رویکرد احیاگرانه فکری و دینی در غرب در قرن هفدهم


  • در قرن هفدهم میلادی فعالیت‏ های مختلفی برای ترمیم ویرانی‏ های فکری ‏رنسانس و از جمله مبارزه با شک ‏گرایی و اثرهای سوء آن بر دین و عقل انجام‏گرفت. ارباب کلیسا غالبا در صدد برآمدند که وابستگی مسیحیت را به عقل و علم از بین ببرند و عقاید مذهبی را از راه دل و ایمان تقویت کنند ولی فلاسفه و دانشمندان ‏کوشیدند تا پایه محکم و تزلزل ناپذیری برای دانش و ارزش بجویند، به گونه‏ای که‏ نوسانات فکری و طوفان‏های اجتماعی نتواند بنیاد آن را نابود سازد.

  • در این دوران برخی از دانشمندان نیز برای سامان دهی به وضعیت فکری‏ موجود و مبارزه با شک گرایی و جبران خلا فکری، بار دیگر به دامان عقل پناه بردند و از راه استدلات عقلی وجود حقایق را در عالم خارج اثبات کردند. این رویکرد، نقطه عطف دوباره‏ای در جهت احیای روش عقلانی در حیطه معرفت‏ های مقبول، بود در حالی‏ که غرب در فهم حقایق دینی، مسیری ضد عقلی را می ‏پیمود، این‏افکار و آراء در آن عصر متزلزل فکری مایه آرامش خاطر بسیاری از دانش پژوهشان‏ و دینداران گردید و دین پژوهان دیگری نیز در تحکیم مبانی این نهضت فکری ‏کوشیدند ، ولی به هر حال، این کوشش‏ها نتوانست روش عقلی را همچون گذشته ‏در میان روش‏های علوم رواج دهد، از سوی دیگر توجه عموم دانشوران به علوم‏ تجربی معطوف شده بود که باعث کندی رشد روش عقلی می‏شد.

  • در حالی که روش تعقلی در قاره اروپا تجدید حیات می‏ کرد و عقل، رفته رفته ‏مقام و منزلت ‏خود را در معرفت‏ حقایق دینی باز می ‏یافت، همزمان گرایش دیگری ‏رشد می ‏یافت که مبتنی بر اصالت ‏حس و تجربه در فهم حقایق و واقعیات بود. آغازاین گرایش را به اواخر قرون وسطی باز می ‏گشت که قائلان به اصالت تسمیه، با سخنان خویش درباره اصالت عقل مناقشه می‏کردند و تردید داشتند. دوره اوج این‏جریان از اواخر قرن هفدهم تا حدود یک قرن بعد ادامه داشت. خلا فکری موجود و زمینه‏های شک گرایی و عدم رشد کافی تعقل گرایی از یک‏ سو، و پیشرفت چشمگیر علوم تجربی از سوی دیگر، باعث ‏شد تا تجربه و آزمایش‏ جایگزین استدلالات عقلی شود. این شیوه معرفت و شناخت‏ به دایره فهم دین نیز سرایت و آن را به روشی نو در فهم حقایق دینی بدل کرد. دانشمندان، انتقادات ‏بسیاری بر عقل و روش تعقلی وارد کردند و حس و تجربه، سرچشمه همه ‏شناخت‏ها شد.

منابع

  • ایان باربور، علم و دین، ترجمه بهاءالدین خرمشاهی
  • محمدعلی فروغی، سیرحکمت در اروپا، ص 15 به بعد


تعداد بازدید ها: 5759