مؤید آیاِبه
«حک 552 511 ق/ 1157 1117م»
مؤید آیاِبه، از غلامان
سلطان سنجر بود که در 548 ق/ 1153 م همراه امرای لشکر سنجر با ترکان غُز به نبرد پرداخت. مؤید در این جنگ که به شکست و اسارت سنجر منجر شد، جان سالم به در برد و تنی چند از امیران را به اطاعت درآورد و غزان را از نواحی نیشابور، طوس، فسا، ابیورد، شهرستان -شارستان- و دامغان راند و بر این نواحی چیره شد.
در 552 ق / 1957 م ، ایناق ، یکی از امیران سنجر سلجوقی که بر امیر مؤید حسادت میورزید، با 10000 سوار از
مازندران حرکت کرد و در فسا و ابیورد مستقر گشت. ولی نسبت به امیر مؤید، اظهار دشمنی نکرد. امیر مؤید با یک حمله غافلگیرانه، لشکریان ایناق را پراکنده ساخت.
ایناق به
مازندران گریخت و پس از آن تا مدتها شهرهای خراسان صحنه تاخت و تاز وی گردید و اسفراین در همین تهاجمات به کلی ویران شد.
شهر نیشابور مقر حکومت
آل مؤید ، در 554 ق / 1159 م به دنبال اختلاف میان شافعیان و
علویان ، دچار آشوبی بزرگ شد و بر اثر آن مدارس، مساجد و بازارها سوزانده شد و بسیاری از شافعیان کشته شدند. اما مؤید بن حسین موفقی، رهبر شافعیان، ناگزیر به
قلعه خرخسک پناه برد و از آنجا به طوس رفت. امیر مؤید که از بیم حمله غزان،
نیشابور را رها کرده بود، با لشکریانش همراه امام مؤید موفقی، به نیشابور بازگشت و شهر در محاصره گرفت. ذُخرالدین ابوالقاسم زید بن حسن حسینی، رهبر علویان در -شارستان- تحصن کرد. آتش فتنه بار دیگر شعله کشید و شافعیان در انتقامجویی زیادهروی کردند. خونهای بسیاری ریخته شد و آنچه از نیشابور بازمانده بود، ویران گردید و امیر مؤید به بیهق رفت. سال بعد بار دیگر به نیشابور بازگشت و پس از تسلط بر شهر از مردم دلجویی کرد.
در سال 556 ق / 1161 م ، خاقان محمود که بر خلاف میل خود، پیشنهاد غزان را برای حکومت پذیرفته بود به همراه آنان، امیر مؤید را در شاذیاخ نیشابور محاصره کرد، ولی به بهانه رفتن به حمام از دست غزان گریخت و به -شهرستان- رفت. غزان نیشابور را چهار ماه در محاصره گرفتند و چون موفق به گشودن شهر نشدند، بازگشتند و در سر راه خود شهرها و روستاها را تاراج کردند. از آن میان ، شهر طوس را سخت چپاول کردند و به مشهد رفتند و دست به کشتار و تاراج زدند، ولی به آرامگاه حضرت رضا -ع- آسیبی نرساندند. خاقان محمود پس از فرار از دست غزان به نیشابور بازگشت. امیر مؤید بر محمود به سبب همکاریش با غزان در محاصره نیشابور سخت گرفت و در ماه رمضان 557 ق / اوت 1162 م بر چشم او میل کشید و اموالش را تصرف کرد. فرزند محمود جلالالدین را نیز کور ساخت و هر دو را در زندان نگه داشت تا در آنجا درگذشتند. در 558 ق / 1163 امیر مؤید بر قومس تاخت و بر
بسطام و
دامغان چیره شد. ارسلان شاه بن
طغرل سلجوقی که در
همدان حکومت میکرد، خلعتهایی گرانبها برای امیر مؤید فرستاد و به وی فرمان داد تا دیگر شهرهای خراسان را نیز تصرف کند. از این پس امیر مؤید به اطاعت ارسلان شاه درآمد و به نام وی خطبه خواند.
مؤید در 560 ق / 1164 م
هرات را از محاصره غزان آزاد ساخت و اموال و احشامشان را غارت کرد. در 565 ق / 1169 لشکری به کرمان برای کمک به
بهرامشاه، فرزند بزرگ ملک طغرل که در حال جنگ با برادر خود ارسلان شاه بود، گسیل داشت. در 568 ق / 1172 م محمود سلطان شاه به همراه مادرش نزد امیر مؤید به نیشابور رفتند. مادر سلطان با هدیههای بسیار امیر مؤید را برانگیخت تا به خوارزم لشکر کشد. با نزدیک شدن لشکریان مؤید به خوارزم، علاءالدین تکش بر امیر مؤید پیش دستی و سپاهیان او را درهم شکت و خود او را به اسارت گرفت . سپس امیر مؤید به فرمان تکش و در حضور وی در روز عرفه 569 ق / 11 ژوئن 1174 م کشته شد. پس از کشته شدن امیر مؤید ، بزرگان سپاه فرزند او
طغانشاه را به امارت برداشتند.