منو
 صفحه های تصادفی
ستاره صبحگاهی بهشت
مختصات دکارتی
کاربر:علی قلی‌پور
پایان کار مرداویج زیاری
تقوا و اطاعت
مردان اسیر از غیر بنی هاشم در کربلا
اعداد کوانتومی(المپیاد)
قطعات رایانه
مزایا و محدودیت ها
میرمهنا ، کریم خان و انگلیسی ها
 کاربر Online
306 کاربر online
تاریخچه ی: هخامنشیان

V{maketoc}

هخامنشیان از پارسیان بشمار می روند. پارسیان مردمانی(( آریایی)) نزاد بودند که تاریخ آمدن ایشان به ایران معلوم نیست. در کتیبه های آشوری از سده ی نهم پیش از میلاد آمده است. از همان تاریخ آنان در ناحیه ی انشان که در مشرق(( شوشتر)) و حوالی ((کارون)) واقع بود دولت کوچکی تشکیل دادند که در ابتدا از دولت ماد اطاعت می کردند . جد ایشان هخامنش همه ی ((قبیله)) های پارسی را زیر فرمان خود در آورد.

! تمدن و فرهنگ هخامنشی

''شاه :'' این نام که از سه هزار سال پیش در زبانهای ایرانی رواج دارد ، مأخوذ از پارسی ((باستان)) است که پس از تحولات تاریخی بسیار به صورت « شاه » در آمده است .
چون پس از اتحاد ماد و پارس بدست کوروش بزرگ، (550 ق . م ) مردم آریایی و غیر آریایی ((فلات ایران)) و پیرامون آن، پادشاهان و شهریاران، خود به کشور هخامنشی پیوستند و فرمان بردار پادشاه آن گشتند، از این رو شاه بزرگ را شاهنشاه خواندند که در پارسی باستان ((خشایه ثیه)) نام یعنی شاه شاهان آمده است. شاهنشاه درهنگام صلح جامعه ای بلند از ((دیبا))ی ((ارغوانی)) که آستینهای فراخ داشت و در زیر آن پیراهن بلندی می پوشید که تا زانو می رسد و مغزی سفید داشت و کمر بندی روی آن می بست . کفش شاه نیز ، زرین و پاشنه دار و نوک تیز بود . یونانیــان تـاج شاهنشاهیان هخــامنشی را((تیار)) و یا ((گیسداریس)) خوانده اند . شاه ، ریش دراز و موهای مجعد داشت و بر تخت زرین می نشست و عصای زرین به دست می گرفت . دیگران مجبور بودند در برابر شاهنشاه به خاک افتاده پای او را ببوسیدند.فر مانها و نامه های سلطنتی به مهر شاه می رسید و نسخه ای از آن در دفاتر شاهی نگهداری می شد .

!کشورداری

چنانکه گفتیم داریوش پس از اینکه بر اوضاع کشور ایران مسلط شد، ایران را به سی و سه ((خشتره)) یا استان تقسیم کرد و ادارة آنها را به پارسیها که تنها قوم مورد اعتماد شاهنشاه بودند واگذار نمود. از زمان خشایارشاه که دولت هخامنشی روی به ضعف نهاد استانداران یک نوع خود مختاری پیدا کرده حتی ریاست سپاه محلی را که بر عهدة سرداری به نام(( کارانا)) بود نیز بدست گرفتند. اختیارات شاهان یا امیران محلی با قوت یا ضعف حکومت مرکزی تغییر می کرد. ضرب سکه طلا از مختصات شاهنشاه بود . اما استانداران می توانستند گاهی سکه هایی از نقره یا مس بزنند . در اوایل دورة هخامنشی سالی دوبار بازرسان شاهنشاهی که چشم و گوش شاه خوانده می شدند به استانها ((گسیل)) می گشتند .

!سپاه ایران

پیش از داریوش ایران سپاه منظمی نداشت و ارتش آن بصورت(( چریک)) اداره می شد . داریوش به تشکیل سپاه جاودان پرداخت که شمار ایشان به ده هزار تن می رسید . در هر شهر پادگانی وجود داشت که در ارگ آن شهر جای داشتند و فرماندة آن ((دژ))ها را ((ارگبد)) می گفتند .
لشکر ایران به دو دستة پیاده و سواره تقسیم می شدند و مسلح به تیر و کمان و نیزه و شمشیر و ((زوبین)) و خنجر و(( کمند)) و سپر و ((کلاهخود)) و زره بودند . اسب و فیل و شتر را هر سه در جنگ بکار می بردند . ایرانیان در تیر اندازی مهارت داشتندچنانکه ((هرودت)) می نویسد پارسیان از کودکی به فرزندان خود سه چیز می آموختند که : راست بگویند و راست بر اسب سوار شوند و راست تیر بیندازند . از زمان داریوش دوم سپاه مزدور یونانی نیز در ارتش ایران راه یافت و همین امر باعث تن پروری ایرانیان و انحطاط ارتش ایشان گردید .

در ایران از زمان کوروش(( گردونه)) های جنگی نیز به کار می رفت . چرخهای این گردونه ها غالباً مجهز به داسهای برنده بودند .
نیروی دریایی : در زمان هخامنشی ایران به دستیاری رعایای ((فینیقی)) و یونانی خود دارای نیروی دریایی مهمی گردید . ((بحریة)) ایران مرکب از سه گونه کشتی بود :

اول - کشتیهای جنگی که پاروزنان آن در سه ردیف یکی بالای دیگری قرار می گرفتند.

دوم - کشتیهای دراز که برای حمل و نقل اسبها و سواره نظام بکار می رفت .

سوم - کشتیهای کوچکتر که برای حمل و نقل و ((خوار و بار)) استعمال می شد .


!طبقات

در روزگار هخامنشی مردم ایران بر پنج طبقه به شرح زیر تقسیم می شدند :

1 - بزرگان . 2 -(( مغان)) . 3 - کشاورزان . 4 - بازرگانان و پیشه وران . 5 - بردگان .
از طبقة بزرگان هفت خانوادة پارسی در درجة اول بودند و((مناصب)) لشکری و کشوری در دست آنان بود . مغان یا روحانیان از طوایف ششگانة ((ماد)) بودند که در دورة هخامنشی نیز اهمیت و اعتباری داشتند و اجرا کنندة مراسم مذهبی بشمار می رفتند.
دارایی و هزینة کشور : هرودت می نویسد که داریوش مالیات ایران را به نقدی و جنسی تعیین کرد و ایران را به بیست منطقة مالیاتی تقسیم نمود و همراه با هر((ساتراپ))ی یک نفر امین مالیه نیز روان داشت . تمام مالیاتها در خزانة شاهی نگاهداری می شد . طلا و نقره را آب کرده در کوزه های سفالین می ریختند و هر وقت پولی لازم می شد شاه حکم می کرد که قسمتی از شمشها را ببرند و مورد استفاده قرار دهند . از میان ایالات کشور ، پارس از دادن ((مالیات)) معاف بود .

!دادگستری

قوة عالیة قضایی در اختیار شخص شاهنشاه بود . ولی شاه غالباً را به یکی از موبدان یا ریش سفیدان کشور واگذار می کرد . پس از آن دادگاه عالی بود که از هفت قاضی تشکیل می شد . پایین تر از آن دادگاههای محلی بود که در سراسر کشور وجود داشت .
قوانین را موبدان وضع کرده به صحة شاه می رسانیدند . در اواخر دورة هخامنشی قضایی غیر از موبدان و حتی زنان نیز به منصب داوری برگزیده می شدند . برای هر نوع محاکمه مدت معینی مقرر بود که بایستی در ظرف آن مدت حکم صادر شود . غالباً به طرفین دعوی پیشنهاد سازش از طریق داوری می کردند .
چون
رفته رفته قوانین کشور توسعه یافت به تقلید یونانیان گروه خاصی به نام « سخنگویان قانون » یا « وکلای دادگستری » پیدا شدند که مردم در کارهای قضایی خود به ایشان مراجعه می کــردند . پادشاهان هخامنشی خود را مظهر عدالت و دادگستری می دانستند . داریوش در(( کتیبة بیستون)) می گوید : « ((اهورا مزدا)) و ایزدان از آن جهت مرا یاری کردند که من و دودمانم بددل و دروغگو و بی انصاف نبودیم : من از روی عدل و داد پادشاهی کردم و بر هیچ ضعیفی ستم روا نداشتم . »

!آمـوزش و پرورش

به قول(( استرابون)) از سن پنج تا بیست و چهار سالگی به پارسیان می آموزند که تیر و(( زوبین)) بیندازند و راست سوار شوند و راست گویند . مربیان ایشان مردمانـی پاکدامن هستنــد و داستــانهای سودمندی را برای کودکان خود حکایت می کنند . جوانان باید پیش از برآمدن آفتاب از خواب برخیزند . سپس آنان در میدانی گرد آمده به دسته های پنجاه نفری تقسیم می شوند و هر دسته را به فرزند یکی از ((امیر))ان می سپارند . این شخص دسته خود را به مسافت بیش از یک فرسنگ می دواند . سپس درسی را که فراگرفته اند از آنان می پرسد .
جــوانان بایــد بلند سخــن بگویند تا ((شش))های ایشان ورزیده شود . به آنان می آموزند که در گرما و سرما و در هنگام سختیها بردبار باشند . جوانان باید(( گله)) ها را بچرا برند و تمام شب را در هوای آزاد ((کشیک)) بکشند . مدت خدمت سربازی ایشان از بیست تا بیست و پنج سالگی است . وظیفة آموزش و پرورش را معمولاً((مغان)) عهده دار بودند . یکی از اصول رایج آن زمان این بود که دبستانها نزدیک بازار نباشد تا دروغ و دشنام و ((تزویر))ی که در آنجا رایج است موجب ((تباه))ی و فساد اخلاق کودکان نشود .

ایرانیان از کودکی آموخته می شدند که از افکندن آب دهان و ((قضای حاجت)) در کوچه ها و حضور دیگران و آلوده کردن آب روان اجتناب نمایند .
منظور از تربیت در آن دوره آن بود که جوانان را دلیر و فداکار و خردمند و آراسته به زیور ، اخلاق و مفید به حال کشور و جامعه بارآورند .
زبــان دورة هخامــنشی : دانشمندان ایران شناس زبان پارسی را به سه دورة پارســی باستان و پارسی میانه یا زبان پهلوی اشکانی و ساسانی و پارسی جدید یا ((پارسی دری)) تقسیم کرده اند .
پـارسی باستان همان زبان دورة هخامنشی است که به خط میخی نوشتـه مــی شد . این خط از علاماتی به شکل میخ تشکیل می شود که از چپ به راست نوشته می شده است .
ایرانیان خط میخی را از اقوام پیش از خود ، ((آشوریها)) و ((عیلام))یها فراگرفتند و خط آنان را که بسیار دشوار بود و بیش از سیصد علامت داشت اصلاح کرده به چهل و دو علامت رسانیدند و آنرا به صورت الفبایی مرتب نمودند .

از مجموع سنگ نبشته ها و الواح میخی که بر روی سنگها و خشتهای پخته و فلزات بدست آمده در حدود چهارصد کلمه غیر مکرر باقی است که اگر دویست کلمة دیگر را که در کتابهای یونانی بمناسبتی ذکر شده بر این عدد بیفزاییم ، مجموع لغات پارسی باستان که تا کنون یافت شده به شش صد کلمه می رسد .

مفصل ترین کتیبه های هخامنشی سنگ نبشتة داریوش بزرگ در بیستون است . این کتیبه در کنار جادة کرمانشاهان و بغداد قرار دارد . نام این محل بیستون می باشد که د راصل ((بغستان)) یعنی جای بغان و خدایان بوده است در این کتیبه گذشــته از تصویر داریـوش و نه تن از امیران نافرمان که دست بسته در نزد او ایستاده اند و ((فروهر اهورامزدا)) از بالا به ایشان می نگرد ، شرح حال داریوش در آغاز سلطنت خویش به زبان و خط میخی پارسی باستان آمده و به دوزبان و خط میخی بابلی و عیلامی نیز ترجمه شده است .

کاشف این کتیبه ، ((هانری راولینسون)) Rawlinson دانشمند معروف انگلیسی است که در سال 1836 میلادی به خواندن آن آغاز و در سال 1839 به کشف همه الفبای میخی پارسی باستان نایل آمد .

!خط آرامی

غیر از خط میخی که فقط در نوشتن کتیبه ها بکار می رفت ، خط آسان دیگری در آن زمان در میان مردم معمول بود که آن را خط آرامی می نامند .
خط آرامی از انواع خطوط سامی است که از خط الفبایی فینیقی اقتباس شده و بیست و دو حرف به شرح زیر دارد :

((ابجد)) . ((هوز)) . ((حطی)) . ((کلمن)) . ((سعفص)) . ((قرشت)) .

داریوش بزرگ پس از برقراری امنیت در ایران چون مردم غالب ایالات ایران به زبانهایی غیر از پارسی باستان سخن می گفتند و بیشتر ایشان ایرانی نژاد نبودند ، برای برقراری ارتباط بین شاهنشاهی عظیم خود به فکر آن افتاد که زبان واسطی را اختیار کند . پس زبان و خط آرامی را که سابقاً در بین النهرین و سوریه رواج داشت و خط آن نسبت به زبانهای دیگر آسانتر بود و بر روی پوست و پاپیروس بآسانی نوشته می شد برگزید . این خط و زبان را دانشمندان ، آرامی شاهنشاهی نامیدند .
داریوش به جای آنکه خود و یا درباریانش به زبان آرامی آشنا باشد ، گروهی از دبیران و ((کاتب))ان آرامی را استخدام کرد . این عده علاوه بر زبان مادری خود ، آرامی ، زبان پارسی باستان را نیز بخوبی می دانستند . سپس داریوش این گروه دبیران را بنا به احتیاجات محل هر چند تن به یکی از ولایات و ایالات ایرانی فرستاد و فرمان داد که ایشان دبیران و مــترجمان دولـــت در سراسر شاهنشاهی هخامنشی باشند . وی هر گاه مـی خواست نامه یا بخشنامه ای را به ولایات ابلاغ کند ، یکی از دبیران آرامی زبان خود را می طلبید و نامه ای را که بنا بود بنویسد برای او تقریر می کرد و دبیر آرامی نژاد ، حضوراً آن نامه را به خط و زبان آرامی می نوشت ، سپس آن نامه یا بخشنامه به استانداران ابلاغ می شد . چون نامه یا بخشنامه ای به استانداری می رسید او فوراً دبیر آرامی زبان خود را می خواست و آن دبیر چون محرم اسرار دولت نیز بود بلافاصله آن نامه را خــوانده و به زبان پارسی ترجمه می کرد و ((استاندار)) به مفاد آن فرمان رفتار می نمود .

بسیاری از اینگونه نامه ها که متعلق به قرن پنجم پیش از میلاد است در جزیرة فیــله یا ((الفانتین)) که از جزایر ((رود نیل)) است در چهل سال پیش در ((مصر)) پیدا شده است .
دین ایرانیان : در دورة هخامنشی از مذهب ایرانیان اطلاع صحیحی در دست نداریم . همینقدر مسلم است که در عصر ایشان دین رسمی در ایران وجود نداشته است .
هخامنشیا ن نسبت به مذاهب بیگانه سختگیر نبودند و مانع از رواج آنها در کشور خود نمی شدند . داریوش در ((سنگ نوشته)) های خود می گوید : اهورا مزدا «بغ» یعنی خدای بزرگی است . او از همة بغان بزرگتر است . او آسمان و زمین و آدمی را آفرید و داریوش را شاه کرد .

از زمان اردشیر دوم از بغان دیگری مانند ((آناهیتا)) و میترا که در ردیف اهورمزدا بشمار می رفتند در سنگ نوشته های او نیز یاد شده است .
مذهب مهر پرستی در ایران غربی رواج فراوان داشته ، در مشرق و شمال ایران نیز اغلب مردم آریایی ، زرتشتی مذهب بوده اند . برخلاف هخامنشیان ظاهراً مادها بیش از ایشان طرفدار دین زرتشت بشمار می رفتند و مغان یا روحانیان زرتشتی از طوایف ششگانة مادها شمرده می شدند . چنانکه در پیش گفتیم قیام ((گئوماته مغ)) نیز به خاطر آن بوده که دین زرتشت را در ایران رواج دهد . زرتشتیان مردگان خود را در فضای آزاد می گذاشتند تا طعمة مرغان شکاری و درندگان شوند . اما هخامنشیان چنانکه از مقابر ایشان در تخت جمشید پیداست ، مردگان خود را دفن می کردند . اغماض و سهل انگاری هخامنشیان نسبت به ادیان دیگر و حتی درباره بت پرستان نشان می دهد که اگر هم زرتشتی بوده اند ، در آن دین تعصب زیادی نداشته اند .

!معماری دورة هخامنشی

عالیترین هنر ایرانی به معنی حقیقی در این دوره ، معماری آن اســت . ایـن هنر در بناهــای عظیم پاسارگاد و تخت جمشید و شوش تجلی کرده است .

''پاســـارگارد :'' که نخــستین پایتــخت هخامــنشی در ((ایالــت)) پارس در سالهای
559 تا 550 ق . م ، به دست کوروش بنا شده و سپس از 529 تا 521 به دست پسرش ((کمبوجیه)) تکمیل گردیده . بنای معروف آرامگاه کوروش در مغرب دهکده مادرسلیمان واقع است . پوشش این آرامگاه از سنگ و به شکل شیروانی است . برای ساختن آن قطعات بزرگ ((سنگ آهک)) را روی هم گذارده اند . قسمت پایین آن از شش ردیف پلکان تشکیل می شود ، بطوری که شکل ((هرمی)) را پیدا کرده است .
آرامگاه کوروش را سابقاً قبر مادر سلیمان می گفتند . در شمال این آرامگاه کاخ پذیرایی کوروش دیده می شود . وسعت این کاخ 2520 متر مربع است و شامل یک تالار بزرگ مرکزی است . سرستونهای آن مرکب از نیم تنة گاو یا شیر می باشد . نزدیک ((رود پلوار)) ، کاخ دیگری کشف شده که در حدود 584 متر وسعت دارد . روی نقوش برجسته ای که در کنار دری قرار داشته، یک فرشتة بالدار دیده می شود که قبای عیــلامی و تاج مصـری برسردارد و آن را فروهر ، یعنی صورت مثالی کوروش می دانند .

!تخت جمشید

تخت جمشید در محوطة وسیعی واقع شده که از یک طرف به کوه رحمت و از طرف دیگر به مرودشت محدود است . این کاخهای عظیم سلطنتی در کنار شهر پارسه که یونانیان آن را پرپولیس خوانده اند ساخته شده است .
ساختمان تخت جمشید در زمان داریوش اول در حدود 518 ق . م ، آغاز شد. نخست صفه یاتختگاه بلندی را آماده کردند و روی آن تالار آپادانا و پله های اصلی و کاخ تچرا را ساختند . پس از داریوش ، پسرش خشایارشا تالار هدیش را بنا نمود و طرح بنای تلار صد ستون را ریخت . اردشیر اول تالار صد ستون را تمام کرد . اردشیر سوم ساختمان را آغاز کرد که ناتمام ماند . این ساختمانها بر روی پایه هایی ساخته شــده که قسمتـی از آنها صخره های عظیم و یکپارچه بوده و یا آنها را در کوه تراشیده اند .

معماری هخامنشی ، هنری است(( امتزاجی)) که از سبک معماریهای بابل و آشور و مصر و شهرهای یونانی آسیای صغیر و ((قوم اورارتو)) اقتباس شده و با هنر نمایی و ابتکار روح ایرانی نوع مستقلی را از معماری پدید آورده است . هخامنشیان با ساختن این ابنیة عظیم می خواستند عظمت شاهنشاهی بزرگ خود را به جهانیان نشان دهند.
در اواخر سال 1312 شمسی براثر خاکبرداری در گوشة شمال غربی صفه تخت جمشید قریب چهل هزار لوحه های گلی به شکل و قطع مهرهای نماز بدست آمد . بر روی این الواح کلماتی به خط عیلامی نوشته شده بود . پس از خواندن معلوم شد که این الواح عیلامی اسناد خرج ساختمان قصرهای تخت جمشید می باشد . از میان الواح بعضی به زبان پارسی و خط عیلامی است . از کشف این الواح شهرت نابجایی را که می گفتند قصرهای تخت جمشید مانند اهرام مصر با ظلم و جور و بیگار گرفتن رعایا ساخته شده باطل گشت ، زیرا این اسناد عیلامی حکایت از آن دارد که به تمام کارگران این قصور عالیه اعم از عمله و بنا و نجار و سنگتراش و معمار و مهندس مزد می دادند و هر کدام از این الواح سند هزینة یک یا چند نفر است . کارگرانی که در بنای تخت جمشید دست اندرکار بودند ، از ملتهای مختلف چون ایرانی و بابلی و مصری و یونانی و عیلامی و آشوری تشکیل می شدند که همة آنان ((رعیت)) دولت شاهنشاهی ایران بشمار می رفتند . گذشته از مردان ، زنان و دختران نیز به کار گل مشغول بودند . مزدی که به این کارگران می دادند غالباً جنسی بود نه نقدی ، که آنرا با یک واحــد پـول بابلی به نام « شکــل » سنجیده و برابر آن را به جنس پرداخت می کردند . اجناسی را که بیشتر به کارگران می دادند و مزد آن محسوب می شدعبارت از : ((گندم)) و ((گوشت)) .

در(( شوش)) در کاخ داریوش اول یک کتیبه ای که جنبه ساختمانی دارد کشف شده که دربارة مصالح ساختمانی و صنعتگرانی که در ساختمان آن کاخ کار می کردند شرح مفصلی داده است . در نقش رستم که در حدود پنج کیلومتری تخت جمشید واقع شده ، مقبرة داریوش بزرگ و دیگر شاهنشاهان هخامنشی مانند : خشایارشا و اردشیر اول و دوم دیده می شود . این مقبره ها حفره هایی است که در صخره های عمودی بوجود آمده و مدخل آنها به صورت دالان سرپوشیده ای است که چهار ستون دارد . در شوش نیز از داریوش اول و خشایار شا و اردشیر دوم آثار بدست آمده که قسمت عمدة آنها در ((موزة لوور پاریس)) نگاهداری می شود . در شوش معماری کاخها بیشتر تحت تأثیر هنر بین النهرین قرار گرفته است . از جملة آثار هنری آن دوره ، مهره های استوانه ای شکل است که به جای امضا بر روی اسناد و نامه های اداری قرار می دادند . این مهره ها از نظر هنر کنده کاری نظیر مهره های بین النهرین هستند .

اوضاع اجتماعی : پایه و اساس زندگانی اجتماعی آن روز ، کشاورزی بود . دراین دوره مأموران دولتی مخصوصی وجود داشت که ناظر در امور کشاورزی و ((متصدی)) وصول مالیاتها بودند . پادشاهان هخامنشی به کسانی که زمینهای بایر را تبدیل را اراضی زراعتــی یا پرداخت می کردند و به احداث قنوات می پرداختنــد ، پاداش خوبـی مـی دادند .
دامداری رواج فراوان داشت و اسبهای نسا که در ماد پرورش می یافتند ، شهرت بسزایی داشتند . هر ایالت و شهری به صنعت دستی خود مشهور بود . در بابل و بین النهرین بازرگانی رواج فراوان داشت . بانکهایی که برای توسعة تجارت و کشاورزی به مردم وام می دادند ، تشکیل شده بود که معروفترین آنها دو بانک برادران اگیبی و پسران موراشو در بابل بوده است .

امیــران و بزرگان و دستگاههای اداری و مذهبی ، کارگرانی داشتند که آنان را « مانیا » می خواندند . بر اینان که بردگانی بیش نبودند داغ می نهادند و در امور ساختمانی و کشاورزی و صنعت از وجودشان استفاده می کردند . اینان از اسیران جنگی بشمار می رفتند و آنان را غالباً در روستاها نشیمن می دادند .
قسمت اصلی اراضی کشور باستثنای املاک برده نشین ، به وسیله کشاورزان اداره می شدند . این کشاورزان حق نداشتند آن اراضی را ترک کنند و با همان زمینها به مالک دیگر منتقل می گشتند . قسمتی از اراضی کشور به معابد اختصاص داشت . در این نقاط کانونهای انبوه بردگان بوجود آمده بود . دولت هخامنشی وارث تمدنهای قدیم پیش از خود بود و همة علوم و معارف ملل پیش ، مانند : آشور و بابل و عیلام ، در بین اهل آن ، در آن کشور پهناور رواج داشت .

بزرگترین شهر علمی و دانشگاهی آن ، امپراتوری بابل بود . در این شهر تعلیم معارف قدیم ، به دست کاهنان بابلی و مغان بود . آثار و تألیفات قدیم را به زبانهای اکدی و سومری و عیلامی و آرامی می خواندند . ستاره شناسان و ریاضیدانان بابلی در عصر خود مــشهور آفاق بودند و علوم خود را همراه با سحر و جادو به شاگردان خود می آموختند .

!جانشینان اسکندر

مرگ ناگهانی اسکندر در 322 ق . م ، وضع شاهنشاهی او را آشفته کرد . هنوز جسد او سرد نشده بود که سرداران وی به نزاع با یکدیگر برخاستند . در آسیا پردیکاس که نایب السلطنة او بود به سردارن گفت که باید در انتظار وضع حمل رخسانه ( روشنک ) زن اسکندر باشیم ، ((رخسانه)) پسری زایید که او را به نام پدرش اسکندر خواندن . دیری نگذشت که سرداران یکباره با یکدیگر به رقابت رخاستند و در این میان ((پردیکاس)) شکست خورده کشته شد (321 ق . م ) و ((آنتیپاتر)) Antipater به جای او به نیابت سلطنت نشست . پس از چندی قدرت به دست سردار دیگر به نام ((آنتیگون)) Antigon یک چشم افتاد . ولی در سال 312 ق . م ، وی به دست سرداری به نام سلوکوس شکست یافت . سلطنت بر فلات ایران نصیب ((سلوکوس)) شد و مصر به دست سرداری دیگر که ((بطلمیوس)) خوانده می شد افتاد.

!همچنین ببینید:
*((پایتخت هخامنشیان))
*((خط میخی هخامنشی))

تاریخ شماره نسخه کاربر توضیح اقدام
 شنبه 03 تیر 1385 [15:17 ]   27   محمد رضا قدوسی      جاری 
 شنبه 03 تیر 1385 [15:00 ]   26   محمد رضا قدوسی      v  c  d  s 
 شنبه 03 تیر 1385 [14:56 ]   25   محمد رضا قدوسی      v  c  d  s 
 جمعه 14 بهمن 1384 [04:50 ]   24   محمد رضا قدوسی      v  c  d  s 
 پنج شنبه 13 بهمن 1384 [16:29 ]   23   محمد رضا قدوسی      v  c  d  s 
 پنج شنبه 13 بهمن 1384 [16:16 ]   22   محمد رضا قدوسی      v  c  d  s 
 پنج شنبه 13 بهمن 1384 [16:15 ]   21   محمد رضا قدوسی      v  c  d  s 
 پنج شنبه 13 بهمن 1384 [15:49 ]   20   محمد رضا قدوسی      v  c  d  s 
 پنج شنبه 13 بهمن 1384 [15:43 ]   19   محمد رضا قدوسی      v  c  d  s 
 پنج شنبه 13 بهمن 1384 [14:53 ]   18   محمد رضا قدوسی      v  c  d  s 
 پنج شنبه 13 بهمن 1384 [14:23 ]   17   محمد رضا قدوسی      v  c  d  s 
 پنج شنبه 13 بهمن 1384 [14:14 ]   16   محمد رضا قدوسی      v  c  d  s 
 دوشنبه 07 شهریور 1384 [13:03 ]   15   بابک خسروشاهی      v  c  d  s 
 سه شنبه 15 دی 1383 [09:29 ]   14   بابک خسروشاهی      v  c  d  s 
 سه شنبه 15 دی 1383 [09:26 ]   13   بابک خسروشاهی      v  c  d  s 
 سه شنبه 15 دی 1383 [09:21 ]   12   بابک خسروشاهی      v  c  d  s 
 سه شنبه 15 دی 1383 [08:24 ]   11   فاطمه عیوضی      v  c  d  s 
 سه شنبه 15 دی 1383 [08:21 ]   10   بابک خسروشاهی      v  c  d  s 
 سه شنبه 15 دی 1383 [08:04 ]   9   بابک خسروشاهی      v  c  d  s 
 سه شنبه 15 دی 1383 [07:50 ]   8   فاطمه عیوضی      v  c  d  s 
 سه شنبه 15 دی 1383 [07:35 ]   7   فاطمه عیوضی      v  c  d  s 
 سه شنبه 15 دی 1383 [07:18 ]   6   فاطمه عیوضی      v  c  d  s 
 سه شنبه 15 دی 1383 [07:01 ]   5   فاطمه عیوضی      v  c  d  s 
 سه شنبه 15 دی 1383 [06:35 ]   4   فاطمه عیوضی      v  c  d  s 
 سه شنبه 15 دی 1383 [05:12 ]   3   بابک خسروشاهی      v  c  d  s 
 سه شنبه 17 آذر 1383 [07:10 ]   2   نفیسه ناجی      v  c  d  s 
 سه شنبه 27 مرداد 1383 [08:12 ]   1   حامد احمدی      v  c  d  s 


ارسال توضیح جدید
الزامی
big grin confused جالب cry eek evil فریاد اخم خبر lol عصبانی mr green خنثی سوال razz redface rolleyes غمگین smile surprised twisted چشمک arrow



از پیوند [http://www.foo.com] یا [http://www.foo.com|شرح] برای پیوندها.
برچسب های HTML در داخل توضیحات مجاز نیستند و تمام نوشته ها ی بین علامت های > و < حذف خواهند شد..