منو
 کاربر Online
276 کاربر online
تاریخچه ی: هاجر

در حال مقایسه نگارشها

نگارش واقعی نگارش:1
هاجر، نام همسر حضرت ابراهیم و مادر حضرت اسماعیل علیهما السلام می باشد. وی کنیزی بود که حاکم مصر، سنان بن علوان، در سفر ابراهیم و همسرش به آن دیار، به ساره بخشید.

سالها گذشته بود و حضرت ابراهیم از ساره دارای فرزند نشده بود؛ چون ساره دریافت که ابراهیم از این بابت دل آزرده است، هاجر را به وی بخشید. پس از مدتی هاجر، اسماعیل را به دنیا آورد. ساره از این پیشامد ناراحت شد و قادر نبود که این ماجرا را ببیند، چرا که خودش فرزند نداشت. لذا به حضرت ابراهیم گفت که من طاقت تحمل اینان را ندارم و آنها را از نزد من ببر، در این حال پیام الهی نیز به ابراهیم رسید که آنها را به سوی سرزمین دیگری ببر.

ابراهیم، هاجر و فرزندش اسماعیل به راهنمایی جبرئیل به سرزمین مکه که در آن زمان بیابانی بی آب و علف بود، برد و آنان را آنجا گذاشت و خود بازگشت، در هنگام بازگشت ابراهیم گفت: خدایا من ذریه خود را در این سرزمین بدون کشت و زرع در کنار خانه ات مسکن دادم (سوره ابراهیم آیه 37).

بزودی ذخیره آب و غذای آنان تمام شد و تشنگی در صحرای سوزان مکه بر آنان چیره شد. هاجر به گمان اینکه از دور چشمه ای آبی را می بیند، هفت بار مسیر را دوید و چون بدانجا رسید، در می یافت که سرابی بیش نبوده است.

این مسیر، مسیر بین دو کوه کوچک صفا و مروه بود که هم اکنون نیز حجاج بیت الله الحرام هفت بار این مسیر را می پیمایند.

اما در همین هنگام چون نزد طفل شیر خوار خویش بازگشت، دید که اسماعیل پاشنه بر زمین می زند و کم کم از زیر پایش آب جوشیدن گرفت و چشمه ای پدیدار شد که همان چشمه زمزم و آبش همین آب زمزم است که تاکنون نیز می جوشد و بر زمین می آید.
کم کم قبائلی از جُرهمیان که از آن منطقه گذر می کردند، چون دریافتند که چشمه آبی پدید آمده بدانجا آمدند و اقامت گزیدند. پس از مدتی ابراهیم بدانجا بازگشت و با مشاهده آنجا خدای را شکر گفت.
بعدها به همراه پسرش اسماعیل کعبه را کنار همین چشمه زمزم بنا کرد.

هاجر، نام همسر حضرت ابراهیم و مادر حضرت اسماعیل علیهما السلام می باشد. وی کنیزی بود که حاکم مصر، “ سنان بن علوان“، در سفر ابراهیم و همسرش به آن دیار، به ساره بخشید.

سالها گذشته بود و حضرت ابراهیم از ساره دارای فرزند نشده بود؛ چون ساره دریافت که ابراهیم از این بابت دل آزرده است، هاجر را به وی بخشید. پس از مدتی هاجر، اسماعیل را به دنیا آورد. ساره از این پیشامد ناراحت شد و قادر نبود که این ماجرا را ببیند، چرا که خودش فرزند نداشت. لذا به حضرت ابراهیم گفت که من طاقت تحمل اینان را ندارم و آنها را از نزد من ببر، در این حال پیام الهی نیز به ابراهیم رسید که آنها را به سوی سرزمین دیگری ببر.

ابراهیم، هاجر و فرزندش اسماعیل به راهنمایی جبرئیل به سرزمین مکه که در آن زمان بیابانی بی آب و علف بود، برود آنان را آنجا گذاشت و خود بازگشت، در هنگام بازگشت ابراهیم گفت: خدایا من ذریه خود را در این سرزمین بدون کشت و زرع درکنار خانه ات مسکن دادم (سوره ابراهیم آیه 37).

بزودی ذخیره آب و غذای آنان تمام شد و تشنگی در صحرای سوزان مکه بر آنان چیره شد. هاجر به گمان اینکه از دور چشمه ای آبی را می بیند، هفت بار مسیر را دوید و چون بدانجا رسید، در می یافت که سرابی بیش نبوده است.

این مسیر، مسیر بین دو کوه کوچک صفا و مروه بود که هم اکنون نیز حجاج بیت الله الحرام هفت بار این مسیر را می پیمایند.

اما در همین هنگام چون نزد طفل شیر خوار خویش بازگشت، دید که اسماعیل پاشنه بر زمین می زند و کم کم از زیر پایش آب جوشیدن گرفت و چشمه ای پدیدار شد که همان چشمه زمزم و آبش همین آب زمزم است که تاکنون نیز می جوشد و بر زمین می آید.
کم کم قبائلی از جُرهمیان که از آن منطقه گذر می کردند، چون دریافتند که چشمه آبی پدید آمده بدانجا آمدند و اقامت گزیدند. پس از مدتی ابراهیم بدانجا بازگشت و با مشاهده آنجا خدای را شکر گفت.
بعدها به همراه پسرش اسماعیل کعبه را کنار همین چشمه زمزم بنا کرد.


تاریخ شماره نسخه کاربر توضیح اقدام
 یکشنبه 06 دی 1383 [12:08 ]   2   شکوفه رنجبری      جاری 
 شنبه 02 آبان 1383 [07:36 ]   1   شکوفه رنجبری      v  c  d  s 


ارسال توضیح جدید
الزامی
big grin confused جالب cry eek evil فریاد اخم خبر lol عصبانی mr green خنثی سوال razz redface rolleyes غمگین smile surprised twisted چشمک arrow



از پیوند [http://www.foo.com] یا [http://www.foo.com|شرح] برای پیوندها.
برچسب های HTML در داخل توضیحات مجاز نیستند و تمام نوشته ها ی بین علامت های > و < حذف خواهند شد..