رابطه دین و دمکراسی


پرسشی که مطرح می باشد اینست که :

آیا سازگاری یا همزیستی میان دین و دمکراسی هست یا نیست، و دلایلش چیست؟


در پاسخ به این سوال بحثهایی به میان آمده و یکی از مهمترین پیشنهادها این است که دمکراسی را می توان به عنوان تکنولوژی تلقی نمود نه ایدئولوژی.

  • تجارب ملموس تاریخی نشان می دهد که در کشورهای صنعتی با وجود دمکراسی دین نیز حضور و فعالیت دارد و کم و بیش میان آن دو تفاهم و همزیستی برقرار است و بعضی از مردم در عین برخورداری از همه آزادیها ، مذهبی هستند و رفتارهای دینی دارند. انجمنهای مذهبی در پناه دمکراسی چه بسا از برخی امور مثل حاکمیت پول، برهنگی ، همجنس گرایی ، نابودی محیط زیست ، مواد مخدر ، الکلیسم ، بی عدالتی ، نابرابری ، سلاحهای اتمی ، تبعیض نژادی ، خشونت و بد آموزیها انتقاد می کنند.

  • ناسازگاری دین و دمکراسی در جوامع سنتی ناشی از این است که دمکراسی برای آنها پدیده ای نو ، آن هم برآمده از بیرون است. تنها گروهی از تحصیلکردگان ضرورت دمکراسی را با اقتباس از غرب احساس کرده و به ملت خود پیشنهاد می کنند.

اما هنوز در مرز و بوم آنها شهر نشینی ، افزایش سود و ثروت و ارتباطات و مطبوعات به حدی نرسیده است که جامعه مدنی شکل گرفته ، و زمینه ذهنی – عینی برای دمکراسی مساعد آید، ولی پا به پای فرایندهای یاد شده ، به تدریج دینداری آنها نیز با این وضع خو می گیرد و تطابق می یابد و سنتهای بومی و مذهبی با عرف دمکراسی تلائم پیدا می کند.

  • دمکراسی غربیان برآمده از ساختارهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگ عمومی و رفتارشناسی آنان است و این نه به صورت خلق الساعه و ابتدا به سکون ، بلکه طی فرایندی ، وبه تدریج ، شکل گرفته است. در این اثنا فهم دینی و نهادهای مذهبی آنها نیز توسعه و تحول یافته ، ضمن اینکه در دمکراتیزه شدن جامعه به نوبه خود سهیم می شود، تحت تأثیر آن قرار می گیرد. هیچ محال نیست که در جوامع دیگر نیز فرایندی مشابه صورت پذیرد، چنان که هم اکنون در کشور خودمان انبوهی از روشنفکران مذهبی طرفدار دمکراسی وجود دارند.

  • دمکراسی تجربه ای تاریخی ، نوعی تکنولوژی و روشی برای تقلیل خطاها و برای توزیع قدرت به اجزای اتمی جامعه و جلوگیری از تجاوز حاکمان به حقوق آحاد و اقلیتهاست . این تجربه را باید گرفت و به کار بست. در توصیه های دینی ما نیز تأکید شده که حکمت را از هر کجا که باشد بگیرید و تجارب را مورد استفاده قرار دهید. پیامبر و قرآن نیز عرفها و روشهای عقلایی مثل شورا و بیعت را تأیید و تلقی به قبول کردند.

ممکن است کسی بگوید پشت دمکراسی ، تفکر امانیستی وجود دارد. به او می توان چنین پاسخ داد ، پشت صنعت نیز این اندیشه هست که انسان باید متکی به فن ودانش خویش باشد . چطور می شود که ما در استفاده از مدرنترین الکتروکاردیوگرافی ، کامپیوتر و فکس ، مشکلی احساس نمی کنیم اما وقتی نوبت به فوت و فنهای اجتماعی مثل دمکراسی می رسد فریاد وامذهبا و وامکتبا بلند می شود؟

  • فن دمکراسی اولا مثل سایر فنون نیازمند نقد و تحول و توسعه است، ثانیا نباید حالت ثابت و جزمی پیدا کند، بلکه باید با ویژگیهای بومی تناسب یابد و درونی شود ، ثالثا دمکراسی نیز مانند سایر امور اخیر محض نیست و با شروری آمیخته است ، همان طور که فیزیک هسته‌ای و بمب اتمی دارد و صنعت موجب تخریب محیط زیست می شود .

  • برای همین کسانی که در غرب دمکراسی را مورد انتقاد قرار داده و ایراداتی بر آن داشته اند . مثلا دمکراسی را به کمیت زدگی، جمع کردن احساسات و نادانیها ، میان مایگی ، فردگرایی مفرط ، بی توجهی به منافع عمومی و ...متهم کرده اند.

پاسخ داده شده که منتقدان توجه نکرده اند در دمکراسی تواناییهای دانایان نیز به صورت طبیعی وارد ادراک عمومی ، آگاهی اجتماعی و تعقل جمعی می شود به این ترتیب کلیت هوشمندی پدید می آید و نیز توجه نکرده اند که ممکن است در جامعه ای فرد گرا هر کس در عین حال که به فکر نفع خویش است با انتخاب بهترین کالاها ، به گونه ای نامرئی ، در جهت نفع جامعه حرکت کند.

  • همچنین هوفمان از بیماریهای دمکراسی مثل پرزیدانیسم عوامسالاری ، حاکمیت پول و تضعیف مشارکتهای محلی سخن گفته است. از روسو تا به امروز لیبرالیسم به خاطر وجود قشرهای ندار که ار آزادی مثبت ( امکان استفاده از آزادیها ) محرومند مورد انتقاد قرار گرفته است. باری دمکراسی باید هم مورد انتقاد قرار بگیرد اما اینها هیچ یک به معنای نفی ضرورت روشهایی برای نهادینه کردن آزادیها و حفظ حقوق آحاد و اقلیتها و جلوگیری از تعدی حکومتها نیست.

  • در نسبت دین و دمکراسی باید روش شناخت انضمامی به کارکردهای عینی آن توجه کنیم. ممکن است کسانی با روحیاتی خاص و فهمی ویژه که از دین دارند، آن را به ستیز با دمکراسی وادارند. و بر عکس کسانی با روحیاتی دیگر و فهمی دیگر از دین، آن را به یاری دمکراسی در آورند.

لذا درباره دین و دمکراسی حکم قطعی نمی توان داد، چون داوری منوط به این است که در شرایط و حالات و دوره ها و جوامع متفاوت، هر کدام از آن دو یعنی دین و دمکراسی چه وضع و کارکردی داشته باشد.

  • فرایندهای عینی و ذهنی موثر در سازگاری دین و دمکراسی را می توان اینگونه نام برد:

منبع

مقصود فراستخواه،دین و جامعه، ص 239

بیشتر بخوانید

حکومت دمکراتیک و حکومت دینی



تعداد بازدید ها: 21937