جواب افشاگرانه امام حسین علیه السلام به نامه معاویه


پس از شهادت امام حسن علیه السلام، جمعی از بزرگان عراق و حجاز نزد امام حسین علیه السلام آمد و رفت داشتند. معاویه با شنیدن این خبر، نامه ای به امام نوشت که در قسمتی از آن آمده است:
«. . . درباره فعالیت‌های تو خبرهایی به من رسیده است که اگر راست باشد باید بگویم هرگز چنین انتظاری از تو نداشتم، و اگر نادرست باشد بجاست؛ چرا که تو را اهل این گونه امور نمی‌بینم! به عهدی که با خدا بسته‌ای وفا کن و مرا وادار مکن که مقابله به مثل کنم! اگر من و حکومتم را تأیید نکنی، من هم در تکذیب تو خواهم کوشید و اگر از سر نیرنگ با من رفتار کنی، همان رفتار را با تو خواهم کرد! از خدا بترس تا امت اسلام را گرفتار اختلاف و اسیر فتنه نسازی!»

امام حسین علیه السلام در پاسخی به معاویه چنین نوشت:
«نامه تو به دستم رسید. گفته بودی درباره من به تو خبرهایی رسیده که برایت ناخوشایند بوده است در حالی که من اهل این گونه اقدامات نیستم.
گزارش این گونه خبرها کار سخن‌چینانی است که تصمیم دارند در میان امت اسلامی اختلاف ایجاد کنند.
به خدا سوگند، هرگز جنگ با تو را ترک نکرده‌ام. در این باره از خداوند بیمناک هستم، گمان نمی کنم که خداوند در ترک واگذاری محاکمه تو و حزب ملحد و ظالم و دوستان شیاطین به او از من راضی باشد. آیا تو نبودی که از روی ظلم و تجاوز، حجر بن عدی و یاران او را که در براندازی ظلم و مخالفت با بدعت‌ها مبارزه کردند و از هیچ خطری نهراسیدند، به قتل رساندی؟ آن هم بعد از آنکه با قسم‌های شدید به آنان امان دادی. آیا تو قاتل عمرو بن حمق خزاعی نیستی؟ او که از اصحاب پیامبر صلی الله علیه و آله بود و شدت عبادت، بدنش را ضعیف و لاغر کرده بود.
تو سنت پیامبر را ترک کردی، عمداً با فرمان او مخالفت کردی، و بدون هدایت الهی به دنبال هوای نفس خود رفتی.
تو ابن زیاد را حاکم بصره و کوفه کردی، در حالی که او دست‌های مسلمین را قطع کرده، چشمان آنها را کور کرده و آنها را به شاخه های نخل آویزان ساخته است.
آیا تو قاتل آن دو حضرمی منسوب به حضرموت نیستی؟ کسانی که زیاد درباره‌ی آنها به تو نوشت آنها پیرو دین علی هستند؛ و تو به او نوشتی که هر کس را که پیرو دین علی است بکش. او نیز به فرمان تو آنها را کشت و بدن آنها را پس از کشتن تکه تکه کرد.

آیا جز این است که دین علی و دین محمد یکی است؟ و محمد کسی است که پدر تو با او مبارزه می کرد. دین علی و محمد دینی است که باعث نشستن تو در جایگاه او شده، و اگر نبود، بهترین فضیلت تو تحمل مشقت‌بار سفر زمستانی و تابستانی برای به دست آورن شراب بود... من برای خود و دین خود چیزی را بالاتر از جهاد با تو نمی‌دانم. اگر آن را انجام دهم به پروردگار نزدیک شده ام و اگر انجام ندهم، باید به سبب گناه و کوتاهی در وظیفه‌ام، از خداوند استغفار کنم...
ای معاویه! بشارت باد تو را به قصاص - به دلیل قتل حجر. یقین داشته باش که برای خدا کتابی است که هر گناه کوچک و بزرگی در آن ثبت می شود. آری، خداوند تو را به خاطر این که با سوء ظن ، با شبهه و تهمت، مردمان را به قتل می‌رسانی و آنان را وادار به بیعت برای فرزند سفیه و شرابخوار و سگ‌بازت می‌کنی، نمی‌بخشاید.
من برای تو جز این نمی گویم که در حق خود خسران کردی و از امانتی که در دست داشتی سوء استفاده نمودی و رعیت خود را گول زدی و جایگاهت را پر از آتش کردی. لعنت بر مردمان ستمکار.
من فتنه ای سهمگین تر از حکومت تو بر این امت سراغ ندارم.»

معاویه پس از قرائت نامه، کینه‌ای سخت به دل گرفت اما آن را برای دیگران آشکار نساخت. هنگامی که از اطرافیانش درباره نامه نظر خواست، پیشنهاد کردند که جواب تحقیرآمیزی بدهد، ولی او گفت:«من در حسین عیبی نمی‌یابم که بتوانم عیبگویی کنم. به گمانم او را وعده بدهم.»

منابع:
بحارالانوار .ناسخ التواریخ

مراجعه شود به:
معاویه و ترفند تطمیع امام حسین علیه السلام


تعداد بازدید ها: 5376