امام خمینی و آسیب شناسی انقلاب اسلامی - اعمال خلاف، برای معرفی کردن اسلام


«اما باید توجه داشته باشید که امروز یک خطر بزرگی جلوی پای ماست، که من از این خطر بیشتر می‌ترسم تا از خطر اینه بیایند و بریزند و بکشند و ما را از بین ببرند. و آن خطر این است که نبادا ما پاهایمان را انحرافی برداریم؛ قدمهای انحرافی برداریم و مکتبمان را بد منعکس کنیم، اسلام را بد معرفی کنیم.
آنکه مهم است این است که مکتب به قدرت خودش باقی باشد، ولو ما همه از بین برویم. ما شیعه ائمه اطهار هستیم. ائمه اطهار اکثراً یا کشته شدند یا (مسموم) شدند؛ لکن مکتبشان محفوظ بود. کشته شد، مکتبش محفوظ بود. بلکه مکتب را زنده کرد. با این کشته شدن مکتب را زنده کرد. سیدالشهدا دیدند که مکتب دارد از بین می‌رود. قضیه قیام سیدالشهدا و قیام امیرالمؤمنین در مقابل معاویه، قیام انبیا در مقابل قدرتمندان و کفار مسئله این نیست که بخواهند یک مملکت (را) بگیرند. همه عالم پیش آنها هیچ است. مکتب آنها این نیست، مقصد آنها این نیست، که کشورگشایی بکنند. اینهایی که از اسلام تعریف می‌کنند که کشورگشایی کرد، اینها اسلام را نمی‌شناسند چه است. خیال می‌کنند اسلام هم مثل رژیم، اسلام مثل امریکا می‌ماند که هر چه کشورش وسیعتر بهتر. کشورگشایی انبیا سنخش فرق دارد با کشورگشایی سلاطین. سلاطین برای دنیایشان فریاد می‌زنند؛ برای دنیایشان کشورگشایی می‌کنند؛ برای قدرت شیطانی‌شان کشورگشایی می‌کنند؛ انبیا می‌روند که یک جمعیتی را آدم کنند؛ توی سرش می‌زنند که آدم بشو. آنها کشورگشایی‌شان برای این است که انسان درست کنند. حضرت سیدالشهدا – سلام‌الله‌علیه – دیدند که معاویه و پسرش، خداوند لعنتشان کند، اینها دارند مکتب را از بین می‌برند؛ دارند اسلام را وارونه جلوه می‌دهند. اسلامی که آمده است برای اینکه انسان درست کند، نیامده است قدرت برای خودش درست کند، آمده انسان درست کند، اینها، این پدر و پسر، - مثل این پدر و پسر – اسلام را وارونه داشتند نشان می‌دادند. شرب خمر می کردند، امام جماعت هم بودند! مجالسشان مجالس لهو و لعب بود، همه چیز تویش بود، دنبالش هم جماعت بود، امام جماعت هم می‌شدند. امام جماعت قمارباز! امام جمعه هم بودند و منبر هم می‌رفتند و اهل منبر هم بودند. منبر هم می‌رفتند! به اسم خلافت رسول‌الله بر ضد رسول‌الله قیام کرده بودند.
فریادشان «لااله‌الا‌الله» بود، و بر ضد الوهیت قیام کرده بودند. اعمالشان، رفتارشان رفتار شیطانی، لکن فریادشان فریاد خلیفه رسول‌الله! این است که مکتب را متزلزل می‌کند؛ و یک وقت در دنیا منعکس می‌شود که اسلام هم همین است. من خوف این را دارم امروز.
و خدایا به فریاد اسلام برس! امروز (مبادا) که مکتب ما منحرف جلوه داده بشود: یا از اعمال من و شما؛ یا از اعمال کمیته‌ها؛ یا از اعمال دادگاهها؛ یا از اعمال ادارات و وزارتخانه‌ها، و امثال ذلک. رژیم سابق برای ما خطر نداشت رژیم سابق ادعا نمی‌کرد که من (اسلامی هستم) ادعایش را می‌کرد، لکن کسی از آن قبول نمی‌کرد. رژیم سابق خطری نداشت. اگر معممی در رژیم سابق یک کار خلاف می‌کرد، می‌گفتند این ساواکی است؛ این درباری است؛ این ساواکی است. امروز که ساواکی در کار نیست و همه دفن شده‌اند، اگر از شما آقایان یک چیزی صادر بشود، می‌گویند جمهوری اسلامی این است. مکتب ما متزلزل می‌شود. مسئولیتتان زیاد است آقایان! خیال نکنید که بروید یک حرفی بزنید، و چیزی نشده. خیر، هر یک از شما مسئولیت دارید، و مسئولیت بزرگ. خیلی بزرگ. امروز مکتب ما بسته به اعمال ماست. مکتب ما بسته به اعمال روحانیین است. اگر روحانیین ساق خدای نخواسته یک حرف خلاف، یک کار خلاف می‌کردند، مردم خود او را یک طعن و لعنی می‌کردند، ولو یک دسته‌شان هم می‌گفتند روحانیون این جورند. آخرش این بود که می‌گفتند روحانیون این جور (هستند)؛ اما رژیم رژیم اسلامی نبود. نمی‌گفتند رژیم اسلامی. نمی‌گفتند مکتب اسلام این طوری است. امروز قلمهای دشمنهای ما در خارج، و گاهی در داخل، برداشته شده است، قلمفرسایی می‌شود که مکتب ما را بد جلوه بدهند.»


«یک نگرانی دیگری که ما داریم این است که دوستهایی که نادان هستند توجه به مسائل ندارند موجب این بشوند که اسلام را طور دیگری نشان بدهند. ما امروز رژیم جمهوری اسلامی داریم؛ ما امروز تمام قشرهایمان مدعی هستند که جمهوری اسلامی هستیم، که رژیم ما جمهوری اسلامی است؛ دادگاههای ما دادگاههای اسلامی است، کمیته‌های ما کمیته‌های اسلامی، پاسدارهای ما پاسدار اسلامی، ارتش ما، ژاندارمری ما، شهربانی ما، قوای انتظامی ما، اسلامی؛ دولت ما اسلامی؛ ادارات ما اسلامی؛ ما همچو ادعا داریم؛ من خوف آن دارم که به واسطه قشرهایی که غرض ندارند لکن نادان هستند کارهایی صورت بگیرد که مکتب ما را آلوده کند و بد معرفی کند؛ ما شکست بخوریم در مکتب؛ اسلام دفن بشود. اگر کمیته‌ها، چه آنهایی که در آنها بعض معممین هست و چه آنهایی که نیست، اگر خدای نخواسته بر خلاف موازین اسلامی عمل کنند، مکتب ما را شکست می‌دهند و این مسئولیت بزرگی است برای معممین.اگر خدای نخواسته در شهرستانها، در جاهایی که علما و روحانیون هستند، یک اختلاف نظری باشد که منتهی به اختلاف ظاهر بشود، مکتب ما خدشه‌دار می‌شود و این مسئولیت بزرگی است متوجه به روحانیین. اگر دادگاههای ما بر خلاف موازین اسلامی، بر خلاف عدالت، رفتار کنند، مکتب ما خدشه‌دار می‌شود. اگر پاسدارهای ما، که پاسدار جمهوری اسلامی هستند، پاسدار انقلاب اسلامی هستند، کاری بکنند که بر خلاف موازین پاسداری باشد، مکتب ما خدشه‌دار می‌شود و این مسئولیت بزرگی است. ما اگر در رژیم سابق شکست می‌خوردیم و کشته می‌شدیم لکن مکتبمان محفوظ بود، غم نداشتیم؛ نگرانی نداشتیم. ما اگر در رژیم سابق بعض کارهای خلاف – فرض کنید – می‌کردیم، به مکتبمان مربوط نبود.امروز اگر کار خلاف بکنیم مکتب شکست می‌خورد. مصیبت آن است که مکتب شکست بخورد.»


«آنی که اهمیت دارد این است که وجهه اسلام محفوظ باشد؛ صورت اسلام آن طوری که هست باشد. امروز که دست ما افتاده یک جوری نمایش ندهیم که بگویند اسلام این است.
یکوقت می‌گویند که فلان آدم این طوری است، این اشکالی ندارد؛ فلان شخص این طوری است. یکوقت اگر بنا شد که مثلاً در قشر معممین، خدای نخواسته، در قشر علما، خدای نخواسته، یک مطلب خلافی واقع بشود، دو تا مطلب خلاف واقع بشود، مردم می‌گویند که خوب، اینها نمایندگان اسلام هستند، نمایندگان اسلام هم همین طورند؛ پس معلوم می‌شود اسلام این طوری است. کمیته‌هایی که برای کمیته اسلامی هست و کمیته در حکومت اسلامی هست اگر چنانچه یک قضیه‌ای بر آن واقع بشود، صورت اسلام را بد نمایش می‌دهد، و اگر یک همچو کاری به دست ماها واقع بشود، جرمی است که بخشودنی نیست؛ پیش خدای تبارک و تعالی بخشودنی نیست. این مثل سایر گناهها نیست. این یک گناه بزرگی است که اسلام را ما در خطر انداختیم؛ اسلام را بر خلاف آن چیزی که هست نمایش دادیم.»

«اگر ما هم در این مبارزه‌ای که می‌کردیم شکست می‌خوردیم، کشته می‌شدیم، اسلام از او ضرری نمی‌دید؛ بلکه اسلام نفع می‌دید؛ برای اینکه یک جبهه مجاهد اسلامی با یک عده طاغوت مبارزه کردند، مبارزه‌شان هم بین حق و باطل بود، منتها باطل قوه‌اش زیاد بود، و آنهایی که اهل حق بودند شهید شدند. لکن حالا وضع چه جور است؟ آن وقت رژیم، رژیم طاغوتی بود و حکومت وقت، حکومت طاغوتی بود و همه دستگاهها دستگاههای طاغوتی بودند. ولکن حالا که حکومت ما می‌گوییم اسلامی، همه‌تان رأی دادید به جمهوری اسلامی و رژیم تغییر کرد از رژیم سلطنتی به حکومت جمهوری اسلامی، الآن ما که معمم هستیم و شما که پاسدار هستید و سایر قشرهایی که در این مملکت هستند، همه در حکومت اسلامی هستید، همه ما در جمهوری اسلامی واقعیم، الآن رژیم ما جمهوری اسلامی است، آن خطری که الآن متوجه به ماست خطر کشته شدن نیست؛ خطر شکست یک جمعیت اسلامی در مقابل طاغوت نیست؛ آنها اصلاً خطر نیست. آن خطری که الآن برای ماست این است که مکتب ما شکست بخورد؛ اسلام شکست بخورد. این خطر بزرگترین خطری است که الآن متوجه به ماست.»

منبع:صحیفه امام، ج 11، ص 499
صحیفه امام، ج 8، ص 335-337
صحیفه امام، ج 8، ص 479
صحیفه امام، ج 8، ص 4
صحیفة امام، ج 8، صص484


تعداد بازدید ها: 7473