امیر اسماعیل منتصر سامانی



امیر اسماعیل منتصر سامانی

«395 - 389ق / 1004-999 م»

با زندانی شدن تمامی امیران و بزرگان سامانی در 389 ق / 999 م، الحاق تختگاه سامانیان به قلمرو ترکان و تقسیم سرزمینهای سامانیان، دولت سامانی فرو پاشید.

با این حال یک مقاومت نومیدانه اما طولانی که از جانب امیر اسماعیل منتصر سامانی برادر کوچک منصور و عبدالملک رهبری شد، آخرین سالهای حیات سامانیان را در خراسان و ماوراء النهر به رنگ یک مقاومت مسلحانه تازه درآورد ؛

مقاومت فارسی زبانان شهرنشین تاجیک، در مقابل غلبه سرکردگان جنگجوی ترک.

تلاشهای امیر اسماعیل منتصر سامانی برای احیای قدرت سامانیان

  • پس گرفتن بخارا و سمرقند
این واپسین بازمانده دلیر سامانیان، از حبس ایلک خان گریخت و به خوارزم رفت و با نیرویی که از هواخواهان خاندان سامانی گرد آورده بود، ترکان را از بخارا و بعد از آن از سمرقند بیرون راند، اما در مقابل انبوه سپاه مهاجم تاب نیاورد و به ناچار به خراسان گریخت.
در آن جا بر نیشابور دست یافت، اما محمود او را از آن دیار بیرون راند.

  • جنگ با ایلک خانیان
در بازگشت به ماوراء النهر، از ترکان غز، لشکری مزدور گرد آورد و باز با سپاه ایلک خانیان که بین آنها و غزان دشمنی دیرین وجود داشت، درآویخت.
یک بار اشغالگران را مغلوب کرد «رجب 394 ق / آوریل 1004 م» لیکن چون سرکردگان غز، او را فرو گذاشتند، عازم خراسان شد.

در بازگشت از آن جا امیر اسماعیل منتصر سامانی از سپاه ایلک خانیان شکست خورد و با وجودی که از مهلکه جان سالم به در برد اما در بیابان مرو به دست یک قبیله از اعراب مهاجر که در آن حدود به سر می‏بردند، کشته شد (395 ق / 1004 م).

به این ترتیب آخرین تلاش سامانیان برای اعاده قدرت از دست رفته، ناکام ماند.

قطعه‏ای حماسی گونه از شعر فارسی که روح نستوه این آخرین امیر سامانی را روحیه یک جنگجوی فوق العاده استوار، مصمم و بی تزلزل نشان می‏دهد، آخرین نمونه شعر پارسی در عصر سامانیان است که دوران زایندگی و فزایندگی زبان فارسی به شمار می‏رفت.


تعداد بازدید ها: 9924