یکی از قدرتنماییهای خداوند متعال که در
قرآن و بسیاری از روایات، نمونههایی از آن به چشم میخورد، حرف زدن موجودات به شیوهای خارقالعاده است؛ مانند سخنگفتن فرزند در شکم مادر یا نوزاد یا درخت و سنگریزه یا حیوانات، که بیشتر این موارد،
معجزه یا کرامتی از انبیا و اولیای خداوند بوده است.
روایات این باب به طور کلی دو دسته اند:
دسته اول روایاتی که از سخن گفتن بعضی از چیزها خبر میدهد که ما آدمیان آنها را نمیشنویم؛ مانند سخن گفتن
بهشت که بنا بر روایتی به
رسول خدا عرض کرد:«من بر افراد بخیل حرام هستم.» یا سخن گفتن قرآن، یا قبر؛ که ما فعلاً درصدد بررسی این دسته از روایات نیستیم.
اما دسته دوم روایاتی است که به مواردی در زندگانی پیامبر اکرم و بسیاری از
ائمه اطهار اشاره میکند که چند مورد از آنها در اینجا ذکر میشود:
1- روزی نوزادی را که در قنداق پیچیده بودند، نزد رسول خدا آوردند.
رسول خدا به نوزاد فرمود:«من کیستم؟»
نوزاد به زبان آمد و گفت:«تو محمد فرستاده خدایی.»
2- زنی یهودی رسول خدا را به خانهاش دعوت نمود و غذای ایشان را مسموم کرد. وقتی گوشت گوسفند را نزد رسول خدا گذاشت، گوشت به سخن درآمد و گفت:« ای محمد، دست نگهدار، که من زهرآلودم.»
3- یکی از اعراب از بیابان سوسماری صید کرد و نزد رسول الله آمد و گفت:«من ایمان نمیآورم مگر این سوسمار به سخن درآید.»
رسول خدا به سوسمار فرمود:«من کیستم؟»
سوسمار گفت:«تو محمد بن عبدالله، برگزیده و حبیب خداوندی.»
اعرابی مسلمان شد.
نظیر این روایات که گرگ یا شتر یا آهو با رسول خدا صحبت کردند فراوان است. چنین ماجراهایی برای بسیاری از انبیای گذشته هم رخ داده؛ مثلا سنگی با
حضرت داود سخن گفت، یا مورچه و گنجشکی با
حضرت سلیمان حرف زدند.
در مورد ائمه اطهار هم روایات زیادی داریم که جمجمه مرده ای با
امیرالمؤمنین سخن گفت و نیز شتری و گرگی و پرنده ای و شیری؛ یا شیرخواری با
امام حسین علیه السلام یا
حجرالاسود با
امام سجاد علیه السلام سخن گفتند.
بنا بر روایات اسلامی، هرگاه خداوند اراده کند، هر چیزی را به نطق در میآورد؛ کما اینکه اعضا و جوارح انسانها در روز
قیامت به سخن در میآیند. انسانها از آنان میپرسند چرا علیه ما شهادت دادید؛ و آنها میگویند خداوند ما را به سخن درآورد.
منابع:
بحارالانوار، ج 17، ص 390 تا 421.