این مدرسه در دهه 1920 کانون جنجالهای فراوانی بود.

img/daneshnameh_up/0/0f/bauhaus.jpg


در اینجا لازم است دو جنبه از شهرت این مدرسه مورد بررسی قرار گیرد : اول اینکه ادعا می شود روش آموزش در آنجا منحصرا متناسب با طراحی صنعتی تحول یافته است. دوم اینکه این موسسه را مهد طراحی صنعتی مدرن می دانند.
در سالهای اولیه تاسیس مدرسه باوهاوس، هدف اصلی، یکپارچه کردن هنر و حرفه بود. اولین مرحله ساختار آموزشی، دوره ابتدایی بود که یوهانس ایتن آن را بنا نهاد. سپری کردن این دوره برای تمام هنرجویان اجباری بود. در این دوره، یادگیری حالت عملی داشت. در حین کار عملی، شکل، رنگ، ماده و بافت بر پایه مطالعات نظری بررسی و ترکیب می شدند. پس از آن نوبت آموزش در کارگاه فرا می رسید که شامل دو رشته دروس هنری و حرفه ای می شد و از سال 1924 رشته معماری نیز به آن افزوده شد. در این دوره برای تدریس کارهای تخصصی، همان شیوه دوره ابتدایی به کار گرفته می شد.
در زمان ایتن به نگرش متافیزیکی ( انتزاعی ) اهمیت می دادند و بر تجربه به مثابه ابزاری برای خودیابی تاکید می کردند. پس از کناره گیری ایتن در سال 1923، لازلو موهولی - ناگی و یوزف آلبرس، مدریت دوره ابتدایی را به عهده گرفتند. آنها بر عینیت فنی و اقتصاد، و به دست آوردن حداکثر نتیجه با حداقل تلاش، تاکید می ورزیدند که بار دیگر به اشکال هندسی و انتزاعی منجر شد که ریشه در یک نظریه ایدئالیست افلاطونی داشت.
این تغییر منعکس کننده تحولی در عقاید گروپیوس بود. وی در سال 1923 ایده " هنر و تکنولوژی به عنوان یک واحد نو" را تبلیغ می کرد. منظور واقعی از این ایده در سال 1926 در رساله ای تحت عنوان " اصول تولیدی باوهاوس" چنین خلاصه شده بود : کارگاههای باوهاوس اساسا آزمایشگاههایی هستند که در آنها نمونه هایی از محصولاتی که برای تولید انبوه و زمان ما مناسب هستند، بدقت تولید و به طور مداوم اصلاح می شوند. باوهاوس قصد دارد در این آزمایشگاهها متخصصانی برای صنایع و حرفه های مختلف تربیت کند که در تکنولوژی و فرم به یک اندازه تبحر داشته باشند. برای خلق مجمو عه ای از نمونه های استاندارد که به تمام ضرورتهای اقتصاد، تکنولوژی و فرم بپردازد لازم است بهترین، همه فن حریفترین و فرهیخته ترین افرادی ر انتخاب کرد که در زمینه کار کارگاهی مجرب باشند و از عناصر طراحی و مکانیک و قوانینی که درآنها نهفته است اطلاع کامل داشته باشند.
برای ارزیابی بیانات گروپیوس، لازم است اصطلاحات او را در بافت کار مدرسه باوهاوس بررسی کرد. برای مثال درباوهاوس، کارگاهها به شکل سنتی باقی مانده بودند و تجربه به دست آمده در آنها ارتباطی با عملکرد صنعتی نداشت. مفهوم استاندارد در باوهاوس، به همان اندازه با مفهوم صنعتی آن متفاوت بود و گروپیوس مانند موته زیوس و لوکوربوزیه آن را به معنای نمونه ای فرهنگی که بر حسب زیبایی شناسی فرم تعریف می شد، به کار می برد. عقاید گروپیوس درمورد اقتصاد و فرم که به قوانین زیربنایی وابسته بود، گرایش به انتزاع زیبایی شناختی را نشان می دهند که در جنبشهای هنری معاصر نیز هویداست. این موضوع اصلا تعجب آور نیست، چرا که باوهاوس نقطه تلاقی عقاید و شخصیتهای بسیاری بود. گروپیوس و لوکوربوزیه با هم زیر نظر پیتر بیرنس کارکرده بودند. ال لیسیتسکی در سال 1921 از باوهاوس دیدن کرد و واسیلی کاندینسکی، استاد رشته نقاشی وی چوتماس در سال 1922 روسیه را ترک کرد و در باوهاوس به تدریس مشغول شد.

img/daneshnameh_up/e/ed/kandinsky.jpg


تئو وان دوسبورگ هلندی نیز بین سالهای 1921 و 1922 از باوهاوس دیدن کرده بود.

فعالیتهای تولیدی باوهاوس

مارسل بروئر و میس وان در روهه برای مبلمانی از جنس فولاد لوله ای طرحهایی تهیه کردند که در شرکت تونت و مبل استاندارد برلین تولید شد. دراین طرحها از خواص ساختاری مواد برای ایجاد اشکالی بسیار بدیع استفاده شده بود که بعدها به شدت از آنها تقلید شد.

img/daneshnameh_up/5/5d/breuer.jpg


ماریان برانت و هانس پرتسیمبل Hans Przyembel برای شرکتهای شویتسر و گراف برلین و کورتینگ و ماتهیزن لایپزیگ چراغهایی طراحی کردند.

img/daneshnameh_up/c/c3/prz1.jpg


گیرهارت مارکس، مارگریتا فریدلاندر، اتولیندیگ و دیگران طرحهایی سرامیکی داشتند که در چندین شرکت از جمله کارخانه اشتاتلیش پورتسلان فابریک در برلین به مرحله تولید رسید.
گرچه اتومبیل آدلر کابرولت که طراح آن گروپیوس بود در سال 1930 یعنی پس از کناره گیری وی از باوهاوس ارائه شد، می توان از آن به رویکرد او نسبت به طراحی پی برد. این اتومبیل وسیله نقلیه گرانقیمتی بود که به دست کالسکه سازانی که به شیوه های سنتی کار می کردند ساخته شد بود.

نیوباوهاوس

این مدرسه که در سال 1937 تاسیس شد و بعدها در موسسه تکنولوژی ایلینویز ادغام شد، وجودش را مدیون کار خستگی ناپذیرلازلو موهولی- ناگی و همسرش سیبل است. این موسسه که دقیقا ادامه دهنده شیوه های باوهاوس بود، به آموزش خلاقانه در ایالات متحده، ابعادی جدید بخشید. با این حال، همان طور که بعدها در مجله طراحی صنعتی به آن اشاره شد، بیشتر فارغ التحصیلان آنجا به عنوان نقاش، صنعتگر و معلم استخدام شدند نه به عنوان طراحان صنعتی.

مدرسه عالی اشکال

این مدرسه که در سال 1955 در شهر اولم افتتاح شد، عمدتا نتیجه تلاشهای ماکس بیل، اولین مدیرآنجا و از اعضای سابق باوهاوس بود. بحث و جدلهای بیل و معاونش توماس مالدونادو نزدیک بود به تعطیل شدن مدرسه بینجامد. تصور بیل از این مدرسه، موسسه ای برای ارتقای اصول باوهاوس بود. مالدونادو استدلال می کرد که آن اصول فقط در صورتی به اجرا درمی آیند که شیوه های باوهاوس کنار گذاشته شوند. او موافق تاکید بر اشکال جدید نبود، درعوض عقیده داشت اصول و روشهای جدیدی باید تبیین شود تا طراحان را قادر سازد با انعطاف بیشتری به مسائل تکنولوژی و صنعت بپردازند. بیل در جلب حمایت کارکنان شکست خورد و از مدیریت استعفا کرده، جای خود را به مالدونادو داد.


تعداد بازدید ها: 16028