منو
 کاربر Online
1028 کاربر online
Lines: 1-28Lines: 1-28
-« قاسم ن حسن» م« مله» ام د وی نوجوانی بو که هنو لو نسید و نگامی ک ه مت امام حسین علیه السلام رید تا برای میدان رفتن اجازه بگیرد، امام یه اسام نری به او اکد و او را در ش گرف و هر دو گریستد دی که ا ا رتند. +قاسم فزند ((حضرت امام حسن می لیه لسلام|امام حسن علیه اسلام)) که د ((کل)) نوجوانی بی نبو، ((ز وا)) دت ((ت اام حسی لیه للام|امام حسین علیه السلام)) رف تا برای میدان رفتن اجازه بگیرد. امام نگی به ا کرد و در آغوشش گرفت و هر دو گریستد.
ق
اسم آن قر به دست و پای امام بوسه زد تا امام به او اجاز داد. قاسم در حالی ک شک بر ونه هایش جاری بود به میدان رفت و این رجز را خوان:« ار م می شناسید، بدانید ه من فرزن حسن، نوه‌ی ((حضرت محمد مصطفی لی الله علیه و آله|پیامبر)) رزیده و امین‌ام. این حسین است ه همانن اسیری در دست ردمی گتار ست. مردمی که کا ارا رحت هرگز بر آنها نبارد.»
-آ گا بری باره از مام لیه الم اجازه وت ولی م امتناع ورزید، قاسم به ست و ی ا بوسه زد تا آن رت و را خصت داد و او در الی که اشک ب گونه هایش جاری بود ب میدا د و ین رجز را می خواند: « اگر را نمی ناسید من فرزند ن، سبط پیامبر برگزیده و مینم ین حسین که همنند اسی گروگانی ر دست ردی که باران رحمت بر نها نبارد گرفتار است. » +رین صر او ا ه ماه یه ک اند. قاسم ب وج نوا بودن ر ماره بیار دار د و ی و ن نفر سپاه ((م ن س|م سد)) را هلاکت راند.
-نت ان که صور او مان ماه بود، با وجود که نون بد د مبازه سیار داو ب و ی پن ا دشمن را ب هک راند.

« حمید ب ل» اری نگار کربا می گوی: در میان سا کو ایستاده بودم و ه ین ا ر می ک که یراهن در بردات و کش د پا ند یکی کفشهای ی پا ش ن فراموش نمی م ک ند ک ای چ او بد.
+« ((حمید بن م)) »، تاریخ نار کرلا، می‌نویسد:« ن در میان سه کفه یتاده بودم و به این نوجون ناه می کد که ب سعد ازدی ه من گفت « من به او مله واهم کرد
ب
او گفم:« سبحا لله! می‌خوهی چ کنی ب خدا م، او تی ر مرا بکشد، من دست بر او بند نمی‌کنم. هین گوه که ماصره اش کره اند، او را بس است.»
او گفت:« من ب ا مل واهم کر />آنگاه ب قاسم حمله ر و ضربتی ر ر قاسم زد که او را با صورت بر زمین انداخت. قاس فریاد بر آرد:« عمو جا
ادرش ایستاده بود و ناره می کد.
حس
ین عی سلا خ را با ه به باین قاسم رساند و ضربتی بر قاتل قاسم زد. او ست خود را یش آورد دتش از رنج جدا شد و کمک طلبید. په کوفه برای جا ا شتند و جنگ شدیدی در رت ینه تل اسم در زیر س اسبا خرد شد.
-« م ن زدی» ب ن گف که ا حله اهم کر ه تم: سبان اله! ه نی ای؟ به قسم که او را کشد م ست خود به وی و ا نمی کم، ای گروه ک را او فته اد او را ب ا. />
او گ: من ه او مله واهم کد، به قس مله ک بت فر و د که با ورت ب مین تاد ریا بر آورد: یا مّاه! حسین علیه لم با تاب آمد و از میان فو گ تا خود را ب الین قام ساند و ضربتی بر قاتل قاسم زد و د خود را آورد و ستش از رنج اد و کک بی پا کوفه بری نجات او شتافتند و گ شدید ر گفت و سینه ا ر یر م اان خر .

غ
بر فای میدان پ د بد هنگمی که غبار فو نشست، اما حسی را دیدم که بر ر اس ایاده است و ق اهای را مین می کد.
+غبار فای مین پ کده بد. نگمی که غبار ر نت، اام حسی علیه سلام ر ی ب بالین س یتاه . قاسم دت و ا می‌د.
ا
ما فمود چق بر موی و ت ات ک ا را به کک وای و ت ا کاری ب نیای و برای تو سی ناته اد. آن که ا ک، رح دا ور بند.» /> گا ام را ه سینه گ او ا از میدان یرو و در هما ال، این اار را میواند خاهه و ون‌شان ور فاند و ش بیاها بر نها نو می‌کنند. ر نها ک مشیر هی شمنان نان ر ب گرفه ا چونه نگید؟ بر ن ما ایی که نور ا خامو ده و ای زیبای ن را ک یابان در رفته.»
-امام سین علیه السلام فرمود: چقدر بر عموی تو سخت است که او را به کمک بخوانی و از دست او کاری بر نیاید و یا اگر کاری هم بتاند انجام دهد برای تو سودی نداشته باشد، از رحمت خدا دور باد قومی که تو را کشتند. (1)

آن گاه امام حسین علیه السلام قاسم را به سینه گرفت و او را از میدان بیرون برد.
+*مار قاسم « رمه » نام داشت.
-« حمی بن ملم» می گوید: من به پهای ن نوان ر م کم و م یدم که بر زمین کشید می ود و اام سی خو ا به سینه او چسبانید ود. با خد گفتم: او را به کجا می رد؟ ددم و را آورد ر کار کشته فرزندش علی بن الحسین و سای شهدا اندان خود قرار داد. (2) +!منب: />*باانر 45، 34 />*ن اموم 323 />*وسیادارین، 252 />* کربلا، 340.
-در« کفایة الطالب» آمده است: وقتی قاسم از روی اسب بر زمین افتاد و عمو را صدا زد، مادرش ایستاده بود و نظاره می کرد و حسین علیه السلام در حالی که قاسم را به سینه گرفته بود این اشعار را می خواند: « از خانه ها و اوطانشان دور افتادند و وحوش بیابانها بر آنها نوحه می کنند، چگونه چشم ها نگرید بر گروهی که شمشیر های دشمنان، آنان را در بر گرفته است؟ ماه هایی که نور آنان خاموش و بدنهای زیبای آنان را خاک بیابان دگر گون ساخته است. (3)

1- بحارالانوار، ج 45، ص 34

2- نفس المهموم، ص 323

3- وسیلةالدارین، ص 252

منابع: قصه کربلا، ص 340.

مراجعه شود به:

((بنی هاشم در کربلا))

((یارانی که مادرشان در کربلا حاضر بودند))
+!مراجعه شود به:
*((بنی هاشم در کربلا))
*((یارانی که مادرشان در کربلا حاضر بودند))

تاریخ شماره نسخه کاربر توضیح اقدام
 چهارشنبه 27 مهر 1384 [06:36 ]   5   شکوفه رنجبری      جاری 
 دوشنبه 05 اردیبهشت 1384 [04:17 ]   4   شکوفه رنجبری      v  c  d  s 
 پنج شنبه 27 اسفند 1383 [11:06 ]   3   امیرمهدی حقیقت      v  c  d  s 
 یکشنبه 25 بهمن 1383 [10:28 ]   2   شکوفه رنجبری      v  c  d  s 
 یکشنبه 04 مرداد 1383 [11:03 ]   1   شکوفه رنجبری      v  c  d  s 


ارسال توضیح جدید
الزامی
big grin confused جالب cry eek evil فریاد اخم خبر lol عصبانی mr green خنثی سوال razz redface rolleyes غمگین smile surprised twisted چشمک arrow



از پیوند [http://www.foo.com] یا [http://www.foo.com|شرح] برای پیوندها.
برچسب های HTML در داخل توضیحات مجاز نیستند و تمام نوشته ها ی بین علامت های > و < حذف خواهند شد..