ام فضل ، همسر
عباس بن عبدالمطلب، عموی پیامبر خدا می گوید: پیش از ولادت حسین علیه السلام در خواب دیدم که پاره ای از گوشت رسول خدا جدا شد و در دامنم افتاد. این قصه را برای پیامبر خدا بیان کردم.
حضرت فرمود: اگر رؤیای تو صادق باشد براستی فاطمه به زودی فرزندی می آورد و او را به تو می سپارد تا به او شیر بدهی و همینطور هم شد، روزی حسین علیه السلام را نزد رسول خدا آوردم ودر دامنش قرار دادم و او ادرار نمود و قطره ای از آن بر لباس پیامبر خدا چکید .
من حسین علیه السلام را شتابان گرفتم و او گریه کرد، حضرت با چهره ای غضبناک فرمودند: دست نگهدار ای ام الفضل لباس من شسته می شود، چرا فرزندم را ناراحت کردی؟
ام الفضل می گوید: من رفتم تا مقداری آب بیاورم وقتی که آمدم دیدم پیامبر خدا می گرید.
عرض کردم: ای رسول خدا، چرا گریه می کنید؟
فرمود: جبرئیل نزد من آمد و خبر داد که امت من این فرزندم را به شهادت می رسانند، هنگامی که امام حسین علیه السلام بدنیا آمد، پیامبر خدا زبان در دهان وی گذاشت و او می مکید و او از هیچ زنی شیر نخورد تا اینکه گوشت و خون او از آب دهان رسول خدا روئید و رشد نمود.
منابع:
بحار الانوار، ج 36، ص 158، حدیث 137.
نکته: در روایات بسیاری آمده است که امام حسین علیه السلام از زبان پیامبر شیر می نوشید تا از آن گوشت و خون رویید و این با این که بعد از رشد قابل توجهی از تغذیه توسط رسول خدا از کسی دیگر شیر خورده باشد منافات ندارد.
منابع:
بحار الانوار، ج 44، ص 246، حدیث 46.
مراجعه شود به:
تغذیه توسط رسول الله - ص
تغذیه از رسول خدا
اشعار ام فضل
گهواره جنیان
فرشتگان خدمتکاران آل محمد
در دامان پر مهر پیامبر
مذاکره و انس با پیامبر
تداوم امامت از نسل حسین علیه السلام