سدیر صیرفی می گوید:
در خدمت
حضرت امام جعفر صادق علیه السلام بودم که زنی آمد و چنین گفت:«فدایت شوم، پدرم و مادر و خاندانم همه از دوستان و معتقدین به ولایت شما هستند.»
امام صادق علیه السلام فرمود:«راست می گویی. اکنون چه میخواهی؟»
زن گفت:«ای پسر رسول خدا، لکه ای بر بازویم پیدا شده. از خدا بخواه از بین برود.»
امام چنین دعا کرد:«بار خدایا! تو کور و مبتلا به پیسی را شفا میبخشی و استخوانهای پوسیده را زنده میگردانی. اکنون به این زن جامه عافیت بپوشان، به گونه ای که آثار اجابت دعای مرا ببیند.»
سوگند به خدا وقتی زن از محضر امام صادق علیه السلام بیرون رفت، لکهی روی پوستش برطرف شده بود.