تاریخچه ی:
فضل بن شاذان و دلایل امامت امام علی علیه السلام
تفاوت با نگارش: 2
| V{maketoc} | | V{maketoc} |
- | ! />یکی از اصحاب دانشمند ((حضرت امام رضا علیه السلام|حضرت رضا «علیه السلام» ))فضل ب ان که روایات زیادی از رت قل کده است. |
+ | ض شاذا یکی از اصحاب دانشمند ((حضرت امام رضا علیه السلام|حضرت رضا علیه السلام)) بد و ای روایات زیادی از م ه سیلهی و ثبت شده است. |
- | !دلیل امامت امیرالممنین ((سید مرت)) (رحم الله علیه) میرمای ا فل ن اا رسین: چه لیی ر اام ((ایرالمنین|امیرالمین ))علی بن ابیال (علی الا) د ر ل : لیل ن کاب ا سنت ((ضر محمد مطی ی اله علی و ه|و دا ))و اما مین است. |
+ | از فضل بن شاذان پرسیدند: چه دلیلی بر امامت ((حضرت امیرالمؤنین علی علیه السلام|امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب علیه السلام)) وجود دارد؟ فل فت:« هم در کتب خدا هم در سنت ((حضرت محمد صطفی صلی الله علیه و آله|رسول خدا)) و هم در اجماع مسلمی دلیل وجود دارد.در کتاب خدا آمده است: ~~green:ی ایه لذین امنوا طیعوا لله و اطیعا ارسول و اولی لامر منکم .... ی سای که یان آورده اد ز خدا و رسول خدا اولی الام اطاعت کید.» (آیه 59 سوره نساء) ~~ __ اولی امر کیانند__ === بعضی میگویند منظور، امیران لشگر. بعضی میگیند علما عدّه ای میگویند سرپرستان مردم بعضی هم میگوین اولی لامر، علی ب ابیطال فرزنداش تد. === ف هر یک ایه را قبول یم از ''===علی ن بیطالب ولی لار==='' است یر همه میدانند او هم یر و فانروای لشگر بده است، هم عال و فزاه وه و م رپرست مردم. به هر حال او اولی لامر ات ب آیه مبارکه قرآن اطاعت از او واجب است. |
- | در کتاب خدا آمده است: ای کسانی که ایمان آورده اید، اطاعت کنید از خدا و اطاعت کنید از رسول خدا و اولی الامر از خودتان (59 نساء) حال باید ببینیم اولی الامر کیانند. بعضی میگویند آنها امیران لشگرند. |
+ | {picture=ali.jpg height=300width=25 align=left} |
- | !منی الی الامر بضی میگویند نها عماءاند. دّه ی میگویند آنها سرپرستا مدم اند که ام هی میکنن. عضی م یی الی الامر، علی ب ایال ماان ا رنان ا هست. ملاه میکید که ب قول هر ی ا ای امد کنی ی بیب اولی امر ات زیرا هم میدانند امیرالممنین هم یر و فرمانوی لشکر ه اس، هم ال و فرزان بوده و هم سرس مد. ه ال و اولی لامر است و یه مارک رآن از اج ا. |
+ | ر زنگی یامب هم موارد فاانی ه چم میخورد که رسل دا ام عی ا قضی ح قار داد است. مثلاً در ماجر من ب او ختیرا اان دا یا ا ر رای اباغ سه برا به ((مک|مکّه)) رستاد. رسول خدا هر اه ه جایی یر، امیلممنی ا جای د نب میفمو با او تاری دات که با هیچیک از دیگر مسمانها نداشت. === ((اجماع)) ملمین هم ا که ی لیه السلم الاخر زمانی اام بوده و همهی فرههی اسلمی متقد که و ادل وده است. ولی ر این دو یت، مین هیچک یگ از ا اجمع ندان. === |
- | !امیرالمومنین بعنوان قاضی و حکم اما در سنت رسول خدا، فراوان به چشم می خورد که رسول خدا (صلی الله علیه وآله و سلم) امیرالمؤمنین را قاضی و حَکَم قرار دادند. مثلاً در مسأله یمن به آن حضرت اختیارات فراوان دادند یا آن حضرت را برای ابلاغ سوره برائت به ((مکه|مکّه ))فرستادند. هر گاه رسول خدا به جایی می رفتند، امیرالمؤمنین را به جای خود نصب میفرمودند. به هر حال رسول خدا با آن حضرت رفتاری میکرد که با احدی از مسلمانها نمیکرد. |
+ | منابع: بحارالانوار 10/ 324/ 8 |
- | !اجماع مسلمین | |
- | و امّا ((اجماع)) مسلمین آن است که بالاخره امیرالمؤمنین در یک زمانی امام بر حق بوده است. ولی در مورد غیر ایشان، اجماع مسلمین بر هیچکس نیست. همچنین اجماع امّت است که امیرالمؤمنین برای امامت و ولایت صالح بوده اند و این اجماع برای هیچکس دیگر نیست و نیز اجماع مسلمین است که امیرالمؤمنین عادل بوده است. بعضی تعبیر به عصمت کرده اند و بعضی تعبیر به عدل و نیکوکاری و ((تقوی؛ملاک برتری|تقوا)). پس به هر حال همه مسلمانها امیرالمؤمنین را عادل میدانند و این اجماع هم در مورد هیچکس دیگر نیست. | |