آگاهی امام رضا علیه السلام از نقشه مأمون


از آنجا که امامان معصوم بندگان خالص خداوند و قلبشان منبع نور و تابش جلوات الهی است، با عکس العملی بسیار ساده، نقشه های دور و دراز خلفای جور را نقش بر آب میکردند و این به دلیل زیرکی آنها بود که خداوند در سایه صدق و اطاعت به آنها عنایت فرموده بود.

مأمون با پیشنهاد خلافت به حضرت رضا علیه السلام نقشه های شومی را در سر می پروراند. از عملکرد بعدی او واضح است که اگر امام خلافت را میپذیرفت، مأمون بلافاصله او را به قتل می رساند و در واقع خون امام پایمال می شد. تاریخ نویسان هم می نوشتند امام هوای خلافت در سر داشت و با مأمون درگیر بود.

بنابراین دوراندیشی حضرت رضا راه مأمون را مسدود کرد و لذا مأمون مجبور شد ترفند دیگری بزند و ولایتعهدی را پیشنهاد کرد. اما امام با شرایطی که برای قبول آن گذاشت، در واقع ولایتعهدی را هم نپذیرفت و این نشانه حق بینی و هدایتگری امام علیه السلام بود که باعث شد مردم ساده دل چنین نپندارند که او هم طالب مقام و جاه و عزت ظاهری است.

بلکه با رد کردن ولایتعهدی از طرفی زهد و ورع و بی رغبتی خود را به دنیا ثابت کرد و از طرف دیگر حرص و طمع مأمون را به ارزش های پوچ دنیا به اثبات رساند؛ زیرا وقتی مردم می دیدند که حضرت امام رضا علیه السلام در هیچیک از مجالس لهو و لعب و پایکوبی ها و عیش و نوشها، همراه مأمون نیست، این سؤال به نظرشان می رسید که اگر حضرت رضا علیه السلام ولیعهد مامون است پس چرا در این مجالس که آرزوی همه مقرّبان دستگاه مأمون است، شرکت ندارد؟

پاسخ این سؤال این بود که راه مأمون کاملاً متفاوت است و امام در راه عبودیت و ایمان تقوی است و مامون دنبال دنیاپرستی و شهوترانی و کام جوئی. و از مقایسه این نتیجه با احترامات ظاهری مأمون به امام کاملاً روشن می شد که مأمون شیطانی است مجسّم و همه این احترامات هم ظاهری است تا پایه های حکومتش را که دراثر قیام علویان متزلزل و سست شده محکم کند.

منابع:

  • بحارالانوار، ج 49، باب 13.

مراجعه شود به:



تعداد بازدید ها: 5207