رابطه اسلام با دانش و تمدن
|
|
گروهي ميپندارند كه لازمهي تسلط برنامهي مذهب بر زندگي آن است كه دانشهاي مادي از اجتماع رخت بر بندد و بشر از نتايج سودمند اين دانشها بيبهره بماند. اين اشتباه متأسفانه در غرب و در تاريخ مدنيت آن متكي بر واقعيت تاريخي ممتدي است. دين دشمن دانش و تمدن نيست بلكه فقط چهار چوبي است كه دانش و تمدن بايد داخل آن قرار گيرند و محوري كه بايد برگرد آن دور زنند و خلاصه برنامهاي كه بايد از آن پيروي كنند و ميان تمام اديان اسلام وسيعترين آزاديهاي فكري و رواني را در برابر اين جهان مادي و همة قوانين و نيروها و ذخيرههاي آن به بشر عطا كرده است تا بشر در قلمرو پهناور اين عالم، رشتهي كار و ابتكار را از دست ندد و جانشين خداوند در زمين باشد. از همين جهت بود كه در سايهي تعاليم زندگي ساز اسلام تمدني پديد آمد، آن چنان درخشنده و وسيع كه تا سر حد امكانات مادي و تا آنجا كه ابزار و وسايل آن روزگار اجازه ميداد كليهي لوازم ابتكاري يك تمدن كامل را دارا بود. اسلام، از يك سو پيشرفت و ترقي وسايل و ابزار مادي را كه دائماً در تطور و رو به تكامل و پيشرفت از جادهي فطرت منحرف نشود و با طبيعت انسان و مميزات گران بهاي وي به مبارزه بر نخيزد. اسلام طرح اساسي زندگي بشر را به دانش نامتناهي پروردگار كه از شائبهي ناداني و نارسايي و هوس ورزي مبراست، واگذار ميكند زيرا اوست كه جهان و جهانيان را آفريده و قوانين طبيعي و نيروهاي باطني مرا در آنها به ولايت نهاده است. و اوست كه انسان را وجود بخشيده و استعداد كار و عمل در اين جهان پهناور را در نهاد او ذخيره كرده است. و اوست يگانه داناي اسرار خلقت انسان و جهان. بنابراين اوست تنها كسي كه مي تواند برنامهاي جامع وكامل براي انسان معين كند و زندگي فردي و اجتماعي او را با اين برنامه كه از دانشي لايزال سرچشمه ميگيرد اداره نمايد و سرانجام در سايهي برنامهي بينقصي و جامعي كه آفريدگار انسان و ماده آن را ترتيب داده است و به ضمانت طرز فكر اسلامي كه ارزش بينهايت آدمي را بدو گوشزد كرده و او را بندهي خدا و جانشين او در قلمرو وسيع جهان معرفي كند انسان به عاليترين مقام مادي خود يعني حكمراني بر ماده ارتقا مييابد.
تعداد بازدید ها: 12031