منو
 کاربر Online
378 کاربر online
Lines: 1-28Lines: 1-28
 
 
 
 
  
-{picture file=img/daneshnameh_up//GHADIR1.JPG} +{picture=GHADIR1.JPG}
  
 
 
 
 
 پس از پایان مراسم حج در سال دهم ((هجرت))، ((حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله|پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله)) از ((مکه|مکه)) به سوی ((مدینه، مدینة النبی، یثرب|مدینه)) حرکت کرد. هنگامی که کاروان به منطقه‌ای به نام ((رابغ)) ( در نزدیکی ((جحفه)) ) رسید، ((جبرئیل|جبرئیل)) از سوی خداوند، به پیامبر ((وحی|وحی)) فرستاد که:« __یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک و ان لم تفعل فما بلغت رسالته__ »؛ _سوره مائده، آیه 67_ (ای فرستاده ما؛ تمام آنچه را که از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است، به مردم ابلاغ کن؛ و اگر این کار را نکنی رسالت خود را انجام نداده‌ای.)  پس از پایان مراسم حج در سال دهم ((هجرت))، ((حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله|پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله)) از ((مکه|مکه)) به سوی ((مدینه، مدینة النبی، یثرب|مدینه)) حرکت کرد. هنگامی که کاروان به منطقه‌ای به نام ((رابغ)) ( در نزدیکی ((جحفه)) ) رسید، ((جبرئیل|جبرئیل)) از سوی خداوند، به پیامبر ((وحی|وحی)) فرستاد که:« __یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک و ان لم تفعل فما بلغت رسالته__ »؛ _سوره مائده، آیه 67_ (ای فرستاده ما؛ تمام آنچه را که از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است، به مردم ابلاغ کن؛ و اگر این کار را نکنی رسالت خود را انجام نداده‌ای.)
 پیامبر که از لحن آیه، متوجه اهمیت این مأموریت شده بود، دستور داد کاروان متوقف شود. آنان که جلوتر بودند برگشتند و آنان که عقب تر بودند، به کاروان رسیدند.  پیامبر که از لحن آیه، متوجه اهمیت این مأموریت شده بود، دستور داد کاروان متوقف شود. آنان که جلوتر بودند برگشتند و آنان که عقب تر بودند، به کاروان رسیدند.
 هوا به شدت گرم بود و مردم قسمتی از عبای خود را روی سر انداخته بودند. برای پیامبر در زیر یکی از درختان سایبان زدند. پیامبر نماز ظهر را به جماعت خواند و آن‌گاه بالای یک بلندی که از جهاز شتران درست شده بود رفت و در برابر دیدگان ده‌ها هزار نفر از کاروانیان ((گزارشی از حادثه غدیر و خطبه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم|خطبه‌ای)) را با صدای رسا ایراد فرمود.  هوا به شدت گرم بود و مردم قسمتی از عبای خود را روی سر انداخته بودند. برای پیامبر در زیر یکی از درختان سایبان زدند. پیامبر نماز ظهر را به جماعت خواند و آن‌گاه بالای یک بلندی که از جهاز شتران درست شده بود رفت و در برابر دیدگان ده‌ها هزار نفر از کاروانیان ((گزارشی از حادثه غدیر و خطبه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم|خطبه‌ای)) را با صدای رسا ایراد فرمود.
 او در این خطبه به مردم یادآور شد که به زودی دعوت حق را لبیک می‌گوید و از میان آنها می‌رود. رسول خدا صلی الله علیه و آله در ضمن سخنانش چندین بار از مردم اعتراف گرفت که او در راه رسالت الهی‌اش کوشیده است. او در این خطبه به مردم یادآور شد که به زودی دعوت حق را لبیک می‌گوید و از میان آنها می‌رود. رسول خدا صلی الله علیه و آله در ضمن سخنانش چندین بار از مردم اعتراف گرفت که او در راه رسالت الهی‌اش کوشیده است.
 آن گاه فرمود:« من در میان شما دو چیز نفیس و گرانبها می‌گذارم: یکی کتاب خدا که یک طرف آن در دست خداست و طرف دیگر آن در دست شما؛ و دیگری ((عترت پیامبر|عترت)) و ((اهل بیت، عترت، آل رسول، قربی|اهل بیت)) من. خداوند به من خبر داد که این دو یادگار هرگز از هم جدا نخواهند شد. هان ای مردم! از قرآن و عترت من تخطی نکنید و در عمل به دستورات‌شان کوتاهی نکنید که هلاک می‌شوید.»  آن گاه فرمود:« من در میان شما دو چیز نفیس و گرانبها می‌گذارم: یکی کتاب خدا که یک طرف آن در دست خداست و طرف دیگر آن در دست شما؛ و دیگری ((عترت پیامبر|عترت)) و ((اهل بیت، عترت، آل رسول، قربی|اهل بیت)) من. خداوند به من خبر داد که این دو یادگار هرگز از هم جدا نخواهند شد. هان ای مردم! از قرآن و عترت من تخطی نکنید و در عمل به دستورات‌شان کوتاهی نکنید که هلاک می‌شوید.»
 آن گاه دست ((حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام|علی علیه السلام)) را گرفت و آن قدر بلند کرد که سفیدی زیر بغل هر دو برای مردم نمایان شد. او را به مردم معرفی کرد و از مردم پرسید:« بر مومنان چه کسی از خود آنها سزاوارتر است؟»  آن گاه دست ((حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام|علی علیه السلام)) را گرفت و آن قدر بلند کرد که سفیدی زیر بغل هر دو برای مردم نمایان شد. او را به مردم معرفی کرد و از مردم پرسید:« بر مومنان چه کسی از خود آنها سزاوارتر است؟»
 همگی پاسخ دادند:« خدا و پیامبر او بهتر می‌دانند.»  همگی پاسخ دادند:« خدا و پیامبر او بهتر می‌دانند.»
 پیامبر فرمود:« خداوند مولای من است و من مولای مومنان؛ و من بر آنها از خودشان سزاوارترم.» آن‌گاه فرمود:« __من کنت مولاه فهذا علی مولاه__ »؛ (هرکس من مولای او هستم، این علی مولای اوست.) و این جمله را سه بار تکرار کرد و چنین ادامه داد:« __اللهم وال من والاه و عاد من عاداه و احب من احبه و ابغض من ابغضه و انصر من نصره و اخذل من خذله و ادر الحق معه حیث دار__ » (بار خدایا! کسانی را که علی را دوست دارند دوست بدار و کسانی را که با او دشمنند دشمن بدار. خدایا یاران علی را یاری کن، دشمنانش را خوار و ذلیل کن و او را محور حق قرار بده. ) پیامبر فرمود:« خداوند مولای من است و من مولای مومنان؛ و من بر آنها از خودشان سزاوارترم.» آن‌گاه فرمود:« __من کنت مولاه فهذا علی مولاه__ »؛ (هرکس من مولای او هستم، این علی مولای اوست.) و این جمله را سه بار تکرار کرد و چنین ادامه داد:« __اللهم وال من والاه و عاد من عاداه و احب من احبه و ابغض من ابغضه و انصر من نصره و اخذل من خذله و ادر الحق معه حیث دار__ » (بار خدایا! کسانی را که علی را دوست دارند دوست بدار و کسانی را که با او دشمنند دشمن بدار. خدایا یاران علی را یاری کن، دشمنانش را خوار و ذلیل کن و او را محور حق قرار بده. )
 آن گاه فرمود:« ای مردم! اکنون جبرئیل نازل شد و این آیه را آورد: __الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دینا__؛ سوره مائده، آیه 3، (امروز دین شما را کامل کردم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و ((اسلام)) را به عنوان آیین جاودان شما پذیرفتم.)  آن گاه فرمود:« ای مردم! اکنون جبرئیل نازل شد و این آیه را آورد: __الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دینا__؛ سوره مائده، آیه 3، (امروز دین شما را کامل کردم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و ((اسلام)) را به عنوان آیین جاودان شما پذیرفتم.)
 پیامبر صدای خود را به تکبیر بلند کرد و فرمود:« خدا را سپاسگزارم که آیین خود را کامل کرد و نعمتش را به پایان رساند و از وصایت و ولایت و جانشینی علی پس از من خشنود گشت.» پیامبر صدای خود را به تکبیر بلند کرد و فرمود:« خدا را سپاسگزارم که آیین خود را کامل کرد و نعمتش را به پایان رساند و از وصایت و ولایت و جانشینی علی پس از من خشنود گشت.»
-پس از این سخنان، از بالای جهاز شتر فرود آمد و به علی دستور داد در خیمه بنشیند تا مردم با او بیعت کنند. پیش از همه‌ی افراد، ((ابوبکر|ابوبکر))و ((عمر بن خطاب|عمر)) به حضرت علی علیه السلام تبریک گفتند و او را مولای خود خواندند. +پس از این سخنان، از بالای جهاز شتر فرود آمد و به علی دستور داد در خیمه بنشیند تا مردم با او بیعت کنند. پیش از همه‌ی افراد، ((ابوبکر|ابوبکر)) و ((عمر بن خطاب|عمر)) به حضرت علی علیه السلام تبریک گفتند و او را مولای خود خواندند.
 پس از آنها نیز تمام مسلمانان به دستور پیامبر خدا با عنوان ((امیرالمؤمنین|عنوان امیرالمؤمنین)) به حضرت علی علیه السلام سلام و با او بیعت کردند. پس از آنها نیز تمام مسلمانان به دستور پیامبر خدا با عنوان ((امیرالمؤمنین|عنوان امیرالمؤمنین)) به حضرت علی علیه السلام سلام و با او بیعت کردند.
 !مراجعه شود به: !مراجعه شود به:
 *((گزارشی از حجه الوداع آخرین حج پیامبر - ص)) *((گزارشی از حجه الوداع آخرین حج پیامبر - ص))

تاریخ شماره نسخه کاربر توضیح اقدام
 شنبه 31 اردیبهشت 1384 [07:53 ]   5   شکوفه رنجبری      جاری 
 شنبه 31 اردیبهشت 1384 [07:53 ]   4   شکوفه رنجبری      v  c  d  s 
 یکشنبه 29 آذر 1383 [06:48 ]   3   امیرمهدی حقیقت      v  c  d  s 
 سه شنبه 19 آبان 1383 [06:59 ]   2   شکوفه رنجبری      v  c  d  s 
 دوشنبه 20 مهر 1383 [07:32 ]   1   شکوفه رنجبری      v  c  d  s 


ارسال توضیح جدید
الزامی
big grin confused جالب cry eek evil فریاد اخم خبر lol عصبانی mr green خنثی سوال razz redface rolleyes غمگین smile surprised twisted چشمک arrow



از پیوند [http://www.foo.com] یا [http://www.foo.com|شرح] برای پیوندها.
برچسب های HTML در داخل توضیحات مجاز نیستند و تمام نوشته ها ی بین علامت های > و < حذف خواهند شد..