محسوسات




حس و قضایای محسوس

یکی از اصلی ترین مواد قیاس، محسوسات یا مشاهدات است.
منظور از محسوسات یا مشاهدات، قضایایی است که از راه حس برای انسان حاصل شده است.
مانند قضایای:
"برف سفید است"
"آتش سوزان است"
"خورشید گرد است"
"نمک شور است"
"من تشنه ام"
"من ناراحت شده ام" و...

حس بر دو قسم است:
  • حس ظاهر:
منظور از حس ظاهر، همان حواس پنجگانه بوده و بر پنج نوع است:
بینایی، شنوایی، بویایی، چشایی(ذائقه) و لامسه.
قضایایی که به واسطه حواس ظاهری تالیف می شوند، (برای تمایز از قضایای حسی باطنی)، حسیات خوانده می شوند.
مانند این قضایا که:
"آتش سوزان است"
"نمک شور است"
  • حس باطن:
منظور از حس باطن، آگاهی انسان از امور و حالات درونی خود است؛ مانند فکر و ترس و خشم و غم و شادی و گرسنگی و درد و ... .
قضایایی که انسان به واسطه حس باطن، آن ها را تالیف می کند، (برای تمایز از قضایای حس ظاهری)، وجدانیات نام دارد.
مانند قضایای:
"من شاد هستم"
"من می ترسم"
"من فکر می کنم"

بر این اساس، گاهی به جای محسوسات، از لفظ مشاهدات استفاده می کنند که هم مشاهده بیرونی و حسی (حس ظاهر) را شامل می شود و هم مشاهده درونی(حس باطن) را.

دو نکته

1- به طور کلی، نخستین آگاهی هایی که برای انسان حاصل می شود، همین آگاهی های حسی است(چه بیرونی و چه درونی)؛ چنانچه اولین آگاهی هایی که یک کودک پس از تولد پیدا می کند، آگاهی به حالات درونی خود(مانند گرسنگی) و آگاهی های حسی(مانند چشیدن غذاها و دیدن رنگ ها ) است.

2- باید توجه داشت که گرچه می گوییم که ذهن در درک محسوسات احتیاجی به عقل ندارد؛ اما این بدان معنا نیست که حس به تنهایی مبدا برهان و نتیجه گیری قضیه است؛ بلکه به گفته ارسطو، از راه حس تنها، هیچ معرفتی حاصل نمی شود.
به سخن دیگر، عقل انسان است که از امور محسوس، قضایای معقول استخراج می کند و این قضایا مبدا برهان و قیاس واقع می شوند.
محسوسات یکی از اقسام یقینات است و از مبادی یقینی و ضروری قیاس ها به شمار می رود.

منابع

  • منطق مظفر، جلد2، صفحه 129 و 128
  • کلیات منطق صوری، صفحه 362 و 361



تعداد بازدید ها: 26227