تاریخچه ی:
هخامنشیان
تفاوت با نگارش: 16
| V{maketoc} | | V{maketoc} |
| __هخامنشیان__ از ((پارسی))ان بشمار می روند. | | __هخامنشیان__ از ((پارسی))ان بشمار می روند. |
| پارسیان مردمانی(( آریایی)) نزاد بودند که تاریخ آمدن ایشان به ((ایران)) معلوم نیست. در کتیبه های ((آشور))ی از سده ی نهم پیش از میلاد آمده است. از همان تاریخ آنان در ناحیه ی ((انشان)) که در مشرق(( شوشتر)) و حوالی ((کارون)) واقع بود دولت کوچکی تشکیل دادند که در ابتدا از دولت ((ماد)) اطاعت می کردند . جد ایشان هخامنش همه ی ((قبیله)) های پارسی را زیر فرمان خود در آورد. | | پارسیان مردمانی(( آریایی)) نزاد بودند که تاریخ آمدن ایشان به ((ایران)) معلوم نیست. در کتیبه های ((آشور))ی از سده ی نهم پیش از میلاد آمده است. از همان تاریخ آنان در ناحیه ی ((انشان)) که در مشرق(( شوشتر)) و حوالی ((کارون)) واقع بود دولت کوچکی تشکیل دادند که در ابتدا از دولت ((ماد)) اطاعت می کردند . جد ایشان هخامنش همه ی ((قبیله)) های پارسی را زیر فرمان خود در آورد. |
- | ! تمدن و فرهنگ هخامنشی | |
| |
| | | |
| | | | | |
| {picture=gard.jpg} | | {picture=gard.jpg} |
| | | |
| | | |
| | | | |
|
- | |
+ | ! تمدن و فرهنگ هخامنشی |
| ''شاه :'' این نام که از سه هزار سال پیش در زبانهای ایرانی رواج دارد ، از ((پارسی باستان)) گرفته شده است که پس از تحولات تاریخی بسیار به صورت « شاه » در آمده است . | | ''شاه :'' این نام که از سه هزار سال پیش در زبانهای ایرانی رواج دارد ، از ((پارسی باستان)) گرفته شده است که پس از تحولات تاریخی بسیار به صورت « شاه » در آمده است . |
| چون پس از اتحاد ماد و پارس بدست ((کوروش کبیر|کوروش بزرگ))، (550 ق . م ) اصطلاح __شاهنشاه__ بکار رفت . این بدان جهت بود که مردم آریایی و غیر آریایی ((فلات ایران)) و پیرامون آن به کشور هخامنشی پیوستند و خصوصا پادشاهان و شهریاران آنها نیز برتری کوروش را پذیرفتند . | | چون پس از اتحاد ماد و پارس بدست ((کوروش کبیر|کوروش بزرگ))، (550 ق . م ) اصطلاح __شاهنشاه__ بکار رفت . این بدان جهت بود که مردم آریایی و غیر آریایی ((فلات ایران)) و پیرامون آن به کشور هخامنشی پیوستند و خصوصا پادشاهان و شهریاران آنها نیز برتری کوروش را پذیرفتند . |
| شاهنشاه در پارسی باستان __خشایه ثیه__ یعنی شاه شاهان آمده است. | | شاهنشاه در پارسی باستان __خشایه ثیه__ یعنی شاه شاهان آمده است. |
| __لباس ویژه شاهنشاه__ | | __لباس ویژه شاهنشاه__ |
| شاهنشاه درهنگام صلح جامعه ای بلند از ((دیبا))ی ((ارغوانی)) که آستینهای فراخ داشت و در زیر آن پیراهن بلندی می پوشید که تا زانو می رسد و مغزی سفید داشت و کمر بندی روی آن می بست . کفش شاه نیز ، زرین و پاشنه دار و نوک تیز بود . یونانیــان تـاج شاهنشاهیان هخــامنشی را((تیار)) و یا ((گیسداریس)) خوانده اند . | | شاهنشاه درهنگام صلح جامعه ای بلند از ((دیبا))ی ((ارغوانی)) که آستینهای فراخ داشت و در زیر آن پیراهن بلندی می پوشید که تا زانو می رسد و مغزی سفید داشت و کمر بندی روی آن می بست . کفش شاه نیز ، زرین و پاشنه دار و نوک تیز بود . یونانیــان تـاج شاهنشاهیان هخــامنشی را((تیار)) و یا ((گیسداریس)) خوانده اند . |
| شاه ، ریش دراز و موهای مجعد داشت و بر تخت زرین می نشست و عصای زرین به دست می گرفت . | | شاه ، ریش دراز و موهای مجعد داشت و بر تخت زرین می نشست و عصای زرین به دست می گرفت . |
| فرمانها و نامه های سلطنتی به مهر شاه می رسید و نسخه ای از آن در دفاتر شاهی نگهداری می شد . | | فرمانها و نامه های سلطنتی به مهر شاه می رسید و نسخه ای از آن در دفاتر شاهی نگهداری می شد . |
| !کشورداری | | !کشورداری |
| ((داریوش کبیر|داریوش)) پس از اینکه بر اوضاع کشور ایران مسلط شد، ایران را به سی و سه __خشتره __ یا استان تقسیم کرد و ادارة آنها را به افرادی که مورد اعتماد شاهنشاه بودند واگذار نمود. | | ((داریوش کبیر|داریوش)) پس از اینکه بر اوضاع کشور ایران مسلط شد، ایران را به سی و سه __خشتره __ یا استان تقسیم کرد و ادارة آنها را به افرادی که مورد اعتماد شاهنشاه بودند واگذار نمود. |
| از زمان جانشینان خشایارشاه که دولت هخامنشی روی به ضعف نهاد استانداران یک نوع خود مختاری پیدا کرده حتی ریاست سپاه محلی را که بر عهدة سرداری به نام __کارانا __بود نیز بدست گرفتند. | | از زمان جانشینان خشایارشاه که دولت هخامنشی روی به ضعف نهاد استانداران یک نوع خود مختاری پیدا کرده حتی ریاست سپاه محلی را که بر عهدة سرداری به نام __کارانا __بود نیز بدست گرفتند. |
| اختیارات شاهان یا امیران محلی با قوت یا ضعف حکومت مرکزی تغییر می کرد. ضرب سکه طلا از مختصات شاهنشاه بود . اما استانداران می توانستند گاهی سکه هایی از نقره یا مس بزنند . | | اختیارات شاهان یا امیران محلی با قوت یا ضعف حکومت مرکزی تغییر می کرد. ضرب سکه طلا از مختصات شاهنشاه بود . اما استانداران می توانستند گاهی سکه هایی از نقره یا مس بزنند . |
- | در اوایل دورة هخامنشی سالی دوبار بازرسان شاهنشاهی که __چشم و گوش شاه__ خوانده می شدند به استانها گسیل می گشتند . |
+ | در اوایل دورة هخامنشی سالی دوبار بازرسان شاهنشاهی که __چشم و گوش شاه__ خوانده می شدند به استانها گسیل می گشت . |
- | !سپاه ایران | |
- | | |
| |
| | | |
| | | | | |
| {picture=sarbazghermez.jpg} | | {picture=sarbazghermez.jpg} |
| | | |
| | | |
| | | | |
|
- |
/>
|
+ | !سپاه ایران |
| __سپاه جاویدان__ | | __سپاه جاویدان__ |
| پیش از داریوش ایران سپاه منظمی نداشت و ارتش آن بصورت افراد غیر حرفه ای اداره می شد . داریوش به تشکیل __سپاه جاودان__ پرداخت که شمار ایشان به ده هزار تن می رسید . در هر شهر پادگانی وجود داشت که در ((ارگ)) آن شهر جای داشتند و فرماندة آن ((دژ))ها را ((ارگبد)) می گفتند . | | پیش از داریوش ایران سپاه منظمی نداشت و ارتش آن بصورت افراد غیر حرفه ای اداره می شد . داریوش به تشکیل __سپاه جاودان__ پرداخت که شمار ایشان به ده هزار تن می رسید . در هر شهر پادگانی وجود داشت که در ((ارگ)) آن شهر جای داشتند و فرماندة آن ((دژ))ها را ((ارگبد)) می گفتند . |
| لشکر ایران به دو دستة پیاده و سواره تقسیم می شدند و مسلح به تیر و کمان و نیزه و شمشیر و ((زوبین)) و خنجر و(( کمند)) و سپر و ((کلاهخود)) و زره بودند . | | لشکر ایران به دو دستة پیاده و سواره تقسیم می شدند و مسلح به تیر و کمان و نیزه و شمشیر و ((زوبین)) و خنجر و(( کمند)) و سپر و ((کلاهخود)) و زره بودند . |
| اسب و فیل و شتر را هم زمان در جنگ بکار می بردند . | | اسب و فیل و شتر را هم زمان در جنگ بکار می بردند . |
- | ایرانیان در تیر اندازی مهارت داشتندچنانکه ((هرودت)) می نویسد پارسیان از کودکی به فرزندان خود سه چیز می آموختند که : *راست بگویند |
+ | ایرانیان در تیر اندازی مهارت داشتندچنانکه ((هرودت)) می نویسد پارسیان از کودکی به فرزندان خود سه چیز می آموختند که : />*راست بگویند |
| * راست بر اسب سوار شوند | | * راست بر اسب سوار شوند |
| *راست تیر بیندازند . | | *راست تیر بیندازند . |
| از زمان ((داریوش دوم)) ، جنگاوران یونانی نیز بعنوان مزدور در ارتش ایران راه یافتند و همین امر باعث تن پروری ایرانیان و انحطاط ارتش ایشان گردید .
| | از زمان ((داریوش دوم)) ، جنگاوران یونانی نیز بعنوان مزدور در ارتش ایران راه یافتند و همین امر باعث تن پروری ایرانیان و انحطاط ارتش ایشان گردید .
|
| در ایران از زمان کوروش(( گردونه)) های جنگی نیز به کار می رفت . چرخهای این گردونه ها غالباً مجهز به داسهای برنده بودند . | | در ایران از زمان کوروش(( گردونه)) های جنگی نیز به کار می رفت . چرخهای این گردونه ها غالباً مجهز به داسهای برنده بودند . |
- |
| |
- |
| |
| |
| | | |
| | | | | |
| {picture=Achaemenid_Battleship.jpg} | | {picture=Achaemenid_Battleship.jpg} |
| | | |
| | | |
| | | | |
|
- |
| |
- |
| |
| !!نیروی دریایی : | | !!نیروی دریایی : |
| در زمان هخامنشی ایران به دستیاری رعایای ((فینیقی)) و یونانی خود دارای نیروی دریایی مهمی گردید . این نیرو ، ایران مرکب از سه گونه کشتی بود :
| | در زمان هخامنشی ایران به دستیاری رعایای ((فینیقی)) و یونانی خود دارای نیروی دریایی مهمی گردید . این نیرو ، ایران مرکب از سه گونه کشتی بود :
|
| اول - کشتیهای جنگی که پاروزنان آن در سه ردیف یکی بالای دیگری قرار می گرفتند.
| | اول - کشتیهای جنگی که پاروزنان آن در سه ردیف یکی بالای دیگری قرار می گرفتند.
|
| دوم - کشتیهای دراز که برای حمل و نقل اسبها و سواره نظام بکار می رفت .
| | دوم - کشتیهای دراز که برای حمل و نقل اسبها و سواره نظام بکار می رفت .
|
| سوم - کشتیهای کوچکتر که برای حمل و نقل ((خوار و بار)) استعمال می شد .
| | سوم - کشتیهای کوچکتر که برای حمل و نقل ((خوار و بار)) استعمال می شد .
|
- | !طبقات /> در روزگار هخامنشی مردم ایان بر پنج طبقه به شرح زیر تقسیم می شدند :
1 - بزرگان . 2 -(( مغان)) . 3 - کشاورزان . 4 - بازرگانان و پیشه وران . 5 - بردگان . از طبقة بزرگان هفت خانوادة پارسی در درجة اول بودند و((مناصب)) لشری و کشوری ر دست آنان بود . مغان یا روحانیان از طوایف ششگانة ((ماد)) بودند که در دورة هخامنشی نیز اهمیت و اعتباری داشتند و اجرا کنندة مراسم مذهبی بشمار می رفتند. دارایی و هزینة کشور : هرودت می نویسد که داریوش مالیات ایران را به نقدی و جنسی تعیین کرد و ایران را به بیست منطقة مالیاتی تقسیم نمود و همراه با هر((ساتراپ))ی یک نفر امین مالیه نیز روان داشت . تمام مالیاتها در خزانة شاهی نگاهداری می شد . طلا و نقره را آب کرده در کوزه های سفالین می ریختند و هر وقت پولی لازم می شد شاه حکم می کرد که قسمتی از شمشها را ببرند و مورد استفاده قرار دهند . از میان ایالات کشور ، پارس از دادن ((مالیات)) معاف بود .
!دادگستری
قوة عالیة قضایی در اختیار شخص شاهنشاه بود . ولی شاه غالباً را به یکی از موبدان یا ریش سفیدان کشور واگذار می کرد . پس از آن دادگاه عالی بود که از هفت قاضی تشکیل می شد . پایین تر از آن دادگاههای محلی بود که در سراسر کشور وجود داشت . قوانین را موبدان وضع کرده به صحة شاه می رسانیدند . در اواخر دورة هخامنشی قضایی غیر از موبدان و حتی زنان نیز به منصب داوری رگزیده می شدند . برای هر نوع محاکمه مدت معینی مقرر بود که بایستی در ظرف آن مدت حکم صادر شود . غالباً به طرفین دعوی پیشنهاد سازش از طریق داوری می کردند .
چون رفته رفته قوانین کشور توسعه یافت به تقلید یونانیان گروه خاصی به نام سخنگویان قانون » یا « وکلای دادگستری » پیدا شدند که مردم در کارهای قضایی خود به ایشان مراجعه می کــردند . پادشاهان هخامنشی خود را مظهر عدالت و دادگستری می دانستند . داریوش در(( کتیبة بیستون)) می گوید : « ((اهورا مزدا)) و ایزدان از آن جهت مرا یاری کردند که من و دودمانم بددل و دروغگو و بی انصاف نبودیم : من از روی عدل و داد پادشاهی کردم و بر هیچ ضعیفی ستم روا نداشتم . »
!آمـوزش و پرورش
به قول(( سترابون)) از سن پنج تا بیست و چهار سالی به پارسیان می آموزند که تیر و(( زوبین)) بیندازند و راست سوار شوند و راست گویند . مربیان ایشان مردمانـی پاکدامن هستنــد و داستــانهای سودمندی را برای کودکان خود حکایت می کنند . جوانان باید پیش از برآمدن آفتاب از خواب برخیزند . سپس آنان در میدانی گرد آمده به دسته های پنجاه نفری تقسیم می شوند و هر دسته را به فرزند یکی از ((امی))ان می سپارند . این شخص دسته خود را به مسافت بیش از ی فرسنگ می دواند . سپس درسی را که فراگرفته اند از آنان می پرسد . جــوانان بایــد بلند سخــن بگویند تا ((شش))های ایشان ورزیده شود . به آنان می آموزند که در گرما و سرما و در هنگام سختیها بردبار باشند . جوانان باید(( گله)) ها را بچرا برند و تمام شب را در هوای آزاد ((کشیک)) بکشند . مدت خدمت سربازی ایشان از بیست تا بیست و پنج سالگی است . وظیفة آموزش و پرورش را معمولاً((مغان)) عهده دار بودند . یکی از اصول رایج آن زمان این بود که دبستانها نزدیک بازار نباشد تا دروغ و دشنام و ((تزویر))ی که در آنجا رایج است موجب ((تباه))ی و فساد اخلاق کودکان نشود .
ایرانیان از کودکی آموخته می شدند که از افکندن آب دهان و ((قضای حاجت)) در کوچه ها و حضور دیگران و آلوده کردن آب روان اجتناب نمایند . منظور از تربیت در آن دوره آن بود که جوانان را دلیر و فداکار و خردمند و آراسته به زیور ، اخلاق و مفید به حال کشور و جامعه بارآورند .
!زبــان دورة هخامــنشی : دانشمندان ایران شناس زبان پارسی را به سه دورة پارســی باستان و پارسی میانه یا زبان پهلوی اشکانی و ساسانی و پارسی جدید یا ((پارسی دری)) تقسیم کرده اند . پـارسی باستان همان زبان دورة هخامنشی است که به خط میخی نوشتـه مــی شد . این خط از علاماتی به شکل میخ تشکیل می شود که از چپ به راست نوشته می شده است . ایرانیان خط میخی را از اقوام پیش از خود ، ((آشوریها)) و ((عیلام))یها فراگرفتند و خط آنان را که بسیار دشوار بود و بیش از سیصد علامت داشت اصلاح کرده به چهل و دو علامت رسانیدند و آنرا به صورت الفبایی مرتب نمودند .
از مجموع سنگ نبشته ها و الواح میخی که بر روی سنگها و خشتهای پخته و فلزات بدست آمده در حدود چهارصد کلمه غیر مکرر باقی است که اگر دویست کلمة دیگر را که در کتابهای یونانی بمناسبتی ذکر شده ر ان عدد بیفزاییم ، مجموع لغات پارسی باستان که تا کنون یافت شده به شش صد کلمه می رسد .
مفصل ترین کتیبه های هخامنشی سنگ نبشتة داریوش بزرگ در بیستون است . این کتیبه در کنار جادة کرمانشاهان و بغداد قرار دارد . نام این محل بیستون می باشد که د راصل ((بغستان)) یعنی جای بغان و خدایان بوده است در این کتیبه گذشــته از تصویر داریـوش و نه تن از امیران نافرمان که دست بسته در نزد او ایستاده اند و ((فروهر اهورامزدا)) از بالا به ایشان می نگرد ، شرح حال داریوش در آغاز سلطنت خویش به زبان و خط میخی پارسی باستان آمده و به دوزبان و خط میخی بابلی و عیلامی نی ترجمه شده است . کاشف ان کتیبه ، ((هانری راولینسون)) Rawlinson دانشمند معروف انگلیسی است که در سال 1836 میلادی به خواندن آن آغاز و در سال 1839 به کشف همه الفبای میخی پارسی باستان نایل آمد .
!خط آرامی غیر از خط میخی که فقط در نوشتن کتیبه ها بکار می رفت ، خط آسان دیگری در آن زمان در میان مردم معمول بود که آن ا خط آرام می نامند . خط آرامی از انواع خطوط سامی است که از خط الفبایی فینیقی اقتباس شده و بیست و دو حرف به شرح زیر دارد :
((ابجد)) . ((هوز)) . ((حطی)) . ((کلمن)) . ((سعفص)) . ((قرشت)) .
داریوش بزرگ پس از برقراری امنیت در ایران چون مردم غالب ایالات ایران به زبانهایی غیر از پارسی باستان سخن می گفتند و بیشتر ایشان ایرانی نژاد نبودند ، برای برقراری ارتباط بین شاهنشاهی عظیم خود به فکر آن افتاد که زبان واسطی را اختیار کند . پس زبان و خط آرامی را که سابقاً در بین النهرین و سوریه رواج داشت و خط آن نسبت به زبانهای دیگر آسانتر بود و بر روی پوست و پاپیروس بآسانی نوشته می شد برگزید . این خط و زبان را دانشمندان ، آرامی شاهنشاهی نامیدند . داریوش به جای آنکه خود و یا درباریانش به زبان آرامی آشنا باشد ، گروهی از دبیران و ((کاتب))ان آرامی را استخدام کرد . این عده علاوه بر زبان مادری خود ، آرامی ، زبان پارسی باستان را نیز بخوبی می دانستند . سپس داریوش این گروه دبیران را بنا به احتیاجات محل هر چند تن به یکی از ولایات و ایالات ایرانی فرستاد و فرمان داد که ایشان دبیران و مــترجمان دولـــت در سراسر شاهنشاهی هخامنشی باشند . وی هر گاه مـی خواست نامه یا بخشنامه ای را به ولایات ابلاغ کند ، یکی از دبیران آرامی زبان خود را می طلبید و نامه ای را که بنا بود بنویسد برای او تقریر می کرد و دبیر آرامی نژاد ، حضوراً آن نامه را به خط و زبان آرامی می نوشت ، سپس آن نامه یا بخشنامه به استانداران ابلاغ می شد . چون نامه یا بخشنامه ای به استانداری می رسید او فوراً دبیر آرامی زبان خود را می خواست و آن دبیر چون محرم اسرار دولت نیز بود بلافاصله آن نامه را خــوانده و به زبان پارسی ترجمه می کرد و ((استاندار)) به مفاد آن فرمان رفتار می نمود .
بسیاری از اینگونه نامه ها که متعلق به قرن پنجم پیش از میلاد است در جزیرة فیــله یا ((الفانتین)) ه از جزایر ((رو نیل)) است در چهل سال پیش در ((مصر)) پیدا شده است .
!دین ایرانیان : در دورة هخامنشی از مذهب ایرانیان اطلاع صحیحی در دست نداریم . همینقدر مسلم است که در عصر ایشان دین رسمی در ایران وجود نداشته است . هخامنشیا ن نسبت به مذاهب بیگانه سختگیر نبودند و مانع از رواج آنها ر کشور خود نم شدند . داریوش در ((سنگ نوشته)) های خود می گوید : اهورا مزدا «بغ» یعنی خدای بزرگی است . او از همة بغان بزرگتر است . او آسمان و زمین و آدمی را آفرید و داریوش را شاه کرد .
از زمان اردشیر دوم از بغان دیگری مانند ((آناهیتا)) و میترا که در ردیف اهورمزدا بشمار می رفتند در سنگ نوشته های او نیز یاد شده است . مذهب مهر پرستی در ایران غربی رواج فراوان داشته ، در مشرق و شمال ایران نیز اغلب مردم آریایی ، زرتشتی مذهب بوده اند . برخلاف هخامنشیان ظاهراً مادها بیش از ایشان طرفدار دین زرتشت بشمار می رفتند و مغان یا روحانیان زرتشتی از طوایف ششگانة مادها شمرده می شدند . چنانکه در پیش گفتیم قیام ((گئوماته مغ)) نیز به خاطر آن بوده که دین زرتشت را در ایران رواج دهد . زرتشتیان مردگان خود را در فضای آزاد می گذاشتند تا طعمة مرغان شکاری و درندگان شوند . اما هخامنشیان چنانکه از مقابر ایشان در تخت جمشید پیداست ، مردگان خود را دفن می کردند . اغماض و سهل انگاری هخامنشیان نسبت به ادیان دیگر و حتی درباره بت پرستان نشان می دهد که اگر هم زرتشتی بوده اند ، در آن دین تعصب زیادی نداشته اند .
!معماری درة هخامنشی عالیترین هنر ایرانی به معنی حقیقی در این دوره ، معماری ن اســت . اـن هنر در بناهــای ظیم پاساراد و تخت جمشید و شوش تجلی کرده است .
!!پاســـارگارد : نخــستین پایتــخت هخامــنشی در ((ایالــت)) پارس در سالهای559 تا 550 ق . م ، به دست کوروش بنا شده و سپس از 529 تا 521 به دست پسرش ((کمبوجیه)) تکمیل گردیده . بنای معروف آرامگاه کوروش در مغرب دهکده مادرسلیمان واقع است . پوشش این آرامگاه از سنگ و به شکل شیروانی است . برای ساختن آن قطعات بزرگ ((سنگ آهک)) را روی هم گذارده اند . قسمت پایین آن از شش ردیف پلکان تشکیل می شود ، بطوری که شکل ((هرمی)) را پیدا کرده است . آرامگاه کوروش را سابقاً قبر مادر سلیمان می گفتند . در شمال این آرامگاه کاخ پذیرایی کوروش دیده می شود . وسعت این کاخ 2520 متر مربع است و شامل یک تالار بزرگ مرکزی است . سرستونهای آن مرکب از نیم تنة گاو یا شیر می باشد . نزدیک ((رود پلوار)) ، کاخ دیگری کشف شده که در حدود 584 متر وسعت دارد . روی نقوش برجسته ای که در کنار دری قرار داشته، یک فرشتة بالدار دیده می شود که قبای عیــلامی و تاج مصـری برسردارد و آن را فروهر ، یعنی صورت مثالی کوروش می دانند .
!!تخت جمشید تخت جمشید در محوطة وسیعی واقع شده که از یک طرف به کوه رحمت و از طرف دیگر به مرودشت محدود است . این کاخهای عظیم سلطنتی در کنار شهر پارسه که یونانیان آن را پرپولیس خوانده اند ساخته شده است .
{picture=takhte_Jamshid_site80.jpg}
|
ساختمان تخت جمشید در زمان داریوش اول در حدود 518 ق . م ، آغاز شد. نخست صفه یاتختگاه بلندی را آماده کردند و روی آن تالار آپادانا و پله های اصلی و کاخ تچرا را ساختند .
!!دیگر شهرها و بناها در(( شوش)) در کاخ داریوش اول یک کتیبه ای که جنبه ساختمانی دارد کشف شده که دربارة مصالح ساختمانی و نعترانی که در ساختمان آن کاخ کار می کردند شرح مفصلی داده است . در نقش رستم که در حدود پنج کیلومتری تخت جمشید واقع شده ، مقبرة داریوش بزرگ و دیگر شاهنشاهان هخامنشی مانند : خشایارشا و اردشیر اول و دوم دیده می شود . این مقبره ها حفره هایی است که در صخره های عمودی بوجود آمده و مدخل آنها به صورت دالان سرپوشیده ای است که چهار ستون دارد . در شوش نیز از داریوش اول و خشایار شا و اردشیر دوم آثار بدست آمده که قسمت عمدة آنها در ((موزة لوور پاریس)) نگاهداری می شود . در شوش معماری کاخها بیشتر تحت تأثیر هنر بین النهرین قرار گرفته است . از جملة آثار هنری آن دوره ، مهره های استوانه ای شکل است که به جای امضا بر روی اسناد و نامه های اداری قرار می دادند . این مهره ها از نظر هنر کنده کاری نظیر مهره های بین النهرین هستند .
!اوضاع اجتماعی : پایه و اساس زندگانی اجتماعی آن روز ، کشاورزی بود . دراین دوره مأموران دولتی مخصوصی وجود داشت که ناظر در امور کشاورزی و ((متصدی)) وصول مالیاتها بودند . پادشاهان هخامنشی به کسانی که زمینهای بایر را تبدیل را اراضی زراعتــی یا پرداخت می کردند و به احداث قنوات می پرداختنــد ، پاداش خوبـی مـی دادند . دامداری رواج فراوان داشت و اسبهای نسا که در ماد پرورش می یافتند ، شهرت بسزایی داشتند . هر ایالت و شهری به صنعت دستی خود مشهور بود . در بابل و بین النهرین بازرگانی رواج فراوان داشت . بانکهایی که برای توسعة تجارت و کشاورزی به مردم وام می دادند ، تشکیل شده بود که معروفترین آنها دو بانک برادران اگیبی و پسران موراشو در بابل بوده است . امیــران و بزرگان و دستگاههای اداری و مذهبی ، کارگرانی داشتند که آنان را « مانیا » می خواندند . بر اینان که بردگانی بیش نبودند داغ می نهادند و در امور ساختمانی و کشاورزی و صنعت از وجودشان استفاده می کردند . اینان از اسیران جنگی بشمار می رفتند و آنان را غالباً در روستاها نشیمن می دادند . قسمت اصلی اراضی کشور باستثنای املاک برده نشین ، به وسیله کشاورزان اداره می شدند . این کشاورزان حق نداشتند آن اراضی را ترک کنند و با همان زمینها به مالک دیگر منتقل می گشتند . قسمتی از اراضی کشور به معابد اختصاص داشت . در این نقاط کانونهای انبوه بردگان بوجود آمده بود . دولت هخامنشی وارث تمدنهای قدیم پیش از خود بود و همة علوم و معارف ملل پیش ، مانند : آشور و بابل و عیلام ، در بین اهل آن ، در آن کشور پهناور رواج داشت .
بزرگترین شهر علمی و دانشگاهی آن ، امپراتوری بابل بود . در این شهر تعلیم معارف قدیم ، به دست کاهنان بابلی و مغان بود . آثار و تألیفات قدیم را به زبانهای اکدی و سومری و عیلامی و آرامی می خواندند . ستاره شناسان و ریاضیدانان بابلی در عصر خود مــشهور آفاق بودند و علوم خود را همراه با سحر و جادو به شاگردان خود می آموختند . |
+ | ! میرا تمدنهای گذشته دولت هخامنشی وارث تمدنهای قدیم پیش از خود بود و همة علوم و معارف ملل پیش ، مانند : آشور و بابل و عیلام ، در بین اهل آن ، در آن کشور پهناور رواج داشت .
بزرگترین شهر علمی و دانشگاهی آن ، امپراتوری بابل بود . در این شهر تعلیم معار قدیم ، به دست ((کاهنان بابلی)) و ((مغان)) بود . آثار و تألیفات قدیم را به زبانهای(( اکدی)) و ((سومری)) و عیلامی و آرامی می خواندند . ستاره شناسان و ریاضیدانان بابلی در عصر خود مــشهور آفاق بودند و علوم خود را همراه با سحر و جادو به شاگردان خود می آموختند . |
| !همچنین ببینید: | | !همچنین ببینید: |
| *__((پایتخت هخامنشیان))__ | | *__((پایتخت هخامنشیان))__ |
| + | *__((تخت جمشید))__ |
| *__((خط میخی هخامنشی))__ | | *__((خط میخی هخامنشی))__ |
| + | *__((نظام اجتماعی هخامنشی))__ |
| + | *__((آموزش و قضاوت در دوره هخامنشی))__ |
| + | *__((زبان در دوره هخامنشی))__ |
| + | *__((هنر و معماری هخامنشی))__ |
| + | *__((دین در دوره هخامنشی ))__ |
| + | *__((سازمان قضایی هخامنشی))__ |
| + | *__((قانونگزاری در اسطوره های ایرانی ))__ |
| * __((وصیت داریوش به خشایارشاه))__ | | * __((وصیت داریوش به خشایارشاه))__ |