تاریخچه ی:
کلی متواطی
V{maketoc}
مفهوم ((کلی و جزئی|کلی)) از جهت اینکه برهمه افراد و مصادیقش به یک نحو صدق کند و یا صدق نکند، بر دو قسم است:
*کلی متواطی
*((کلی مشکک))
! کلی متواطی
__کلی متواطی__ به آن مفهوم کلی گفته می شود که بر تمام مصادیقش به طور یکسان و یکنواخت صدق کند.
برای مثال، ((انسان)) یک مفهوم کلی است که مصادیق آن عبارتند از انسان های مختلف، مانند: حسن، حسین، و علی و... .
مفهوم انسان برهمه آنها به طور یکسان صادق است؛ یعنی نمی توان گفت که حسن از حسین ''انسان تر'' است؛ زیرا انسانیت دارای درجات و شدت وضعف نیست.
البته میان هر انسان با انسان دیگر تفاوت هایی وجود دارد، اما این تفاوت ها در اموردیگری غیر از انسانیت است؛ مانند تفاوت در طول،رنگ، ((نیرو))، سلامتی، ((اخلاق))، و غیره... . ( و به تعبیر دیگر، تفاوت های میان انسان ها در ((ذات)) انسانی نیست، باکه در ((عرض|اعراض)) است.)
همچنین افراد و مصادیق ((حیوان)) یا ((درخت)) از حیث حیوان بودن یا درخت بودن، تفاوتی باهم ندارند.
چنین مفاهیم کلیی را که مصادیقشان از جهت آن مفهوم کلی باهم یکسانند و هماهنگی و تساوی داشته و تفاوتی بینشان نیست، __کلی متواطی__ می گویند؛ یعنی کلیی که افراد و مصادیقش در آن کلی با هم توافق و هماهنگی و یکسانی دارند.
واژه متواطی از تواطؤء به معنای توافق و تساوی گرفته شده است. به همین دلیل کلیی را که مصادیقش در آن کلی، باهم یکسان بوده و توافق داشته باشند، کلی متواطی می نامند.
! منابع
*منطق مظفر، صفحه 70
*کلیات منطق صوری، صفحه 98