- | ورقه بن نوفل بن اسد بن عبدالعزی پسرعموی ((حضرت خدیجه علیهاسلام|حضرت خدیجه سلام الله علیها)) بود. وی از قبیله ((قریش)) و از دانایان و حکیمان دوره جاهلیت بود. کتاب های ادیان مختلف را خوانده بود و می توانست زبان عربی را با حروف عبرانی بنویسد. قبل از اسلام از بت ها دوری می کرد و گوشت حیواناتی که برای بت ها ذبح می شدند نمی خورد. در یکی از اعیاد قریش که مردم به دور بتی جمع شده در برابر آن تعظیم می کردند چار نفر که به علم و دانش معروف بودند، در گوشه ای جمع شدند و از بت پرستی آنها انتقاد کردند، یکی از آنها ورقه بود. ورقه بن نوفل در اواخر عمر پس از خواندن ((انجیل)) و تحقیق پیراون دین مسیحیت، ر رگ مسیحیان ر آد. وی بر اساس این کتاب و کتب دیگر درباره آینده و نیز پیامبر آخرالزمان پیشگویی می کرد؛ از جمله مکرر می گفت: مردی از میان قریش از طرف خدا برای هدایت مردم برانگیخته می شود و یکی از ثروتمند ترین زنان قریش را می گید. چون دیجه ثروتمند ترین زنان قریش بود، از این لحاظ گاهی به خدیجه می گفت: روزی فرا رسد که تو با شریفترین مرد روی زمین وصلت کنی! او هر گاه از پیامبران و خدا سخن به میان می آورد، با خشم ((ابوسفیان)) مواجه می شد که از بتها دفاع می کرد و می گفت که احتیاجی به چنین خدا و پیامبرانی نداریم. |
+ | ورقه بن نوفل بن اسد بن عبدالعزی پسرعموی ((حضرت خدیجه سلام الله علیها)) بود. وی از قبیلهی ((قریش)) و از دانایان و حکیمان دورهی جاهلیت بود. کتابهای ادیان مختلف را خوانده بود و میتوانست زبان عربی را با حروف عبرانی بنویسد. قبل از اسلام از بتها دوری میکرد و گوشت حیواناتی که برای بتها ذبح میشد نمیخورد. در یکی از اعیاد قریش مردم به دور بتی جمع شده در برابر آن تعظیم میکردند. رقه و سه نفر که به علم و دانش معروف بودند، در گوشهای جمع شدند و از بتپرستی آنها انتقاد کردند. در اواخر عمر پس از خواندن ((انجیل)) و تحقیق درباری دین مسیحیت، ه یی مسیحیان رید. وی بر اساس این کتاب و کتب دیگر درباره آینده و نیز پیامبر آخرالزمان پیشگویی میکرد؛ از جمله مکرر میگفت: مردی از میان قریش از طرف خدا برای هدایت مردم برانگیخته میشود و با یکی از ثروتمندترین زنان قریش ادوج میکند. از این لحاظ گاهی به خدیجه میگفت: روزی فرا رسد که تو با شریفترین مرد روی زمین وصلت کنی! هر گاه از پیامبران و خدا سخن به میان میآورد، با خشم ((ابوسفیان)) مواجه میشد که از بتها دفاع میکرد و میگفت که احتیاجی به چنین خدا و پیامبرانی نداریم. |
| اعلام زرکلی، ج 30، ص 1134؛ فروغ ابدیت، 197 و 197 | | اعلام زرکلی، ج 30، ص 1134؛ فروغ ابدیت، 197 و 197 |