عوامل گرایش آدمی به شرک



همچنانکه می‌دانیم انسان ذاتا خداپرست می‌باشد و پرستش خدای یگانه همواره در طول تاریخ با گوشت و خون بشریت آمیخته شده است، اما با این وجود عواملی باعث انحراف انسان از یکتاپرستی شده و باعث گردیده که انسان به جای یک خدا، معتقد به چند خدا گردد، که این نوع پرستش خداوندی، را شرک می‌گویند که به دو نوع شرک پنهان و آشکار تقسیم می‌گردد، که شرک آشکار همان پرستش بتها و توتم می‌باشد و شرک پنهانی باز انواع گوناگون دارد که ریا و چاپلوسی و پیروی از هوای نفس و احترام به پروتمندان به خاطر ثروتشان از مصادیق شرک پنهانی می‌باشند.

عوامل گرایش آدمی به شرک

اما سوال اینجاست که مگر توحید و یکتاپرستی، از فطرت انسان سرچشمه نمی‌گیرد پس چرا آدمی به شرک روی می‌آورد و به تعبیر خیلی ساده‌تر عوامل گرایش به شرک چیست؟ که به بیان این مطلب می پردازد.

  • پیروی از اوهام باطل
مشرکان در مقام عقیده و اعتقاد به شرکشان، از پشتوانه منطقی و عقلی برخوردار نیستند بلکه اعتقاد به شرک از اندیشه‌های بی اساس صورت می‌گیرد که ناشی از جهل انسان مشرک می‌باشد، در آیه 66 سوره یونس چنین می‌خوانیم که « آگاه باش هر که (و هر چه) در آسمانها و هر (هر چه) در زمین است از آن خداست. و کسانی که غیر از خدا شریکانی را می‌خوانند _از آنها_ پیروی نمی‌کنند. اینان جز از گمان پیروی نمی‌کنند و جز گمان نمی‌برند.» پس همچنانکه گفتیم تنها دلیل آنها در شرکشان همان پیروی کردن از حدسیات ذهنیشان است که سرچشمه گرفته از نادانی است. شاید بر این اساس است که در قرآن طی آیات متعددی انسان را دعوت به تفکر و اندیشیدن می‌کند تا از این راه یکی از عوامل گرایش به شرک را از بین ببرد فلذا انسانها را از عدم فکر کردن سوال کرده و توبیخ می‌کند که چرا فکر و اندیشه نمی‌کنید مگر بر قلبهایتان، قفل زده شده است.
  • حس گرایی و عدم اعتقاد به غیب
یکی دیگر از عوامل گرایش به شرک از نظر قرآن، این است که آدمی فقط مادیات را قبول داشته و معتقد باشد که هر که هر چه دید می‌شود وجود دارد و هر چه که دیده نمی‌شود وجود ندارد، در حالیکه قرآن یکی از ویژگیهای مومنان را ایمان به غیب می‌داند، یعنی یکی از شرایط ایمان معتقد شدن به اموری است که حسی نباشد و فراحسی باشد مانند اعتقاد به بهشت، جهنم، ملائکه و خداوند متعال و غیره. بر این اساس است که مشرکان نیز چون فقط چون فقط مادیات را می‌دیدند و به غیب اعتقادی نداشتند، از پیامبر می‌خواستند تا به آسمان پرواز کند و از خداوند نامه‌ای بیاورد به این معنی که خداوند خودش با دست خودش نامه بنویسد که این نیز مادیّت آنها را می‌رساند در حالیکه در آیات متعددی بر عدم جسمانیت خدا، مطالبی فرموده که مفهوم همه آنها در اینست که خدا را چشمها نمی‌بیند ولی همه چیز را خدا می‌بیند. و بنظر می‌رسد که برای اینکه قرآن، انسانها را به غیب متوجه کند در آیات متعددی از آنها سخن گفته و در اکثریت آنها از بشر خواسته شده تا با چشم عقل به آنها نگاه کند و بوسیله چشم دل آنها را بیند. در آیه 153 سوره نسا راجع به درخواست آنها می‌خوانیم که:
« اهل کتاب از تو می‌خواهند که کتابی از آسمان (یک باره) بر آنان فرود آوری البته از موسی بزرگتر از این را خواستند و گفتند خدا را آشکار را به ما بنمای، پس به سزای ظلمشان صاعقه آنان را فرا گرفت. سپس بعد از انکه دلایل آشکارا بر ایشان آمد، گوساله را به پرستش گرفتند...»
  • منافع خیالی
انسان یک موجودی منفعت جو و منفعت طلب می‌باشد. اما در بعضی موارد به دلیل نداشتن اطلاعات صحیح و یا بی‌اطلاعی منفعت خود را صحیح تشخیص نداده و ضرر را به عوض منفعت انتخاب می‌کند، که از دید قرآن یکی از عوامل شرک آدمی می‌باشد.
در قرآن به دو عامل مهم اشاره می‌کند، یکی بیان می‌دارد که مشرکان از این جهت به شرک پرستی افتاده‌اند که فکر می‌کنند خدایان آنها در نزد خدای حقیقی برایشان شفاعت خواهد کرد و آنها را از جهنم و عذاب نجات خواهد داد چنانکه در آیه 18 سوره یونس به این مطلب اشاره شده که « به جای خدا چیزهایی را می‌پرستند که نه به انان زیان می‌رساند و نه به آنان سود می‌دهد. و می‌گویند اینها نزد خدا شفاعتگران ما هستند بگو: آیا خدا را به چیزی که در آسمانها و در زمین نمی‌داند، آگاه می‌گردانید؟ او پاک و برتر است از آنچه با وی شریک می‌سازند.» که در این آیه بر غلط بودن چنین اندیشه‌ای تاکید ورزیده شده است. علاوه بر شفاعت در نزد خدا، یکی دیگر از عوامل شرک را قرآن، یاری شدن از طرف خدایانشان را دلیل شرک معرفی نموده، چرا که انسان چون در زندگیش با انواع مشکلات دست و پنجه نرم می‌کند، بعضا به دلیل ناآگاهیش، به خاطر جلب حمایت برخی از مخلوقات خداوند غیر از خدای یگانه خدایانی به پرستش گرفتند تا مگر یاری شوند.
  • تقلید از دیگران
یکی دیگر از مهمترین عوامل در شرک انسان، تقلید از پیشینیان خود می‌باشد. مشرکان خودشان نیز در بیان دلیل مشرک بودنشان چنین می‌گفتند که « ما پدران خود را بر آئینی یافتیم و ما (هم با) پی گیری از آنان راه یافتگانیم - سوره مریم آیه 81».
یعنی بدون اینکه در درستی یا نادرستی عقاید اجداد خود فکر و اندیشه‌ای کنند تقلید کرده‌اند، آن هم تقلیدی کورکارانه و تعصب جاهلانه.
  • پیروی از هوای نفس
یکی دیگر از عواملی که به مراتب، از سایر عوامل نقش مهمترین را بازی می‌کند یک عامل درونی است که همان نفس انسان است، و از همه آنها خطرناکتر می‌باشد و به راحتی نمی‌توان تشخیص داد که همان انحرافات فکری شخص است که در عملش ظاهر می‌گردد و خطرناکترین قسمت این است که انسان بعضا خودش نیز، چنین شرکی را دارد و خودش متوجه آن نیست که به اصطلاح شرک خفی نامیده می‌شود و آن پیروی نمودن از هوای نفس است، اینکه هر چه دلش می‌خواهد آن را انجام می‌دهد، حضرت پیامبر صلی الله علیه و اله می‌فرمایند در زریر آسمان هیچ بتی بزرگتر از نزد خدا از هوی و هوسی که از آن پیروی کنند وجود ندارند در آیه 43 سوره فرقان نیز می‌خوانیم که « آیا دیدی آن را که هوی نفسش را معبود خویش گرفته؟...» در واقع کسی که هر چه دلش می‌خواهد را انجام می‌دهد و خدای خویش را مد نظرش قرار نمی‌دهد، در جائیکه اگر حلال و حرام را رعایت کند به ضررش تمام می‌شود، به حلال و حرام کوچکترین توجهی نکند، چنین کسی در برابر خدای متعال، خدای دیگری را انتخاب کرده و اطاعت می‌کند که آن همان هواس نفس و خواستهای وی می‌باشد به همین دلیل است که در آیه 19 سوره حشر به مومنین تذکر می‌دهد که "مبادا مانند آنان که خدا را فراموش کرده‌اند باشید..."

جمع بندی

پس با توجه به وجه مشترک عوامل پنجگانه گرایش به شرک، که همان نداشتن بینش صحیحی می‌باشد اینکه انسان با وجود فطرت یکتاپرستی چرا به شرک روی می‌آورد روشن گردید که اگر انسان خود، جهان طبیعت و خالق خودش را درست شناسد و جایگاه خودش نسبت به خود، طبیعت و آفریدگارش مدنظرش باشد اصلا به شرک روی نمی‌آورد، روی آوردن به شرک زمانی است که انسان به دلیل عدم شناخت صحیح خود و طبیعت در جهت پاسخگوئی به فطرت خدا جویش، در تشخیص صحیح خدا، به انتخاب غلط دست میزند.

برای مطالعه بیشتر مراجعه شود به

منابع

  1. جمعی از نویسندگان، معارف اسلامی1و2، نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها، چاپ چهاردهم.
  2. سید علی مقدم قوچانی، درسهایی از توحید، تهران فروردین 1361
  3. مهدوی کنی، ترجمه و شرح دعای افتتاح، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ دوم.


تعداد بازدید ها: 29413