امام حسین علیه السلام و تصمیم به تهیه آب در روز عاشورا


در روز عاشورا هنگامی که امام حسین علیه السلام خواست عازم میدان شود و با اهل بیتش وداع کرد، دختر سه ساله‌اش فریاد برآورد که:« پدرجان، تشنه‌ام!»
امام فرمود:« دخترکم، کمی صبر کن تا برایت آب بیاورم.»
سپس روانه میدان شد و به سوی فرات رفت. در این هنگام، مردی از سپاه کوفه فریاد زد:« ای حسین! لشگر به خیمه‌هایت حمله کرد.» امام بی آنکه آب بردارد، به سرعت از فرات بیرون آمد و خود را به خیمه‌ها رساند.
دختر امام به استقبال پدر آمد و گفت:« پدرجان، برای من آب آورده‌ای؟» امام با شنیدن این سخن، اشک از دیدگانش جاری شد و فرمود:« عزیزم! به خدا سوگند، تحمل تشنگی و بی قراری تو برای من دشوار است.»
سپس انگشت خود را در دهان آن کودک گذاشت و دست بر پیشانی او کشید و او را آرام کرد.

منابع:

  • قصه کربلا، ص 360.
  • مخزن البکاء ملا صالح برغانی، مجلس نهم.

مراجعه شود به:



تعداد بازدید ها: 4548