تاریخچه ی:
ویژگی های اختصاصی اهل بیت علیهم السلام
تفاوت با نگارش: 1
- | dir align=left> /> /> {picture file=img/daneshnameh_up/2/20//Karbala1.jpg}
|
|
+ | ((حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام|امام علی علیه السلام)) فرمود: پیامبر خدا چون ((مسجد رسول خدا|مسجدالنبی)) را در مدینه بنا فرمود، در ِ خانهی خویش را رو به مسجد باز کرد و ((اسامی نخستین مهاجران مسلمان به حبشه|مهاجران)) و ((انصار|انصار)) نیز چنین کردند. اما خداوند اراده فرمود تا فضیلت و برتری محمد و آلش را نمایان سازد. پس جبرئیل از جانب خدا فرود آمد و گفت:« قبل از این که عذاب بر شما نازل شود در خانههای خود را به روی مسجد ببندید.» اولین کسی که پیامبر به او گفت در خانه اش را ببندد، ((عباس بن عبدالمطلب|عباس بن عبدالمطلب))، عموی پیامبر بود. عباس امر پیامبر را اطاعت کرد. آنگاه عباس به خانه ((حضرت فاطمه زهرا علیهاسلام|فاطمه علیهاسلام)) رفت. دید او در خانه اش نشسته و ((حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام|حسن)) و ((حضرت امام حسین علیه السلام|حسین)) را جلو خود نشانده است. به فاطمه گفت:« چرا اینجا نشسته ای. گمان می کنی پیامبر خدا عمویش را از مسجد بیرون می کند و پسر عمویش (علی و فرزندانش) را راه میدهد!» |
- | یکی از فضائل امام حسین علیه السلام وقتی ظاهر می شود که از جانب خداوند فرمان صادر می شود که همه درهای خانه هایی که به ((مسجد رسول خدا|مسجد پیامبر ))باز شده است بسته شود جز در خانه فاطمه سلام الله علیها. |
+ | ::{picture=ahlbeit.jpg height=314 width=419}:: |
- | امیر ممنین یه السلام رای ده ست که فرمود: یامبر خدا ن مسد خود را در مدینه بنا فرمود و در انه وی را به مسجد باز نمود و ((اامی نستی هاران بش|ماران ))و ((انا|انا ))نی چنین کردند خداوند اراده فرمود ا یت و رتری محمد و ل نیان سازد. |
+ | همین هنگام پیامبر ر رسید به فاطمه فمد:« را اینجا نست ای؟» فاطمه پاسخ داد:« منتظر فران سول دا به ستن درها هستم.» رسول خدا فرمود:« خداند تعالی امر کرد که درها بسته شود اما رسول خدا را از ای ار مستثنی کرد و شما خود ِرسول لله هستید.» پس از آن ((عمر بن خطاب)) آمد و گفت:« من دوست دارم هنگامی که به سوی محراب میروید شما را تماشا کنم؛ اجازه بدهید پنجره ای رو به مسجد باز کنم.» پیامبر فرمود:« خداوند منع فرموده است.» عمر گف:« پس اجازه بدهید به اندازه وتم، روزنه ای رو به مسجد باز کنم.» پیامبر فرمود:« خداوند این ا هم من فرموده است.» عمر گفت:« پس اجازه بدهید ب ادازه ای که چمم را بر آن گذارم باز باشد.» یامبر رمود:« خداون این را هم منع فرموده است. اگر بگویی روزنهی به انازه ته سوزن هم اازه نمهم. سود به کسی که جانم به دست اوست، من کسی را نه از مسجد خارج کردم و نه دخل. خود خداوند بود که آنها (محمد و آل او) را داخل کرد و شما را خارج کرد.» آنگاه فرمود:« رای کسی ک یان به خدا و روز قیامت دارد، سزاوار نیت در حالت جنابت در این مسجد به سر برد، جز محمد و لی و فطمه و ن و حسین رگزیدگان از آل او، ( اولاد پاک آنها).» |
- | ریل ا فرود د ک ا ین ک ب بر شما ال د خانه ی خد را که ه دا با نو اید بندی. الین کسی که پیامبر ب ی فرستا ا در خاه ش ر ببند ((باس بن بامل| ن عبدالمل ))، عمی پیامبر بود. ام یابر را طات نود. |
+ | رویتی یگ ه که فرمود: />«داند رو ا را یرا هر لیی را دا م ات کسی نااک و ب وارد ن شود، غی از ن ( پیامبر) و برادر، ی ای الب، و دخترم، فاطه، و و فرندم سن و ین. چنا که م ((ت هرون علیه اللم|ارون)) و (( موی عی اللام|موی)) چنی بود.» |
- | فرستاده رسول خدا ((معاذ بن بل خزرجی|معاذبن جبل ))بو. آنگاه باس ب فاط گر کرد، ید و ر خانه اش نسته و حن وسین را جلو خود نشاند است. عباس به فاطمه« س» گفت: چر اینجا نسته ی. نگهش کند مال ماده شیی که چ هیش در مقاب نشسته باشند گمن م کن پیامب خدا عمویش را از مسجد بیرون می کند وپر موش ا اخل م کن. |
+ | !منبع: />*بااار، 25 169. />*ح الانار ج 39 22، دی 9- یر اام، 5. *بارالانور، 30، 268. |
- | در همین هنگم پیام ر رسید و به مه فرمو: چرا اینجا نست ای؟ مه پاسخ داد: منظر فرمن سل خدا ب ستن رها ستم. رسول خدا فرمود: خداون ای امر کرد ک در ا بست شود سول خدا ا این مر مثنی نمد وما فس سل الل هستید. |
+ | !ماه ود به: />*((وترین ق خدا)) />*((ظم ا سین لیه اسلام ا ا پیامبر اکر)) />*((قا و نلت الهی مام ین )) />*((ن میاد ما سی علیه السلا در ملکوت)) |
- | پس از آن ((عمر بن خطاب|عمربن خطاب ))آمد و گفت: من دوست دارم هنگامی که به سوی مصلی خود می روید شما را نظاره کنم؛ اجازه بدهید پنجره ای به سوی مسجد داشته باشم تا بتوانم شما را نگاه کنم حضرت فرمود: خداوند از این هم منع فرموده است. عمر گفت: پس اجازه بدهید به اندازه صورتم روزنه ای باز باشد حضرت فرمود: خداوند از این هم منع فرموده است. عمر گفت: پس اجازه بدهید به اندازه ای که چشمم را بر آن بگذارم باز باشد. حضرت فرمود: خداوند از این مقدار هم منع فرموده است. | |
- | اگر بگویی: به اندازه سوراخ ته سوزن هم روزنه داشته باشی به تو اجازه نمی دهم. سوگند به کسی که جانم به دست اوست، من کسی را از مسجد خارج نکردم و نه داخل نمودم، لکن خداوند داخل کرد آنها (محمد و آل او) را و او خارج کرد شما را. | |
- | آنگاه فرمود: سزاوار نیست برای کسی که ایمان به خدا و روز قیامت دارد این که در حالت جنابت در این مسجد بسر برد جز محمد و علی و فاطمه و حسن و حسین و برگزیدگان از آل او، همان اولاد پاک آنها. | |
- | در روایتی دیگر آمده است که خداوند فرموده است: من مسجدم را پاک از هر پلیدی قرارداده ام و حرام است کسی ناپاک و جنب وارد آن شود. غیر از من« پیامبر» و برادرم علی بن ابی طالب و دخترم فاطمه و دو فرزندم حسن و حسین. چنانکه مسجد هارون و موسی چنین بود. | |
- | منابع: بحارالانوار، ج 30، ص 268. | |
- | نکته: این که پیامبر فرموده اند جایز نیست کسی جنب در مسجد بماند جز من و علی و فاطمه و حسن و حسین نیز گفته اند. مراد این است که خبث و پلیدی جنابت بر آنها عارض نمی شود گر چه واجب است تعبدا غسل کنند. | |
- | منابع: بحارالانوار، ج 25، ص 169. | |
- | مراجعه شود به: | |
- | ((محبوبترین خلق نزد خدا)) | |
- | ((محبوب ترین اهل زمین نزد آسمانیان)) | |
- | ((مقام و منزلت الهی امام حسین ع)) | |
- | ((جشن تولد در عالم ملکوت)) | |
- | منابع: بحار الانوار، ج 39، ص 22، حدیث 9- تفسیر امام، ص 5. | |