d>
{img src=img/daneshnameh_up/b/ba/ferdosi01.jpg}


    
 منو
 صفحه های تصادفی
قانون پیشرفت بشر
فقدان پشتوانه‌ فکری
رده
لیزر یاقوت
انواع نظریه‌های جامعه شناسی شهری
پروزوپیت
نیکلا کپرنیک
طیف نمایی جذبی
پاداش پایداری بر دین و ولایت
اسید فرمیک
 کاربر Online
843 کاربر online
تاریخچه ی: فردوسی

تفاوت با نگارش: 5

Lines: 1-162Lines: 1-232
 V{maketoc} V{maketoc}
 +!زندگی نامه
-~~red:::فیش ناتمام است.::~~ +r>

e align=left>
حکیم فردوسی در "طبران ((طوس))" در سال 329 هجری به دنیا آمد. پدرش از دهقانان طوس بود و از نظر مادی دارای ثروت و موقعیت قابل توجهی بود. از احوال او در عهد کودکی و جوانی اطلاع درستی در دست نیست ولی مشخص است که در جوانی با درآمدی که از املاک پدرش داشته به کسی محتاج نبوده است؛ اما اندک اندک آن اموال را از دست داده و به تهیدستی گرفتار شده است.
-::{img src=http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/show_image.php?id=19635}:: +فردوسی از همان ابتدای کار که به کسب علم و دانش پرداخت، به خواندن داستان هم علاقمند شد و مخصوصاً به تاریخ و اطلاعات مربوط به گذشته ایران عشق می ورزید.
-!ندگی نامه +همین لاقه به داستانهای کهن بود ه او را به فکر به نظم ر آوردن شاهنامه انداخت.
-بزرترین شاعر دوره سامانی و غزنوی، حی بالقاسم فدوی است. فردوسی در بران س به ل 329 جری دنا آمد. درش هقان و بود ن ولایت کنی داشت. از اح او د کودکی جوانی الاع دستی نداریم اینقر معلوم است که ر جوانی از رکت رآ املاک پر بکسی حتج نبوده است؛ اما ند انک ن امول را از دست داده و ب هیدستی افده است. +نان که از و او در اهنه ی ید مدتا در ی این کب بود و از یا دی ی الیی دستانهای اهنمه نزیک ی سال ا بتین ایام ندگی و را وف ین کا کد.
-فردوسی از همان ابتدای کار که به کسب علم و دانش پرداخت به خواندن داستان هم علاقمند شد و مخصوصاً به تاریخ و اطلاعات راجع به گذشته ایران علاقه می ورزید. همین علاقه به داستانهای کهن بود که او را بفکر نظم شاهنامه انداخت. +او خود می گوبد:
-چننکه ز گفته خود او در شاهنمه بر می ید ما ر ستجی ین کب بود. مدتی را که بر سر این کار رنج برد بتفاو 25، 30 35 ا ذک میکند. آنه محقق ات ین ات که وی برای نظم کتاب نه از روی یبی ه کنون در ای ستانه کر که و نه ینکه بون وقفه مول نظم و تنیف آ وده ات. +~~green:ی رن بردم دن ی />ج نده کم بدین پارسی />پی افکندم ا کخی بند
ه ا ا و باران نی ند />اای ا گ ر /> بران و تبش آا~~
-به هر حال فردوسی نزدیک ه سی سال از بهترین یام نگی ویش ر قف شاهنامه کر و اینک جوانی خود را ب پیری رسانید. ب امید اتمام شاهنامه تمام ثروت مکنت خود را اندک ادک از دست داد. در اوایل رو ای کار، م و ا ثروت و مکن کای داشت و هم بعضی از رجال و بزرگان خراسان ای سای ا ا را فاهم می کند. اا در اواخر ک ک اهراً م شامه را ه تمام رساده و در ورا پیری رتار فقر و تنگدستی گدی و در وران قطی گرسگی خراس که ر حدود ال 402 هجری قمری روی داد از ثروت و دارائی اری بود. +فردوسی د سال 370 یا 371 به نم ور شاهنامه ر ک و در اای این کار م خود فردسی رو داری توی داشت و هم بعضی از بزرگان خراسان ک اری اا ایران لاقه شتند ا را یاری می کدن لی ه م ا گشت ساهیی در ای فردوسی یر اهن را سده ود چار فقر و ندتی د.
-باید دانست بر خلاف آنچه مشهور است، فردوسی شاهنامه را صرفاً بخاطر علاقه خویش و حتی سالها قبل از آنکه سلطان محمود به سلطنت برسد، آغاز کرد؛ اما چون در طی این کار رفته رفته ثروت و جوانی را از دست داد، ر برآمد که آنرا بنام پادشاهی بزرگ کند و بگمان اینکه سلطان زی چنانکه باید قدر او را خواهد شناخت، شاهنامه را بنام او کرد و راه غزنین را در پیش گرفت. اما سلطان محمود که به مدایح و اشعار ستایش آمیز شاعران بیش از تاریخ و داستانهای پهلوانی علاقه داشت، قدر سخن شاعر را ندانست و او را چنانکه شایسته اش بود تشویق نکرد. +~~green:اَلا ای برآورده چرخ بلند
چه د
اری به پیری مرا مستمند
چو
بودم جوان برترم داشتی
به پیری مرا خوار بگذاشتی
به جای عنانم عصا داد
سال
پراکنده شد مال و برگش
ت حال~~

بر خلاف آن چه مشهور است، فردوسی سرودن شاهنامه را صرفاً به خاطر علاقه خودش و حتی سالها قبل از آن که ((سلطان محمود )) به سلطنت برسد، آغاز کرد؛ اما چون در طی این کار رفته رفته ثروت و جوانی را از دست داد، ه فکر فد که آن را به نام پادشاهی بزرگ کند و به گمان اینکه سلطان مد چنان که باید قدر او را خواهد شناخت، شاهنامه را به نام او کرد و راه غزنین را در پیش گرفت.
-سبب آنکه شانامه مورد پسند سلطان محمود واقع نشد، درست معلوم نیست. بعضی گفته اند که به سبب بدگئی حسودان، فردوسی ند محمود ه بد دینی متهم گشه بود و از این رو سلطان باو بی اعتنائی کد. اراً بعضی از شاعران دربر سلطان ممود که بر لطف طبع و تحر استاد طوس حسد می بردند خاطر سلطان را مشوب کرده و داستانهای شاهنامه و پهلوانان قدیم یرا ا ر نظر وی پست و نچز جوه دده وند. بر ال ویا لطان شاهنامه را بی ارزش دانست و از رستم بزشتی یاد کرد و چنانکه ملف تاریخ سیستا می گوی بر ردوسی شم آورد که "شاهنامه خود هیچ نیست مر حدیث رستم، و اندر سپاه من هزار مرد چون رستم هست". +اا سلطان محمود که به دای و شار ستای یز شاعران بی ا تریخ و داستانهای پهلوانی لاه ات، د ن ردوسی ا ندانست و او را چنانکه ایست بد شویق نرد.
-::{img src=http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/show_image.php?id=20013}:: +علت این که شاهنامه مورد پسند سلطان محمود واقع نشد، درست معلوم نیست.
-و گفته اند که فدسی این بی عتائی محمود آشفت و آزرده خاطر گشت و یتی چن در هجو سلطان محمود گف ز ی مد ی تک کرد خشم و ترس یک چد در شههائی ون هرات، ی طبرستان ماری بود از شری ب شر ی میفت تا نکه سرانجام زاگاه ود طوس گذشت. تاریخ وتش را بضی 411 و برخی 416 هی قمی نوه ند. +عضی گفته اند که س بگئی حسودن فردوی ند محمود ی یی م شد ( اع تقد وسی ب شیه ه طان مود آ را بل دت هم ه این موو اافه د) و این رو سان به و بی نی کد.
-گوین که چن سا بع، محمود را بمناسبتی از فدوسی یا م ز رفاری ک ا آن شاعر آزاد کد بود پیا گردید و ر د دجوئی از او برد و فرمان دا تا الی هنگفت برای و از غزین ه طوس گسی دارد و از او دلجوئی کنند. اما چنانکه تذکر نویسان نوشته اند، روزی ک هیه لطان را غزنین ه طوس می آوردند، زه شاعر را از طوس بیرون می ردند؛ از وی جز دختری نمانده بود، زیرا پسرش هم در حیات در فات یفته ود استاد را ز مر خد پیشان و اندوهگین ساخته بود. +اها بعی از ا رار سان ود ردوی د ی برد و داتاهای انمه و لوانان دی یان را نر ان ممود پست اچی لو داد ودند.
-اهنامه نه فق رگتری و پ ایه ترین مموه شعر است که از عد سامای و نوی بیاگ مان است بلکه مهمین ند ت زبن فارسی و رزترین م شکوه و ن هن تمن یر قم و خزانه ل گجینه ی ارسی ست. +ه ه طان ممو شاهام بی ا دانت از رستم به تی ید ک ب فردوسی مگین د گف: که "اناه خ هی یست مر دیث رت، و ان ساه ن ه چن رسم هست".
-فردوسی ب لی و وی پاکی دات. سن و و در و ملق ای ود تا میتوست الفظ نایست و کلمت دور از الا کر نمی بر. ر وطن دوستی ری پر شر داشت. به داتانهای ن و به اریخ و نن نیک ایران ی ق می ورزید؛ و از رانی رومیان و اعرب ه بب داتی که ر ایا ورد وده ودن فت دشت. +گفته اند که فردوسی ی ی اتای سلان ممود ت و چی بیت در و لا ممود گت و س ا س مازا ا نین ر رک کرد و چندی ر شرهای ن هات، ری و ان ی بود و از ری شر دیگر می رف که رانا ر دگاه ود ط دگذشت.
-بهر حال استاد طوس مردی پکدل و وعدوست و مهربان بود و نسبت به تمام مردم محبت داشت، اما دشمنان ایران هیچ وجه نمی بخشود . عشق و علاقه او نسبت به شاهان و پهلوانان ایرن زمین از هر بیتی ک در باب آها گفته، آشکار است و بهمین علت باید او را دوستدار عظمت ایران و مبشر وحدت شوکت ایران شمرد. +تاری واتش را ی 411 و بری 416 هجری ری نوشت اند.
-!ویژیهای هی شا +فردوسی را ر شهر طوس، در باغی که علق به خودش د، ب خاک سردد.
-شاهنامه، تبارنامه ملت کهن ماست که در هرم جگرسوز ایام، همواره همچون سروی سایه فکن خستگان و مشتاقان ایارن زمین را به خنکای خویش فرا خوانده است. +::{img src=img/daneshnameh_up/6/68/aramgah-ferdosi.jpg}::
-ا هلواننی که د دم ی دایه یر بایده د، با استانهی ش نگی زندگی کرده د، با شنین کیت رستم و هرب باران شکی ر گونه افاند اند و ا اره ونین یوو بار ویش لیده اند. + تاریخ آده ات که چند ال بعد محود مناسبتی ردوسی را ب یاد رد و از فتای ا ن عر آزاده کرده د پشیمن و ه فکر بران گشه افاد فرمان دد تا ثروت فراونی ا رای و از غزنین ه و بفرست و و دلوی کنند.
-((شانامه))، حاظ راستین سن ملی و شاسنمه قوم رنی است. شاید بی و این اثر ترگ، بسیای ز عناصر مثبت فرهنگ با و جدادی ما ر وفان حواد اریخی ناد می شد و اری از آثاش ای نمی مند. +اا چان ک نوشت ان، روی که هدیه ان ر ا زنین به و می ورند نا شار را ا س یرون می ردند.
-کیم فردوسی که شاعری متق مومن ه ولی مین () د خو ر بده ه یت ی ستاینده اک ای ی می دانت و کی ی کرد که: +ز فردوسی تنها یک خت ب جا مانه بو، زیا ش م ر یات در و کره بد و گفته ده است ک ختر دوسی م این هدیه طان مود را نپیرفت و ن س فرستاد.
-~~green:گ ین بد ی، گاه م است />ین اس و یین و اه من است />بر ین ادم بر ین گر />نان دان که ک ی ی~~ +هنمه نه فقط بر رین و پ ایه ترین مجوعه شعر است از عهد سمانی و ((زنوی )) ه یادگار مانده است بلکه مهمرین ند عظمت زبا ارسی بارترین مه شکوه و رنق فرهگ و تمدن ایران قدیم و خزانه ل گنجینه دبـی ارسی است.
- خق ((حماسه)) عظیم ود، بخورد و مواجهه دو فرهنگ ایران و اسل ا ه هرن و ممکن عینیت بخشید، با أمل شاهنامه و فهم پی زینه کری یراین و ع ادیه و آداب و سومشان متوجه می ویم که ایایان مون مینی مستعد و حاصلخیز آمادگی دریافت دانه و بذر آیین الهی دید را داشته و خد به استقبال ین دین تحیدی رفته اند. +فسی بی لی اه، نش ا نه و ه ر و تق خای ود و ا می وانس افاظ نشایست و کلمات دور ا اخاق بکا نی برد.
-چنا که در ساهی آغازین ظهور اسلام، در نشر و گسترش و دفاع از احکام و قوانینش ه ل و جان می کشیدند. از این منظر، اهمیت شانامه فقط در جنبه ادبی و شاعرانه آن خلاصه نمی شو و پی از آن که مجموعه ای از داستانهای منظوم باشد، تبارنامه ای است که بیت بیت و حرف به ف آن ریه در اعماق آرزوها و خواست ای جی ملتی کهن رد؛ لتی که در همه ادوار تاریخی، نیکی و رونایی را ستوده و با بدی و ظلمت ستیز داشته است. +ا در ن دوستی ی ر شر داش. ه داستانهای کهن و به ری و س یم می ورید.
-حکیم فردوسی به تحقیق ر سال 329 و یا 330 هـ.ق در خانواده ای از دهقانان طوس به دنیا آمد. این شاعر استاد اگر چه در آغاز زندگی همچون دهقانان و زمینداران روزگار خود صاحب شوکت و مکنت شاهنامه، ثروت خود را از دست داد و در عهد پیری تهدست و بی چیز شد: +!ویژیهای هنری شاهنامه
-~~green:الا ای برآورد چرخ بلند
چه داری به پیری مرا مستمند
چو بودم جوان برترم داشتی
به پیری مرا خوار بگذاشتی
به جای عنانم عا داد سال
پراکنده شد مال و برگشت حال~~
+"شاهنامه"، حافظ راستین سنت های ملی و شناسنامه قوم ایرانی است. شاید بی وجود این اثر بزرگ، بسیاری از عناصر مثبت فرهنگ آبا و اجدادی ما در طوفان حوادث تاریخی نابود می شد و اثری از آنها به جای نمی ماند.

فردوسی شاعری معتقد و مومن به ولایت معصومین علیهم ‌السلام بود و خود را بنده اهل بیت نبی و ستاینده خاک پای وصی می دانست و تاکید می کرد که:
~~green:
گرت زین بد آید، گن
ا من است
چنین است و آیین و راه من است
بر این زادم و هم بر این بگذرم
چنان دان که خاک پی حیدرم ~~

فردوسی با خ
لق ((حماسه )) عظیم خود، برخورد و مواجهه دو فرهنگ ایران و اسلام را به بهترین روش ممکن عینیت بخشید، با تأمل در شاهنامه و فهم پیش زمینه فکری ایرانیان و نوع اندیشه و آداب و رسومشان متوجه می شویم که ایرانیان همچون زمینی مستعد و حاصل خیز آمادی دریافت داه و بذر آیین الهی جدید را داشته و خود به استقبال این دین توحیدی رفته اند.

چنان که در سالهای آغازین ظهور اسلام، در نشر و گسترش و دفاع از احکام و قوانینش به دل و جان کوشیدند.

اهمیت شاهنامه فقط در جنبه ادبی و شاعرانه آن خلاصه نمی شود و
پیش از آن که مجموعه ای از داستانهای منظوم باشد، تبارنامه ای است که بیت بیت و حرف به حرف آن ریشه در اعماق آرزوها و خواسته های جمعی، ملتی کهن دارد.

ملتی که در همه ادوار تاریخی، نیکی و روشنایی را
ستوده و با بدی و ظلمت ستیز داشته است.

شاه
نامه، منظومه مفصلی است که حدوداً از شصت هزار بیت تشکیل شده است و دارای سه دوره اساطیری، پهلوانی، تاریخی است.

فردوسی بر منابع بازمانده کهن،
چنان کاخ رفیعی از سخن بنیان می نهد که به قول خودش باد و باران نمی تواند گزندی بدان برساند و گذشت سالیان بر آن تأثیری ندارد.

در برخورد با ((قصه)) های شاهنا
مه و دیگر داستانهای اساطیری فقط به ظاهر داستانها نمی توان بسنده کرد.

زبان قصه های اساطیری، زبانی آکنده از رمز و سمبل است و بی تو
جهی به معانی رمزی اساطیر، شکوه و غنای آنها را تا حد قصه های معمولی تنزل می دهد.

حکیم فردوسی خود توصیه می کند:

~~green:تو این را دوغ و فسانه مدان
به یکسان روش در زمانه مدان
از او هر چه اندر خورد با خرد
دگر بر ره رمز معنی برد ~~

شاهنامه روای
ت نبرد خوبی و بدی است و پهلوانان، جنگجویان این نبرد دائمی در هستی اند.

جنگ کاوه و ((ضحاک )) ظالم، کین خواهی منوچهر از سلم و تور، مرگ سیاو
ش به دسیسه سودابه و . . . همه حکایت از این نبرد و ستیز دارند.

تفکر فردوسی و اندیشه حاکم بر شاهنامه همیشه مدافع خوبی ها در برابر ظلم و تباهی است. ایران که سرزمین آزادگان محسوب می شود همواره مورد آزار و اذیت همسایگانش قرار می گیرد.

زیبایی و شکوه ایران، آن را در معرض مصیبت های گوناگون قرار می دهد و از همین رو
پهلوانانش با تمام توان به دفاع از موجودیت این کشور و ارزشهای عمیق انسانی مردمانش بر می خیزند و جان بر سر این کار می نهند.

برخی از پهلوانان شاهنامه نمونه های متعالی انسانی هستند که عمر خویش را به تمامی در خدمت همنوعان خویش گذرانده است.

پهلوانانی همچون فریدون، سیاو
ش، کیخسرو، رستم، گودرز و طوس از این دسته اند.

شخصیت های دیگری نیز همچون ضحاک و سلم و تور وجودشان آکنده از شرارت و بدخویی و فساد است.

آن
ها مأموران اهریمنند و قصد نابودی و فساد در امور جهان را دارند.

قهرمانان شاهنامه با مرگ، ست
یزی هماره دارند و این ستیز نه روی گردانی از مرگ است و نه پناه بردن به کنج عافیت، بلکه پهلوان در مواجهه و درگیری با خطرات بزرگ به جنگ مرگ می رود و در حقیقت، زندگی را از آغوش مرگ می دزدد.

اغلب داستانهای شاهنامه بی ا
عباری دنیا را به یاد خواننده می آورد و او را به بیداری و درس گرفتن از روزگار می خواند ولی در همین حال آنجا که هنگام سخن عاشقانه می رسد فردوسی به سادگی و با شکوه و زیبایی موضوع را می پروراند.

نگاهی به
پنج گنج ((نظامی )) در مقایسه با شاهنامه، این حقیقت را بر ما نمایان تر می کند. در پنج گنج، شاعر عارف که ذهنیتی تغزلی و زبانی نرم و خیال انگیز دارد، در وادی حماسه چنان غریق تصویرسازی و توصیفات تغزلی شده که جای و مقام زبان حماسه را فراموش کرده است حال آنکه که فردوسی حتی در توصیفات تغزلی در شأن زبان حماسه، از تخیل و تصاویر بهره می گیرد و از ازدحام بیهوده تصاویر در زبان حماسی اش پرهیز می کند.

::{img src=img/daneshnameh_up/f/f6/Shahnameh01.jpg}::

__
تصویرسازی__

تصویرسازی در شعر فردوسی جایی بسیار مهم دارد. شاعر با تجسم
حوادث و ماجراهای داستان در پیش چشم خواننده او را همراه با خود به متن حوادث می برد، گویی خواننده داستان را بر پرده سینما به تماشا نشسته است.

تصویرسازی و تخی
ل در اثر فردوسی چنان محکم و متناسب است که حتی اغلب توصیفات طبیعی درباره طلوع، غروب، شب، روز و . . . در شعر او حالت و تصویری حماسی دارد و ظرافت و دقت حکیم طوس در چنین نکاتی موجب هماهنگی جزئی ترین امور در شاهنامه با کلیت داستان ها شده است.

چند بیت زیر در توصیف آفتاب بیان شده است:
~~green:
چو خورشید از چرخ گردنده سر
برآورد بر سان زرین سپر ~~

~~‌red:***~~

~~green:پدید آمد آن خنجر تابناک
به کردار یاقوت شد روی خاک~~

~~‌red:***~~

~~green:چو زرین سپر برگرفت آفتاب
سرجنگجویان برآمد ز خواب
~~
-فردوسی نظم شاهنامه را حدود سالهای 370 یا 371 هـ.ق شروع کرد و حدود سی و پنج سال، بی وقفه د انجام و اتمم این کار کوشش نمود. به عبارتی او تمام هستی خود را وقف این کار کرد با وجود چند تن از دوستانش که حامی و در انام این کار ملی و دبی بودند، همن طور که گفتیم، به وزار پیری ثروت دوران جوانی را از دست داد و فقیر و تهیدست، باقی عمر را در بی چیزی و افلاس گذراند. +و این هم تویری ک شار ا ریدن ب دارد:
-::{img src=http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/show_image.php?id=20011}:: +~~green:چو خورشید تابنده شد ناپدید r />شب تیره بر چرخ لشگر کشید ~~
-حماسه سرای بزرگ ایران در سال 411 هـ.ق در گذشت. او را در شهر طوس در باغی که ملک خود او بود، به خاک سپردند.
از جزئیات زندگی حکیمی که عمر خود را به ایثار در تدوین و بازسازی شاعرانه شرگذشت پهلوانان اساطیری و حماسی ایران سپری کرد، آگاهی چندان د
قیق و مستندی در اختیار نداریم. شاید بهتر این است که شرح زندگی او را در زندگی پهلوانان شاهنامه جستجو کنیم؛ پهلوانانی که زندگیشان در رویارویی با مرگ معنا می یابد، مگر نه اینکه او خود نیز یکی از همین پهلوانان بود.
+__موسیقی__
-شاهنام، نظومه مفصلی ک دواً از صت زار ی تشکیل ش س دارای دوره اساطیری، پهلوانی، تاریخی ات. دو سایی شاهنامه ه کیومرث ا سلطن فیدون را در بر می گیرد و وه پهلوای آن شامل قیام کاوه تا رگ ستم است. قمت تایخی شاهنامه، امل ار عهد کیان به عد می شود که این قسمت نیز با افسانه ها و داستانهای حماسی آمیخته است. +می عر دوی از اصر لی شر سو ی د. انتخا و ((مقا)) که ههی لن ن کمتر هجاای کوتا ست، موسیقی مای شاهنامه ا چ راب می کند.
-به عوا مهمرین م فدسی نم، د ه اول شاهام ابووری ی تان ام بر. اوه ن داسانهای که ار آزاد سرو ده ات مچنین داستنه و رویاتی پکنه که خود ا ه ورت شای از یگان می ید. +عاه ر فد ی ماسب، فردوی ه کاگیی قافیه ای محک و روفیای نهان آشکار و ((ناس))، (()) دیگر ((ای ظی)) تیر مویقایی خود ا مک افزی می د.
-فری بر پیرنگ منا بامانده کهن، چنن ک رفیعی ا سخن بنیان ی ن که ه قول وش با و باران نمی توند گزندی بان برساند گذش الین خی ارکانش ارد می کن. +اغرهی ااانه، یها حسی نی لا طبیعت و ندگی از دیر شا م ر ردسی ست.
-در بررد ((قه)) هی و دی داستاای اساطیری ط ب ه استانها نمی توان بسند کد؛ تأمل و قت در نا که گاه حتی ه ظر مونه های نین یقی یای ز حیق جو ر ا شکار ی کن. طی و تنها آان که اب تفک و اهل یه اند می تواند از ژری قی موود در داسانهی ساطیی بهره من وند.
زبان صه ای اسطی، زبای کنه ز م و م چنان ه بی جهی به مانی رمزی اساطیر، شکه و نای نه ر ت حد ای مولی نل می ه و کیم فردوی یه ی کن:
+~~green:برد ه و و و />ا نیگ مین آبن />چو رق درشنه از تیه غ
می ا ا گز یغ
و گ رخ یاه بن
نیه و گونه گنه ف />از دیوان از تیر گد
غید کو و اس نرد
کافیه کوه و زمین ر رید
بدان گنه پیکار کین کس نی
چک
اک ز م و ی ی
خون یلان دشت شت آبگیر />ین شد به کدار دریای قیر
مه موش از نر و گر و تی
د بادای چو کی آب
وی غرق د گتی تاب ~~
-~~green:تو این را دوغ و فسانه مدان 
-به یکسان روش در زمانه مدان 
-از او هر چه اندر خورد با خرد 
-و گر بر ره رمز معنی برد~~ 
-شاهنامه روایت نبد خوبی و بدی است و پهلوانان، جنگجویان این نبرد دائمی در ناوگان هستی اند. جنگ فریدون و کوه و ضحاک ظالم، کین خواهی منوچهر از سلم و تور، مرگ سیاوش به دسیسه سودابه و . . . همه حکایت از این نبرد و ستیز دارند. +!منب داستانهای اهنامه
-تک فوسی و اندیشه اکم بر شاهنمه همیه داف وبیها در برابر بدی م و تبای و تیری ات. ایران ک سزی دگا مو م شو هواره مرد رشک و آزار و اذیت همسایگان رر ی گیرد. +ین کاب(( ن )) ای که ب وا ی ار س ، شهام ای منر د.
-یایی و کوه یرا، آنا ا د معرض مصیبتی گوناگون قار می دهد و ا یمن و پهلونش با تام وان از مووت ی کشور و ارزشهای عمیق انسانی مردمانش که نب مس و یی دارد، ب فاع بر می خی ان بر سر کا خی می نهند. +ین کاب ه لی آن ک ه دت و رمایه "امنور توی" ام م، "شاهنامه بموی" شرت دارد اریخ گت یران به حسا ی ید.
-برخی ا پهلوانان شاهنامه ونان نمونه های متعالی آدمی بر خاک هتند که عمر خویش را ب تمامی در خدت همنوعان خویش گرانده اند، لوانی همچون فیدون، سیاوش، کیخسر، تم، ودرز و طوس از این دسته اند.
پهلوانان دیگری نیز همچون ضحاک و سلم و تور وجودشان آکنده ز شرارت و بدخویی و فاد است، گیی مأموران اهریمنند و قد نابودی و فساد در امور جهان را دارند. قهرمانان شاهنامه ب مگ، ستیزی مه دارد و این یز نه ویگردانی از مرگ است و نه پنا بردن به کنج عافیت، بلکه پهلوان در مواجهه و درگیری با طرات بزرگ به جنگ مرگ می رود و در حقیقت، زندگی را از آغوش مرگ می دزدد.
+ال این تاب ا میا رته و نها ه ن ک دود پانزده ف می ود در بی ه ای ی اهناه موجود ات.
-غلب داستاهی ی عتباری دنیا ا فریاد وانه می آد و او را ه بیاری و تنبه از غلت روزگار می واند و چون هنگام سخ عاا ی رسد ب ادگی و وو در نهایت در ش شکوه و هیبت پهلوانان در این میدان گوی می ند. />گاهی ب اکندرنامه نظامی در قیاس با شاهنامه، این حقیقت را بر ا نمایانر ی کند. شاعر عارف که ذهنیتی تزلی زبانی نرم و خیا گیز دا، در وادی حماسه چان ریق تصویرسازی و توصیفات تغزلی شده ک جای و مقام زبان حماس را فراموش کرده است حال آنکه که حکیم فردوسی حتی در وصیفات تغزلی در حد قدورات و أن زبان حماسه از تخیل و تصاوی بره می گیرد و ا ازدحام بیهوده تصاویر در زبان ماسی اش پرهیز می کند. +لاه ین اهنامه یک انمه مور یر به ام اهنام ااید بی وو داش که گوی ب ا شاهنامه ابمنری تلی یا ا، اما چن ه کی از میا رفته درار ن نمی تو اهارنر کرد.
-تصیر در شعر فردوسی همواه در کنار تجسم وقایع دارد. شاعر حاسی سرا با تجسم حوادث و ماجراهای دستا در یش چشم خواننده او را همراه ا و به متن حوادث می رد، یی خواننده داستان را بر پرده سینم به تماشا نشسته است.
تصویرسازی و ترکیب بندی تخیل
در ثر ردوسی چنان مکم و متناسب است که حتی اغب توصیفات طبیعی درباره طلوع، غروب، شب، روز و . . . در شعر او حالت و تصویری حماسی ی باشد و ظرافت و دقت حکیم طوس در چنین نکاتی موجب هماهنگی جزئی ترین امور ر شانمه با کلیت داستانها شده است به این توصیفات شاعر از آفتاب دقت کنید:
+س ا ای دوره د ر چهارم ای به نام ((دیقی )) کار به نم در ردن استاهای می ایران را ر کرد.
-~~green:چو رشید از چره د ر />رآود بر ان رین سپر~~ +یقی زری بد ر ونی به اری پرداخت.
-~~red:***~~
~~green:
ی م ن نر تاناک /> کدار یا شد روی خاک~~
+ا رخی ز مین چانی و امانی را مدح گفت و ا آنها ی راب دریافت کرد.
-~~red:***~~ +دقیقی ظاهراً به دستور ((نوح بن منصور سامانی)) مأموریت یافت تا شاهنامه ی ابومنصوری را که به نثر بود به نظم در آورد.
-~~green:چ زرین پر بگرف ا />سرنگوی برآد ز خو
و این هم صویی که شعر سید ب دارد: />چ خوشید تانده ناید />ش یره چر گ کید~~
+((دیقی))، هزار بی بیتر ز ی اهنمه ر نرو بد و هنو وان و که کشه (د 367 یا 369 ـ. ق) و خش عظیمی ا دتاهی شهنمه نروه نه ود.
-شاهنامه زبانی فاخر مطنطن دارد. ((موسیقی )) فردوسی از عاصر اصلی شعر محس می شود. اتخاب وزن متقارب که هجاهای بلند آن کمر از جاهای کوتا است، موسیقی حماسی شانامه را چند برابر ی کند. +فردوسی و شمی دیقی کر اتام ا را دنبا کرد.
-::{img src=http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/show_image.php?id=19637}:: +از این رو می توان شاهنامه دقیقی را منبع اصلی فردوسی در سرودن شاهنامه دانست.
-علاوه ب ستفاده از وزن عروضی مناسب، فردوسی با به کارگیری قوافی محکم و هم حروفیهای پنهان و آشکار، انواع جناس، سجع و دیگر صنایع لفظی تأثیر موسیقایی شعر خود را تا حد مکن افزایش می دهد. +!ب های اصلی شانامه
-راقهای اادانه، تیها سی اای اا و نمای ات بیت و گی ز دیگر صا ه ر فدسی س. +موو این شاهک جاودان، تیخ ایان قی از آغاز تد نژاد ایرانی ا اقرا حکومت ساسانین ب ت عراب ست و کل ه ه دور ~~green:ایری، هوی و ریخی~~ سیم می و.
-~~green:برامد ز هر دو سپه بوق و کوس
هوا نیلگون شد، زمین آبنوس
چو ب
رق درخشنده از تیره میغ
همی آتش افروخت از گرز و تیغ
هوا گشت
سرخ و سیاه و نفش
ز بس ن
یزه و گونه گونه درفش
از آواز د
یوان و از تیره گرد
ز غریدن کوش و اسپ نبرد
شکافیده کوه و زمین بر درید
بدان گونه پیکار کین کس ندید
چکاچاک گرز آمد و تیغ و تیر
ز خون یلان دشت گشت آبگیر
زمین شد به کردار دریای قیر
همه موجش از خنجر و گرز و تیر
دمان بادپایان چو کشتی بر آب
سوی غرق دارند گفتی شتاب
همی گرز باری بر خود و ترگ
چو باد خزان بارد از بید، برگ~~
+__دوره اسایری __
-!منع داستانای شاهنامه +این دوره از عهد کیومرث تا ظهور فریدون دامه دارد. در این عهد از پادشاهانی مانند کیومرث، هوشنگ، تهمورث و جمشید سخن به میان می آید. تمدن ایرانی در ای زمان تکوین می یابد. کشف آتش، جدا کرن آهن از سنگ و رشتن و بافتن و کشاورزی کردن و امثال آن در این دوره صورت می گیرد.
-نخستین ک نر ارسی که نوان یک ار مل رضه د. +در این عهد جنگها غالباً جنگ های داخلی است و جنگ با دیوان و سرکو کن آنه بزرگ تری مشکل این عصر بوده است. (بعضی احتمال داده اند که منر ز دیوان، بومیان فلات ایران بوده اند که با ریایی های مه هموره نگ و ستیز داشته اند)
-ناه ای من و که ه ی ن که ب دست مایه "بومنور مد دازا تسی" رام آد. به اهناه بمنوری" ت دارد و ای گذشت ایر ه ا می ید. + ایا این ، اک پکی س ی به کوم می نید، ا اا س از زار سا ریدون به یاری ((کاه نگ)) و یت مردم او ا یان می بر وره ید آغا می ود.
-ص این کتاب از میان رفته و تنها مقدمه آن که حدود پانزده صحه می شود از طریق بعضی نسخه های خطی قدیمی شاهنامه موجود است. +__ره پهوانی __
-لاوه بر ای شاهاه یک شاهنمه منو دیگ ه ام شاه ولموید لخی وجود داه ه گوی قل ز شاهنمه ابمنوری تألیف یفته ا، اما ون ی از میان فته درباره آن می توان هاظر کد. +ور پهوا یا می ادشاهی ید و می ود. ای، منوهر، نو، گشاب ب رتیب ه پاه می شیند. نای میان یران توران ا ی ود.
-پس ا این دور ر چها شاری به ن ((دقیقی )) کار ب نم در دن داانا م یرا ا و کرد. +پاشاهی کیانی مانند: کیقباد، کیکاوس، کیسرو س لهرات گشتاب ی کار ی آین. در ی هد دلاونی ماند: زال رستم، گدرز وس، بیژن، سهراب مثال نن ظهو می کنند.
-قیی رشتی ود و ر وانی به شاری ردات. +یاش پسر کیکاووس ه دست افرسیاب کشته می ود و ستم به خونخواهی او به توران مین می رود و انتقام خون سیاوش را از افراسیاب می گیرد. در زمان پادشاهی گشتاب، ((زرتشت )) پیغمبر ایرایان ظهور می کند و افندیار به دست رستم کشته می شود.
-ا خی از ین چغانیا ننی که پس ز لام در ه چغانی وا د مسیر یای یون فرمانروایی ن) و امنی ر مح از آها جوایز گرانبها دریات ت. +ی پس از کت ن اسفندیا تم نیز به دس ادر خ، شغاد از بین می د و سیستا ه دت بهمن پسر سندیار ا خاک یکان می و ا مگ رتم د هلوانی به پایا می .
-دیقی ظاهراً به دستور نوح بن منصور سامانی مأموری یافت تا شاهنامه منثور ابومنصوری را که به نثر بود که به نظم در آورد. +__دره تاریی__
-قیی زار بیت بیشتر از اهامه را نسروده بود که نوز وا ود و خ که د (حد 367 ا 369 ه. ق) در حالی ک نو وان بود و عظیی داتانهی اهنامه اوه منده بود. +ی ره با هر بهن غاز ی ود و هن، های س اراب و ا داا ه اهی می سند.
-فردوی اسد و مهی یی کار ناما او ا دبا کرد. +د این زمان اسکن مقدوی ه یران ه می کند و دارا ا که هما داریوش وم است می کشد به جای ا بر تخت می نشیند.
-از این رو ی ان اهنا دیی را من الی ری د سرن شاهنامه انس. +پس از اسکندر دوره ادشاهی شکایان ر ابیاتی چند بیا ی گردد سپس ساسانیا روی کار می آین و ن گاه مل عر ی می آید و ا شکست ایراین شاهنامه ه پایان می رس.

تاریخ شماره نسخه کاربر توضیح اقدام
 شنبه 11 شهریور 1385 [18:23 ]   30   حمیده کاشیان      جاری 
 شنبه 11 شهریور 1385 [18:21 ]   29   حمیده کاشیان      v  c  d  s 
 شنبه 11 شهریور 1385 [18:13 ]   28   حمیده کاشیان      v  c  d  s 
 شنبه 11 شهریور 1385 [17:27 ]   27   حمیده کاشیان      v  c  d  s 
 شنبه 11 شهریور 1385 [17:15 ]   26   حمیده کاشیان      v  c  d  s 
 شنبه 11 شهریور 1385 [17:13 ]   25   حمیده کاشیان      v  c  d  s 
 شنبه 11 شهریور 1385 [16:39 ]   24   حمیده کاشیان      v  c  d  s 
 شنبه 11 شهریور 1385 [16:33 ]   23   حمیده کاشیان      v  c  d  s 
 شنبه 11 شهریور 1385 [16:31 ]   22   حمیده کاشیان      v  c  d  s 
 شنبه 11 شهریور 1385 [16:29 ]   21   حمیده کاشیان      v  c  d  s 
 شنبه 11 شهریور 1385 [16:25 ]   20   حمیده کاشیان      v  c  d  s 
 شنبه 11 شهریور 1385 [16:18 ]   19   حمیده کاشیان      v  c  d  s 
 شنبه 11 شهریور 1385 [16:15 ]   18   حمیده کاشیان      v  c  d  s 
 شنبه 11 شهریور 1385 [16:13 ]   17   حمیده کاشیان      v  c  d  s 
 چهارشنبه 08 شهریور 1385 [04:25 ]   16   حمیده کاشیان      v  c  d  s 
 سه شنبه 07 شهریور 1385 [21:21 ]   15   حمیده کاشیان      v  c  d  s 
 سه شنبه 07 شهریور 1385 [21:10 ]   14   حمیده کاشیان      v  c  d  s 
 یکشنبه 05 شهریور 1385 [09:23 ]   13   حمیده کاشیان      v  c  d  s 
 یکشنبه 05 شهریور 1385 [09:21 ]   12   حمیده کاشیان      v  c  d  s 
 شنبه 04 شهریور 1385 [10:22 ]   11   حمیده کاشیان      v  c  d  s 
 شنبه 07 مرداد 1385 [07:07 ]   10   حمیده کاشیان      v  c  d  s 
 شنبه 07 مرداد 1385 [07:04 ]   9   حمیده کاشیان      v  c  d  s 
 شنبه 07 مرداد 1385 [06:59 ]   8   حمیده کاشیان      v  c  d  s 
 شنبه 07 مرداد 1385 [06:58 ]   7   حمیده کاشیان      v  c  d  s 
 شنبه 07 مرداد 1385 [06:58 ]   6   حمیده کاشیان      v  c  d  s 
 پنج شنبه 05 مرداد 1385 [07:29 ]   5   حمیده کاشیان      v  c  d  s 
 پنج شنبه 05 مرداد 1385 [07:14 ]   4   حمیده کاشیان      v  c  d  s 
 پنج شنبه 05 مرداد 1385 [07:01 ]   3   حمیده کاشیان      v  c  d  s 
 پنج شنبه 05 مرداد 1385 [06:42 ]   2   حمیده کاشیان      v  c  d  s 
 پنج شنبه 05 مرداد 1385 [06:36 ]   1   حمیده کاشیان      v  c  d  s 


ارسال توضیح جدید
الزامی
big grin confused جالب cry eek evil فریاد اخم خبر lol عصبانی mr green خنثی سوال razz redface rolleyes غمگین smile surprised twisted چشمک arrow



از پیوند [http://www.foo.com] یا [http://www.foo.com|شرح] برای پیوندها.
برچسب های HTML در داخل توضیحات مجاز نیستند و تمام نوشته ها ی بین علامت های > و < حذف خواهند شد..