جوئل شوماخر



img/daneshnameh_up/b/b8/cinema.gif

جوئل شوماخر ( Joel Schumacher )
img/daneshnameh_up/f/f7/schumacher.jpg
جوئل شوماخر ، کارگردان ، فیلم نامه نویس و طراح لباس آمریکایی ، در 29 آگوست 1939 در خانواده ای فقیر ، با اصالت آلمانی ، در نیویورک به دنیا آمد. در جوانی و نوجوانی بزرگترین تفریحش ، تماشای فیلم در سینمای محلشان بود. پس از پایان تحصیلات دبیرستانی وارد یک مدرسه طراحی شد و در آنجا به یادگیری طراحی ویترین و طراحی دکور اتاق پرداخت. شغلی به عنوان طراح ویترین در یکی از فروشگاه های زنجیره ای برای خود دست و پا کرد. بعد از فراغت از مدرسه طراحی ، خیلی زود وارد دنیای تجارت و صنعت مد شد. او فعالیت خود را با یکی از مشهورترین طراحان لباس به نام رولون آغازکرد. سپس به سرعت پیشرفت کرد و یک بوتیک اختصاصی لباس در نیویورک باز کرد. او هم زمان به کارگردانی فیلم های تبلیغاتی تلوزیونی روی آورد. آنچه از تحصیل در مدرسه طراحی اندوخته بود و علاقه فراوانش به سینما ، سرانجام موجب شد تا به عنوان طراح لباس جذب هالیوود شود. از جمله فیلم هایی که طراحی لباس آنها را به عهده داشت می توان به دو فیلم خواب آلود ( 1973 - Sleeper ) و صحنه های داخلی ( 1978- Interiors ) ، هر دو ساخته وودی آلن ( Woody Allen ) اشاره کرد.

از نیمه دوم دهه هفتاد ، شوماخر به صورتی جدی تر درگیر سینما شد. فیلم کارواش ( 1976- Car Wash ) ، با ساختاری کمدی بر اساس فیلم نامه ای از او ساخته شد و با وجود نقائصی که از از آن برخوردار بود ، فیلم پرفروشی از کار در آمد. در همین دوران ، شوماخر ، کارگردانی چند پروژه تلوزیونی را را نیز به انجام رساند و فیلم تلوزیونی او با نام شب آماتور در دیکسی بار و گریل ( 1979 - Amateur Night at the Dixie Bar and Grill ) ، بر اساس داستانی از خودش ، جایزه ای را نیز برای او به همراه داشت.

شوماخر نخستین فیلم بلند خود را در سال 1981 و با نام ، زن شگفت انگیز کوچک شونده ساخت. این فیلم ، کمدی لذت بخشی از آب در آمد و نسبتا موفق بود. فیلم بعدی او با نام شرکت تاکسی رانی دی سی ( 1983) فاقد یک طرح داستانی محکم و مشخص بود و در نتیجه با وجود شوخی های بسیاری که در آن گنجانده شده بود ، فیلم موفقی نشد. سومین فیلم بلند شوماخر که او را در مسیر جریان اصلی فیلم سازی در هالیوود قرار داد ، آتش سنت المو ( 1985 ) نام داشت. شوماخر فیلم نامه این فیلم را بر اساس داستانی از خودش نوشت و آن را جلوی دوربین برد. آتش سنت المو فیلمی است ، مخصوص جوان ها ، با نقش های جذاب و دوست داشتنی که در فیلم نامه در نظر گرفته شده و به همراه بازی های خوب جوانانی که در این فیلم حضور داشتند.

فیلم بعدی شوماخر ، پسرهای گمشده ( 1987) ، فیلم دراکولایی و جوان پسندانه ای بود که هوشمندانه و مطابق با سلیقه روز جوانان پرداخت شده بود و در جلب نظر مخاطبین کم سن و سال دهه هشتاد که علاقه ویژه ای به فیلم های ترسناک پیدا کرده بودند ، کاملا موفق بود.

در سال 1988 شوماخر نخستین تجربه تئاتری اش را به روی صحنه برد. نمایش نامه Speed - The - Plow نوشته دیوید ممت ( David Mamet ) ( از نمایش نامه نویسان و فیلم نامه نویسان مطرح هالیوودی ). بعد از این تجربه تئاتری ، شوماخر بلافاصله مشغول ساخت فیلم پسر عموها ( 1989 ) شد. پسر عموها بازسازی موفق یک فیلم فرانسوی به همین نام بود که در سال 1975 ساخته شده بود. این فیلم به تعبیری یک کمدی – درام جدی بود و یکی از بهترین فیلم های شوماخر. این فیلم در عین حال که عاشقانه ، خنده دار و سرگرم کننده به نظر می رسید ، از وجهی تلخ و گزنده نیز برخوردار بود.

img/daneshnameh_up/5/55/flatliners.jpg
فیلم بعدی شوماخر به نام مرگ جویان ( 1990 ) ، درامی مافوق طبیعی آمیخته با طنز و وحشت بود. در این فیلم گروهی از دانشجویان پزشکی به کشف بزرگی نائل می شوند و سعی می کنند مخفیانه آن را آزمایش کنند. این کشف ، روشی است که می توانند با آن برای مدتی بسیار کوتاه بمیرند و بعد دوباره خود را زنده کنند. این کشف گذشته آنها را بار دیگر به زندگیشان راه می دهد و درد سرهایی برایشان ایجاد می کند. این فیلم با برخورداری از یک فکر جذاب در کارنامه کاری شوماخر فیلم موفقی است.

img/daneshnameh_up/6/6d/Falling_Down.jpg
در فیلم جوان مرگ ( 1991 ) ، جولیا رابرتز ( Julia Roberts ) ، نقش یک پرستار جوان و 28 ساله را بازی می کند که در آستانه مرگ قرار می گیرد. جوان مرگ ، فیلمی عاطفی و احساسی است ، اما به چیزی بیش از این نائل نمی شود. فیلم بعدی شوماخر از مهم ترین فیلم های او و یکی از پر سر و صداترین فیلم های سال 1992 بود. این فیلم ، سقوط نام داشت و ماجرای مردی را ( با بازی بسیار خوب مایکل داگلاس ( Michael Douglas ) ) روایت می کند که سابقا در جنگ ویتنام شرکت داشته ، اکنون زندگی نابسامانی دارد و همین مسئله موجب می شود به یک باره تعادل روانی اش را از دست بدهد ، اسلحه بردارد و دست به خشونت و گروگان گیری و جنایت بزند. سقوط آشکارا اعتراضی بود به زندگی آمریکایی و خشونت نهفته در آن ، که ممکن است به یک باره سر بر آورد.

شوماخر در سال 1994 ، درام خوش ساخت موکل را بر اساس رمانی پر فروش از جان گریشام ( John Grisham ) ساخت. موکل درباره پسربچه ای است که شاهد یکی از جنایت های باند مافیای شهر بوده و حال شهادت او می تواند این باند را لو داده و به دست قانون بسپارد. شوماخر در این فیلم توانسته در به تصویر کشیدن تعلیق و هیجان ، نسبتا موفق عمل کند. فیلم بعدی شوماخر ، بتمن برای همیشه ، بر گرفته از کمیک بوک محبوب آمریکایی ها و قهرمان نقاب به چهره آن ، بتمن ، بود و از فروش بسیار خوبی برخوردار هم برخوردار شد.

فیلم بعدی شوماخر ، زمانی برای کشتن ( 1996 ) یک فیلم جنایی و معمایی نه چندان موفق بود. در سال 1997 ، شوماخر بار دیگر به سراغ بتمن رفت و این بار بتمن و رابین را ساخت. این فیلم پر خرج ، برخلاف بتمن برای همیشه در گیشه شکست خورد ، همچنین فیلم بعدی او با نام 8 میلیمتری ( 1999) نیز فیلم پر خرجی بود که با استقبال چندانی مواجه نشد. این دو شکست تجاری ، شوماخر را بر آن داشت تا به سراغ فیلم های ارزان تر برود. فیلم بعدی شوماخر به نام بی نقص ( 1999 ) فیلمی کمدی با بازی رابرت دنیرو ( Robert De nIRO ) ، فیلمی ساده و ارزان بود.

{img/daneshnameh_up/0/01/tigerland2.jpg
تایگرلند (2000 ) ، فیلمی کاملا معترضانه درباره ارتش آمریکا و بدرفتاری وحشیانه آنان با سربازان بود که ماجرای آن در خلال جنگ ویتنام می گذشت. یکی از سربازان که از این همه وحشی گری به ستوه آمده سعی می کند با اقدامات خود و به شیوه هایی هوشمندانه به هم گروهی هایش کمک کند.

فیلم بعدی شوماخر ، کمپانی بد ( 2002 ) نام داشت که تریلر کمدی وار و حادثه ای بود. در همین سال شوماخر ، باجه تلفن ( 2002 ) را ساخت ، فیلمی درباره گروگان گیری در یک باجه تلفن. کارمند یک شرکت تبلیغاتی در یک باجه تلفن گرفتار می شود و تلفن کننده او را تهدید می کند که در صورت گذاشتن گوشی تلفن ، او را خواهد کشت ... . پلیس از طریق خطوط تلفن رد او را می گیرد ، ولی وقتی به محل می رسند او گریخته است. باجه تلفن از شخصیت پردازی ضعیفی برخوردار بود ، و همین مسئله موجب شد فیلم در گیشه موفق نباشد.

img/daneshnameh_up/f/f5/veronicaguerin.jpg
در سال 2003 ، شوماخر به یک ماجرای واقعی روی آورد. ورونیکا گوئرین ، زن خبرنگاری اهل ایرلند بود. او با شجاعت و سماجت به دنبال باندهای خلاف کار محلی ، به ویژه مواد فروش ها می رفت و با مقاله های افشاگرانه ای که می نوشت ، مشکلات بسیاری برای آنها ایجاد کرده بود و در نهایت نیز در پشت چراغ قرمز ، توسط دو ضارب ، با شلیک چندین گلوله کشته شد. فیلم با استقبال نسبتا خوبی رو به رو شد ، در حالی که از بازی خوب کیت بلانشت ( Cate Blanchett ) ( در نقش ورونیکا گوئرین ) نیز سود می جست.

آخرین فیلم به نمایش در آمده از شوماخر تا امروز ، شبح اپرا ( 2004 ) نام دارد که شوماخر آن را بر اساس کتاب بسیار محبوب و پر فروش گاستون لروکس ( Gaston Leroux ) ساخت. شبح اپرا داستان زیبایی است درباره عشق ، هنر و مرگ.

شوماخر ، شاید جزء فیلم سازان بسیار مطرح و طراز اول جهان نباشد ، اما فیلم ساز ی است که به خوبی در حرفه خود فعالیت می کند و به ویژه نشان داده در جذب جوانان بسیار موفق است.


گزیده فیلم شناسی جوئل شوماخر ( در مقام کارگردان )

زن شگفت انگیز کوچک شونده ( 1981- The Incredible Shrinking Woman )
شرکت تاکسی رانی دی.سی ( 1983 - D.C. Cab )
آتش سنت المو ( 1985- St. Elmo's Fire )
پسرهای گمشده ( 1987 - The Lost Boys )
پسر عموها ( 1989 - Cousins )
مرگ جویان ( 1990 - Flatliners )
جوان مرگ ( 1991 - Dying Young )
سقوط ( 1993- Falling Down )
موکل ( 1994- The Client )
بتمن برای همیشه ( 1995 - Batman Forever )
زمانی برای کشتن ( 1996 - A Time to Kill )
بتمن و رابین ( 1997 - Batman & Robin )
هشت میلیمتری ( 8mm )
بی نقص ( 1999 - Flawless )
تایگر لند ( 2000 - Tigerland )
کمپانی بد ( 2002 - Bad Company )
باجه تلفن ( 2002 - Phone Booth )
ورونیکا گوئرین ( 2003 - Veronica Guerin )
شبح اپرا ( 2004 - The Phantom of the Opera )


گزیده جوایز و افتخارات

نامزد دریافت نخل طلای کن برای فیلم سقوط در سال 1993.
نامزد دریافت خرس طلای از جشنواره برلین برای فیلم 8 میلیمتر در سال 1999.




تعداد بازدید ها: 17383