تاریخچه ی:
قیاس خلف
تفاوت با نگارش: 5
| V{maketoc} | | V{maketoc} |
| !تعریف قیاس خلف | | !تعریف قیاس خلف |
| __قیاس خلف__ یکی از اقسام ((قیاس مرکب)) است. | | __قیاس خلف__ یکی از اقسام ((قیاس مرکب)) است. |
| همانطور که می دانید در هر ((قیاس)) ما به دنبال آن هستیم تا ((قضیه|قضیه ای)) را که ((قیاس اقترانی|مطلوب)) نامیده می شود اثبات کنیم. | | همانطور که می دانید در هر ((قیاس)) ما به دنبال آن هستیم تا ((قضیه|قضیه ای)) را که ((قیاس اقترانی|مطلوب)) نامیده می شود اثبات کنیم. |
| به همین دلیل، ((قیاس اقترانی|حد وسطی)) پیدا می کنیم که میان ((قضیه حملی|موضوع و محمول)) مطلوب (یا همان ((قیاس اقترانی|اصغر و اکبر))) مشترک بوده و آن دو را به یکدیگر مرتبط سازد. سپس دو ((قیاس|مقدمه)) بنا می کنیم که در مقدمه اول، اصغر با حد وسط و در مقدمه دوم، اکبر با حد وسط اقتران (همراهی) پیدا می کند و به این ترتیب مطلوب ما ثابت شده و نتیجه به دست می آید. | | به همین دلیل، ((قیاس اقترانی|حد وسطی)) پیدا می کنیم که میان ((قضیه حملی|موضوع و محمول)) مطلوب (یا همان ((قیاس اقترانی|اصغر و اکبر))) مشترک بوده و آن دو را به یکدیگر مرتبط سازد. سپس دو ((قیاس|مقدمه)) بنا می کنیم که در مقدمه اول، اصغر با حد وسط و در مقدمه دوم، اکبر با حد وسط اقتران (همراهی) پیدا می کند و به این ترتیب مطلوب ما ثابت شده و نتیجه به دست می آید. |
| این نوع قیاس، اصل و حقیقت قیاس است و به همین دلیل است که قیاس مستقیم نامیده می شود؛ یعنی چنانچه ذکر شد، در این نوع قیاس، به نحو مستقیم به سوی اثبات مطلوب پیش می رویم. | | این نوع قیاس، اصل و حقیقت قیاس است و به همین دلیل است که قیاس مستقیم نامیده می شود؛ یعنی چنانچه ذکر شد، در این نوع قیاس، به نحو مستقیم به سوی اثبات مطلوب پیش می رویم. |
| این قیاس از آنچه متناسب با مطلوب است تالیف می یابد و به سخن دیگر، ما قضیه ای داریم که به دنبال اثبات آن هستیم و برای تامین این هدف، به طور مستقیم برایش دلیل می آوریم. | | این قیاس از آنچه متناسب با مطلوب است تالیف می یابد و به سخن دیگر، ما قضیه ای داریم که به دنبال اثبات آن هستیم و برای تامین این هدف، به طور مستقیم برایش دلیل می آوریم. |
| اما گاهی اتفاق می افتد که نمی توانیم برای قضیه مورد نظر خود (مطلوب) دلیل بیاوریم؛ یعنی نمی توانیم حد وسط و مقدماتی را بیابیم که مطلوب ما را نتیجه دهند. | | اما گاهی اتفاق می افتد که نمی توانیم برای قضیه مورد نظر خود (مطلوب) دلیل بیاوریم؛ یعنی نمی توانیم حد وسط و مقدماتی را بیابیم که مطلوب ما را نتیجه دهند. |
| در این صورت تنها راه منطقی که برایمان می ماند این است که مسیر غیر مستقیمی را بپیماییم تا نهایتا مطلوبمان را اثبات کنیم. | | در این صورت تنها راه منطقی که برایمان می ماند این است که مسیر غیر مستقیمی را بپیماییم تا نهایتا مطلوبمان را اثبات کنیم. |
| این مسیر غیر مستقیم عبارت است از این که: | | این مسیر غیر مستقیم عبارت است از این که: |
| ((متناقض|نقیض)) مطلوب (یعنی قضیه مورد نظرمان)را در نظر بگیریم و سپس گونه ای حرکت کنیم تا در نهایت بطلان نقیض مطلوب را اثبات کنیم؛ یعنی نقیض قضیه مورد نظرمان را ابطال کنیم و چون بدین ترتیب، نقیض مطلوب ما ابطال شده است، مطلوب ما ثابت می شود. | | ((متناقض|نقیض)) مطلوب (یعنی قضیه مورد نظرمان)را در نظر بگیریم و سپس گونه ای حرکت کنیم تا در نهایت بطلان نقیض مطلوب را اثبات کنیم؛ یعنی نقیض قضیه مورد نظرمان را ابطال کنیم و چون بدین ترتیب، نقیض مطلوب ما ابطال شده است، مطلوب ما ثابت می شود. |
| نکته اصلی در این نتیجه گیری؛ یعنی از ابطال نقیض مطلوب، صدق مطلوب را نتیجه گرفتن، این است که دو نقیض ( که نقیض همدیگرند) هیچ وقت با هم کاذب (نادرست) نیستند. یعنی چون ((تناقض|اجتماع نقیضین)) محال است، بنابراین از ابطال نقیض هر قضیه، صدق خود آن قضیه معلوم می شود. | | نکته اصلی در این نتیجه گیری؛ یعنی از ابطال نقیض مطلوب، صدق مطلوب را نتیجه گرفتن، این است که دو نقیض ( که نقیض همدیگرند) هیچ وقت با هم کاذب (نادرست) نیستند. یعنی چون ((تناقض|اجتماع نقیضین)) محال است، بنابراین از ابطال نقیض هر قضیه، صدق خود آن قضیه معلوم می شود. |
| این نوع حرکت و قیاس؛ یعنی ابطال نقیض مطلوب برای اثبات مطلوب را قیاس خلف می نامند. | | این نوع حرکت و قیاس؛ یعنی ابطال نقیض مطلوب برای اثبات مطلوب را قیاس خلف می نامند. |
| بر این اساس قیاس خلف را اینگونه تعریف می کنند: | | بر این اساس قیاس خلف را اینگونه تعریف می کنند: |
| __قیاس خلف قیاس مرکبی است که مطلوب را از راه ابطال نقیض آن اثبات می کند.__ | | __قیاس خلف قیاس مرکبی است که مطلوب را از راه ابطال نقیض آن اثبات می کند.__ |
| علت اینکه قیاس خلف را جزو قیاسهای مرکب می شمارند این است که قیاس خلف از دو قیاس تشکیل می شود یکی ((قیاس اقترانی|قیاس اقترانی شرطی)) و دیگری ((قیاس استثنائی)). | | علت اینکه قیاس خلف را جزو قیاسهای مرکب می شمارند این است که قیاس خلف از دو قیاس تشکیل می شود یکی ((قیاس اقترانی|قیاس اقترانی شرطی)) و دیگری ((قیاس استثنائی)). |
- | ! نکته! |
+ | ! نکته! |
| 1- خلاصه دلیل درستی برهان خلف، چنین بیان می شود: | | 1- خلاصه دلیل درستی برهان خلف، چنین بیان می شود: |
| اگر مطلوب ثابت نباشد، نقیض آن صادق خواهد بود. (زیرا صدق دو نقیض محال است) اما نقیض مطلوب صادق نیست؛ زیرا صدق نقیض مطلوب، مستلزم خلف (خلاف فرض) است؛ پس باید مطلوب صادق باشد. | | اگر مطلوب ثابت نباشد، نقیض آن صادق خواهد بود. (زیرا صدق دو نقیض محال است) اما نقیض مطلوب صادق نیست؛ زیرا صدق نقیض مطلوب، مستلزم خلف (خلاف فرض) است؛ پس باید مطلوب صادق باشد. |
| به این ترتیب درستی مطلوب اثبات می شود. | | به این ترتیب درستی مطلوب اثبات می شود. |
- | 2- این قیاس را معمولا قیاس خلف (به ضم خاء) می نامند؛ اما ((ابن سینا)) در کتاب ((شفا)) این قیاس را خلف (به فتح خاء) نام می نهد و می گوید: |
+ | 2- برهان خلف را از این جهت خلف نامیده اند که هر کس بدان تمسک جوید مطلوب خود را از طریق ابطال نقیض مطلوب به اثبات می رساند؛ چنان که گویی مطلوب را از پشت به دست می آورد و نیز گفته اند که این برهان را برهان خلف یا برهان باطل نامیده اند زیرا نتیجه باطل می دهد.
3- این قیاس را معمولا قیاس خلف (به ضم خاء) می نامند؛ اما ((ابن سینا)) در کتاب ((شفا)) این قیاس را خلف (به فتح خاء) نام می نهد و می گوید: |
| ''قیاس خلف یعنی قیاسی که کلام را به محال سوق می دهد؛ زیرا خلف به معنای محال است و همین نام درست است.'' | | ''قیاس خلف یعنی قیاسی که کلام را به محال سوق می دهد؛ زیرا خلف به معنای محال است و همین نام درست است.'' |
| (باید توجه داشت که منظور این نیست که این نوع قیاس محال است بلکه این است که این قیاس نهایتا سخن را به محال می کشاند.) | | (باید توجه داشت که منظور این نیست که این نوع قیاس محال است بلکه این است که این قیاس نهایتا سخن را به محال می کشاند.) |
| در ادامه همین مطلب و برای آگاهی از کیفیت تالیف قیاس خلف، نگاه کنید به: | | در ادامه همین مطلب و برای آگاهی از کیفیت تالیف قیاس خلف، نگاه کنید به: |
| *((چگونگی تالیف قیاس خلف)) | | *((چگونگی تالیف قیاس خلف)) |
| !منابع | | !منابع |
| *فرهنگ فلسفی، صفحه 341 | | *فرهنگ فلسفی، صفحه 341 |
| *منطق مظفر، جلد2، صفحه 86، 87 | | *منطق مظفر، جلد2، صفحه 86، 87 |
| *کلیات منطق صوری، صفحه 338، 339 | | *کلیات منطق صوری، صفحه 338، 339 |