تاریخچه ی:
معیارهای اخلاق:حسن و قبح ذاتی
در باب اخلاق بالخصوص تکیه روی این مطلب است که اخلاق را بر پایه حسن و قبح که حکم عقل است مبتنی می کنند.
می گویند: «خلق خوب آن است که عقلاً زیبا باشد و در نزد عقل نیک شمرده شود و خلق بد آن است که در نزد عقل زشت شمرده شود» و با دلائل و شواهد زیاد ثابت می کنند که این حکمهای عقل که «فلان خلق نیک است و فلان خلق زشت» یک حکم ثابت یکنواخت متساوی در همه جا نیست.
عادات و آداب ملل مختلف را که مورد مطالعه قرار داده اند دیده اند در زمان واحد یک چیز در میان یک قوم و نزد عقول یک قوم زیبا و مستحسن و لازم الرعایه شمرده می شود و همان چیزعیناً در میان قوم دیگری امر زشت و قبیح شمرده می شده است و یا برعکس.
بدیهی است که وقتی معیار اخلاق حسن و قبح باشد، وقتی خود حسن و قبح یعنی افکار و شخصیتها از این نظر اختلاف دارد و تغییر می کند، طبعاً باید بگوییم اخلاق هم تغییر می کند.
!تعریف حسن و قبح
تعاریف زیادى براى حسن و قبح ارائهشده است، اما به نظر مىرسد تعریف زیربراى آن مناسبتر باشد:
هر فعل اختیارى که تصور شود، به یکىاز دو صفتحسن یا قبیح، متصف مىگردد;یعنى هم فعل است و هم صفتى زاید دارد،کهنیک استیا بد; و فعل حسن یا نیکو آناست که از نظر شرع کیفر و عقاب ندارد وفاعل آن از نظر عقلى مذمت نمىشود.
این نوع فعل نیز چهار قسم است :واجب، مستحب، مکروه و مباح.
فعل قبیح یا بد آن است که مرتکب آنمذمت و ملامتشود و سزاوار جزاى بدگردد و جزاى بدى چون از حق صادر شود،آن را عقاب خوانند، و فعل قبیح یک قسماست و آن حرام مىباشد.
شک نیست که هر عاقلى که به مرتبهرشد و تشخیص رسیده باشد حکم به بدىظلم و قبح آن، و حسن و خوبى عدل مىکند;خواه آن عاقل مسلمان و در زمره اهلاسلام و از اهل شرایع باشد یعنى دینبه او رسیده باشد، و خواه بر فرض،هرگز نام اسلام را نشنیده و حتى ازکسانى باشد که دین بهاو نرسیدهاست.
!معانى حسن و قبح
حسن و قبح به سه معنى به کارمىرود:
الف - هر صفت کمالى را حسن وهر صفت نقصى را قبیح گویند; مانندعلم و جهل.
ب - هر چه ملایم و سازگار با طبعباشد حسن است; مانند لذائذ. ومنافى و ناسازگار با طبع را قبیح نامند;مانند آلام.
ج - هر فعلى را که فاعل مختار آنمستحق مدح و ستایش در دنیا ومستحق ثواب در آخرت باشد، حسنگویند و هر فعلى را که فاعل مختار آنمستحق مذمت و نکوهش در دنیا ومستحق عذاب در آخرت باشد، قبیحنامند.
تعریف حسن و قبح از نظر خواجهنصیرالدین طوسى
کارها منقسم به حسن و قبیح یعنىخوب و بد و زیبا و زشت مىشود.زیبایى و زشتى را معانى گوناگونىاست: یکى آنکه، کارى یا چیزىسازگار با خوبى و ناسازگار با بدىباشد، دیگر آنکه کار یا چیز کاملىتوصیف به خوبى و چیز ناقصىتوصیف به زشتى شود. در اینجا مراداین دو معنا نیست، بلکه مراد آن خوبىکردار است که عامل آن سزاوارنکوهشو عقاب نباشد و بدى است کهعاملآن سزاوار نکوهشو عقابباشد.
در نزد اهل سنت و جماعت هیچچیزى از افعال جز به حکم شرع حسنو قبیح نیست. بطورى که گفتهاند: " الحسن ماحسنه الشارع و القبح ما قبحه الشارع "
!تعریف حسن و قبح از نظر تفتازانى
حسن و نیکو بودن افعال، کارهاىستوده این جهان است که در آن جهانموجب ثواب آخرت گردد. قبیح وزشت، کارهاى ناستوده و نکوهیدهاىهستند در این جهان، که موجب عقابدر آخرت مىشوند. در نتیجه کارهاىنیکو و حسن به رضاى خداى تعالىاست و افعال قبیح و زشت، به رضاىاو نیست و موجب ناخشنودى اومىباشد.
!طرح تفصیلی موضوع:[http://www.imamjawad.net/htm/far/library/akhlagh/falsafeh/hosn%20va%20ghobh/hosnwaghobh.htm|حسن و قبح عقلی]
منبع:اسلام و مقتضیات زمان؛شهید مرتضی مطهری