جامعه شناسی پزشکی




مقدمه

{picture=tr>
جامعه شناسی پزشکی


تا حدود 200 سال قبل نظریه های مزاجی(اخلاطی) بر طبابت حاکم بوده است.اما این نظریه ها در اواخر قرن هیجدهم بوسیله گونه نوینی از پزشکی که مدعی بود بیماری بصورت ضایعه آسیب شناختی گسسته ای در درون بدن وجود دارد ،دور ریخته شد.طبابت ،در هماهنگی با این چارچوب نوین نگریستن به بیماری،به گونه ای ریشه ای دگرگون شد:معاینه پزشکی برای جستجوی بیماری معمول شد.معاینه های پس از مرگ برای مشخص کردن دقیق بیماری که باعث مرگ شده است متداول شد و بیمارستان به عنوان جایگاهی برای معالجه بیماران پا به عرصه نهاد.
این مدل جدید بیماری که غالباً زیست شناسانه نامیده می شود زیرا بیماری را به یک ناهنجاریی در درون بدن تقلیل می دهدبه سرمایه گذاری منابع عظیمی برای بررسی دقیق فرایندهای آناتومیک و فیزیولو‍‍‍‍زیک ،خواه بهنجار و خواه نابهنجار برای مشخص کردن مبنای آسیب شناسانه بسیاری از بیماری ها ،انجامید؛به علاوه انقلاب داروشناختی از جنگ جهانی دوم ،سلاحهای نیرومندی برای مبارزه با بیماری در دسترس بیماران گذاشت.با این همه، برخی از بیماریها مقهور این تحلیل طب زیستی نشدند.برای مثال نزدیک به 200 سال است که بافتهای مغز کسانی که دچار ناراحتی روانی اند پس از مرگشان ،برای یافتن ریشه های ارگانیک (اندامی )بیماریشان،به دقت مورد کندوکاو قرار می گیرد،اما توفیقی در این راه به دست نیامده است.

تاریخچه مطالعات اجتماعی در پزشکی و جامعه شناسی پزشکی

قبل از پیدایش جامعه شناسی پزشکی و ورود جامعه شناسی و علوم اجتماعی به مباحث مربوط به سلامتی و بیماری و بهداشت،از ازمنه قدیم،صاحبنظران از حوزه های مختلف ،از قبیل مصلحین اجتماعی ،سیاسیون،مورخین ،رهبران دینی ، اقتصاد دانان و اداره کنندگان مسائل اجتماعی بهداشتی-پزشکی را مورد بررسی قرار داده ،اظهار نظر کرده و راه حل ارائه می دادند .به طور کلی ادبیات این مطالعات و بررسیها را می توان به سه دوره که ترتیب تاریخی هم دارند تقسیم کرد.
در دوره اول که به قرن 18 ختم می شود ،این مطالعات و اظهار نظرها به عنوان مسائل عام اجتماعی –انسانی مطرح بودند و بدون پوشش خاص حوزه تخصصی.
در دوره دوم این بررسیها تحت پوشش حوزه های حفاظت پزشکی ،بهداشت عام و به خصوص طب اجتماعی یا پزشکی اجتماعی قرار می گیرند.
دوره سوم است که این تحقیقات و مطالعات خاصتر و مشخص تر شده و تحت عنوان جامعه شناسی پزشکی طبقه بندی می شوند.

پزشکی در اسلام

دانشمندان اسلامی و پزشکی
نظریات اسلام در مورد طب و طبابت


مراجعه به پزشک

مدل سنتی پزشکی بر آن است که بیماری ضایعه ای است در درون بدن انسان که دو گونه شاخص پدید می آورد .این شاخصها نشان دهنده وجود بیماری است:
1-نشانه ها:حالتهایی احساسی که بیمار به آن دچار می شود .این حالتها به بیمار هشدار می دهد که وضع رو به راه نیست.
2-علائم:نشانگرهایی که پزشک تشخیص می دهد .این نشانگرها بیان کننده وجود ضایعه آسیب شناسانه نهفته ای می باشند.از همین روی پزشک نوعی کارآگاه است که از شواهد بیرونی پی به وجود بیماری می برد .در این مدل(انگاره )از بیمار خواسته می شود نقشی بسیار خاص بازی کند ،یعنی نشانه را نزد پزشک بیاورد و آن را به او گزارش دهد تا کارآگاه بتواند آن را پیش ببرد.از آنجا که اشخاص از نشانه ها همچون محرکهایی برای کمک گرفتن بهره نمی جویند،آنچنان که انتظار می رود عمل نمی کنند.این امر تاثیر بدی بر عملکرد موثر این مدل(انگاره)دارد.
به مثالهی زیر توجه کنید:
1-افرادی هستند که با وجود مبتلا بودن به نشانه های بیماری شدید یا نزد پزشک نمی روند و یا خیلی دیر نزد پزشک می روند.این افراد تشکیل دهنده گروهی اند که به" کوه یخ کلینیکی "موسوم است؛زیرا چنین می نماید که شمار آنهایی که دچار بیماری نشانه دار شدید هستند اما تحت مراقبتهای پزشکی نیستند بیش از آنهایی است که تحت مراقبتند.
2-افرادی هستند که هنگام مراجعه به پزشک به اظهار ناراحتیهایی پیش پا افتاده یا نسبتاً جزئی می پردازند.برخی از پزشکان اظهار داشته اندکه بین یک سوم تا نیمی از بیمارانشان جزو این دسته اند.

علل اجتماعی بیماری

تحقیقات آسیب شناسی و پزشکی قانونی سرشار از مثالها و نمونه های اوضاع و احوال خاضی است که باعث بیماری می شوند .اما بر این رویکردهای سنتی به علل بیماری این انگاره های زیست پزشکی حاکم بوده است که استدلالش این است که هر تحول زیست شناسانه حاصل تحول زیست شناسانه ماقبل آن است .جامعه شناسی سه چالش عمده را در برابر این دیدگاه می گذارد:
1-حضور بسیاری از علل زیست شناسانه بیماری به شدت نتاثر از عوامل اجتماعی است.
2-از آنجایی که بیماری چند بعدی است ،توصیف علل ضایعه زیست شناسانه به تنهایی تبیینی کافی و بسنده نیست،از این لحاظ که بیماری دارای ابعاد روان شناسانه ای است که درکشان به همان اندازه ضروری است.
3-شواهدی در دست است که بیماریهایی که آشکارا مبنایی زیست شناسانه دارند ،و حتی مرگ، ممکن است مستقیماً محصول عوامل اجتماعی باشند.

الگوهای اجتماعی بیماری

در هر جامعه ای ،در هر برهه ای از زمان ،انواع و اقسام بیماریها وجود خواهد داشت.این بیماریها غالباً به علت برخی خصیصه های زیست شناسی فرایند بیماری الگوهایی را تشکیل می دهند.برای مثال اپیدمی آنفلوآنزا غالباً دارای الگویی زمانی است،چرا که در طی ماههای زمستان متداولتر است و دارای الگوهایی جغرافیایی می باشد.زیرا ویروس در جامعه از یک فرد به فرد دیگر منتقل می شود.این الگوها بسیار قابل توجهند زیرا:
1-غالباً آنها را می توان برای تشخیص بیماری یا خصیصه های آن به کار برد.
2-این الگوها می توانند بیانگر عوامل علی باشند.
3-می توانند نیازهای بهداشتی و درمانی مناطقی را مشخص کنند که نیازمند رسیدگی از سوی شبکه های خدمات درمانی و بهداشتی اند.
تبیین الگوهای بیماری

مقابله با بیماری

افراد به شیوه ها ی گوناگون با بیماری مقابله می کنند و در این کار به مجموعه ای از منابع تکیه می کنند.حل و فصل بیماری حاد معمولاً از همه آسانتر است زیرا بنا به تعریف وضعیتی گذراست.از سوی دیگر ،بیماری مزمن،معمولاً جرح و تعدیلهای بنیادی تری را هم از سوی بیمار و هم از سوی مراقبت کنندگان بلافصل می طلبد.این راهبردهای گوناگون مقابله با بیماری ،به نوبه خود می توانند به کاهش تاثیر ناخوشی کمک کنند ،یا در اوضاع و احوال معین ،وضعیت را وخیمتر کنند.

انواع مراقبتهای درمانی

نشانه ها و بیماری در جامعه بسیار شایعه اند.به هنگام تصمیم گیری درباره معالجه درست ،بیماران مجموعه ای از گزینشها را که از پرداختن به نشانه های بیماری توسط خود آنها تا به جستجوی کمک از طرف متخصصان بر آمدن را در بر می گیرد ،در پیش رو دارند.
مراقبت از خود
مراقبت از سوی خانواده
مراقبتهای اجتماعی

همچنین ببینید

استقلال پزشکی
رساندن مراقبتهای بهداشتی و درمانی
ارزشیابی خدمات درمانی و بهداشتی
مبنای اجتماعی بیماری
نقش اجتماعی پزشکی
جامعه شناسی آموزش پزشکی


تعداد بازدید ها: 40654