منو
 کاربر Online
1136 کاربر online
تاریخچه ی: فردوسی

تفاوت با نگارش: 1

Lines: 1-107Lines: 1-232
-~~red:::یش ناتما است.::~~ +V{maketoc}r />!زدگی نام
-::{img src=http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/show_image.php?id=19635}:: +




r />
able> حکیم فردوسی در "طبران ((طوس))" در سال 329 هجری به دنیا آمد. پدرش از دهقانان طوس بود و از نظر مادی دارای ثروت و موقعیت قابل توجهی بود. از احوال او در عهد کودکی و جوانی اطلاع درستی در دست نیست ولی مشخص است که در جوانی با درآمدی که از املاک پدرش داشته به کسی محتاج نبوده است؛ اما اندک اندک آن اموال را از دست داده و به تهیدستی گرفتار شده است.

{img src=img/daneshnameh_up/b/ba/ferdosi01.jpg}r />
-نامه، تبانامه مل کهن مات که ر ه جرسو یام، همواه مچون سروی اه کن ستگان متاقان یر زمی ا به نکای خویش ا ونده ا. +ف ا همن اتدای کر که س لم و دان راخت به خاندن استان م لاقمند مخصاً به اریخ و اطعات مبو ه ذشته این عشق می ورزید.
-بسا پهوانانی ک ر دان ای دایه پیر بالیده اند، با داستانهای شت انگیزش دگی کرده اند، با شنیدن حکایت رستم و سهراب بارا اشکی بر گونه افشان اند و از خاطره ونین سیاووش بارها بر خیش لرزیده اند. +هی اه به داستانهای ن د که او را ب فکر به ن د آورن شاهناه انداخت.
-((شاهناه))، فظ راستی ن ملی و شناسنامه قوم یرای ست. شاید جود ی ار ستگ بسیاری ا ا فهنگ ا ادادی ما طوفان حادث ای نبود ی اری از ار ب جای نمی ماند. +چنا که گفت د او در شاهنامه ر ی ید، دا ر جستو این کتا ده ا پ یافن تمای ی الیی داانای اهنمه، ندیک ب سی ا بهترین ایام زندگی و ر قف این کار کرد.
-حکیم فردوسی که شاعری معتقد و مومن به ولایت معصومین (ع) بود و خود را بده اهل بیت نبی و ستاینده خا پای وصی می انست و اکید می کرد که: +او خود ی گود:
-~~green:گ زین بد ی، گنه من ا
چین ات یین و را من ا
ب این ادم و هم بر ین رم
چنن ان ک اک ی یم~~
+~~green:ی رنج بردم دین ل س />عجم زنه کردم بدین پای
ی افکندم ا ظم کخی بلند
که از باد
و بارا نیا گزند
بنهای باد گرد راب
اران ز تابش آ~~
- خق ((حماسه)) عظیم خود رخورد و مواجه دو فرهنگ ایران و اسلام را به بهترین وش ممکن ینی شید، با تأل در شاهنامه و فهم پیش زمینه فکری اینیان و نو ندیشه و آدب و سومشان متوجه می وی که ایرانیان همچون مینی تعد و اصلخیز مادگی دریات دانه و ر یین الهی جدید را داشته و خد به اتقبل این ین توحیدی رفته ان.
چن
ان که ر سالهای غاین هور اسلام، در نشر و گتر اع از احکام و قوانینش به دل و جان می کوشیند. از این منر اهمیت هنمه ط در جنبه دبی و شاعرانه خلاصه نمی شود و پی از آن ه مموه ی از داستاهای منوم باشد بارامه ای است که یت بیت و حرف ه حرف آن یشه در اعماق رزوها و وسته هی جمعی ملتی ه دارد؛ تی که در همه ادوار تاریخی، نیی و روشنایی را ستوه و با بدی و ظلمت ستیز داشه است.
+فسی د ا 370 یا 371 به نم ود شاهنامه را ا کد و د وایل ی کار هم خو دوی رت و ریی قابل توجهی داشت و م بعضی ا برگان راان که ه ایخ استان یر اقه داشند او را یر می کن ی به مور ان و پ از ساهایی د ای که فردوی بیشتر اهنمه را روده و چار ر و تنگدستی ش.
-حکیم فردوسی به تحقیق در سال 329 و یا 330 هـ.ق در خانواده ای از دهقانان طوس به دنیا آمد. این شاعر استاد اگر چه در آغاز زندگی همچون دهقانان و زمینداران روزگار خود صاحب شوکت و مکنت شاهنامه، ثروت خود را از دست داد و در عهد پیری تهدست و بی چیز شد:

~~green:اَلا ای برآورد چرخ بلند
چه داری به پیری مرا مستمند
چو بودم جوان برترم داشتی
به پیری مرا خوار بگذاشتی
به جای عنانم عصا داد سال
+~~green:اَلا ای برآورده چرخ بلند
چه داری به پیری مرا مستمند
چو بودم جوان برترم داشتی
به پیری مرا خوار بگذاشتی
به جای عنانم عصا داد سال
 پراکنده شد مال و برگشت حال~~ پراکنده شد مال و برگشت حال~~
 +
 +بر خلاف آن چه مشهور است، فردوسی سرودن شاهنامه را صرفاً به خاطر علاقه خودش و حتی سالها قبل از آن که ((سلطان محمود )) به سلطنت برسد، آغاز کرد؛ اما چون در طی این کار رفته رفته ثروت و جوانی را از دست داد، به فکر افتاد که آن را به نام پادشاهی بزرگ کند و به گمان اینکه سلطان محمود چنان که باید قدر او را خواهد شناخت، شاهنامه را به نام او کرد و راه غزنین را در پیش گرفت.
 +اما سلطان محمود که به مدایح و اشعار ستایش آمیز شاعران بیش از تاریخ و داستانهای پهلوانی علاقه داشت، قدر سخن فردوسی را ندانست و او را چنانکه شایسته اش بود تشویق نکرد.
 +علت این که شاهنامه مورد پسند سلطان محمود واقع نشد، درست معلوم نیست.
 +عضی گفته اند که به سبب بدگوئی حسودان، فردوسی نزد محمود به بی دینی متهم شد (در واقع اعتقاد فردوسی به شیعه که سلطان محمود آن را قبول نداشت هم به این موضوع اضافه شد) و از این رو سلطان به او بی اعتنائی کرد.
 +ظاهراً بعضی از شاعران دربار سلطان محمود به فردوسی حسد می بردند و داستانهای شاهنامه و پهلوانان قدیم ایران را در نظر سلطان محمود پست و ناچیز جلوه داده بودند.
 +به هر حال سلطان محمود شاهنامه را بی ارزش دانست و از رستم به زشتی یاد کرد و بر فردوسی خشمگین شد و گفت: که "شاهنامه خود هیچ نیست مگر حدیث رستم، و اندر سپاه من هزار مرد چون رستم هست".
 +گفته اند که فردوسی از این بی اعتنائی سلطان محمود بر آشفت و چندین بیت در هجو سلطان محمود گفت و سپس از ترس مجازات او غزنین را ترک کرد و چندی در شهرهائی چون هرات، ری و طبرستان متواری بود و از شهری به شهر دیگر می رفت تا آنکه سرانجام در زادگاه خود، طوس درگذشت.
 +تاریخ وفاتش را بعضی 411 و برخی 416 هجری قمری نوشته اند.
 +فردوسی را در شهر طوس، در باغی که متعلق به خودش بود، به خاک سپردند.
 +::{img src=img/daneshnameh_up/6/68/aramgah-ferdosi.jpg}::
 +در تاریخ آمده است که چند سال بعد، محمود به مناسبتی فردوسی را به یاد آورد و از رفتاری که با آن شاعر آزاده کرده بود پشیمان شد و به فکر جبران گذشته افتاد و فرمان داد تا ثروت فراوانی را برای او از غزنین به طوس بفرستند و از او دلجوئی کنند.
 +اما چنان که نوشته اند، روزی که هدیه سلطان را از غزنین به طوس می آوردند، جنازه شاعر را از طوس بیرون می بردند.
 +از فردوسی تنها یک دختر به جا مانده بود، زیرا پسرش هم در حیات پدر فوت کرده بود و گفته شده است که دختر فردوسی هم این هدیه سلطان محمود را نپذیرفت و آن را پس فرستاد.
 +شاهنامه نه فقط بزرگ ترین و پر مایه ترین مجموعه شعر است که از عهد سامانی و ((غزنوی )) به یادگار مانده است بلکه مهمترین سند عظمت زبان فارسی و بارزترین مظهر شکوه و رونق فرهنگ و تمدن ایران قدیم و خزانه لغت و گنجینه ادبـیات فارسی است.
 +فردوسی طبعی لطیف داشته، سخنش از طعنه و هجو و دروغ و تملق خالی بود و تا می توانست الفاظ ناشایست و کلمات دور از اخلاق بکار نمی برد.
 +او در وطن دوستی سری پر شور داشت. به داستانهای کهن و به تاریخ و سنن قدیم عشق می ورزید.
 +!ویژگیهای هنری شاهنامه
 +"شاهنامه"، حافظ راستین سنت های ملی و شناسنامه قوم ایرانی است. شاید بی وجود این اثر بزرگ، بسیاری از عناصر مثبت فرهنگ آبا و اجدادی ما در طوفان حوادث تاریخی نابود می شد و اثری از آنها به جای نمی ماند.
 +فردوسی شاعری معتقد و مومن به ولایت معصومین علیهم ‌السلام بود و خود را بنده اهل بیت نبی و ستاینده خاک پای وصی می دانست و تاکید می کرد که:
 +~~green:
 +گرت زین بد آید، گناه من است
 +چنین است و آیین و راه من است
 +بر این زادم و هم بر این بگذرم
 +چنان دان که خاک پی حیدرم ~~
 +فردوسی با خلق ((حماسه )) عظیم خود، برخورد و مواجهه دو فرهنگ ایران و اسلام را به بهترین روش ممکن عینیت بخشید، با تأمل در شاهنامه و فهم پیش زمینه فکری ایرانیان و نوع اندیشه و آداب و رسومشان متوجه می شویم که ایرانیان همچون زمینی مستعد و حاصل خیز آمادگی دریافت دانه و بذر آیین الهی جدید را داشته و خود به استقبال این دین توحیدی رفته اند.
 +چنان که در سالهای آغازین ظهور اسلام، در نشر و گسترش و دفاع از احکام و قوانینش به دل و جان کوشیدند.
 +اهمیت شاهنامه فقط در جنبه ادبی و شاعرانه آن خلاصه نمی شود و پیش از آن که مجموعه ای از داستانهای منظوم باشد، تبارنامه ای است که بیت بیت و حرف به حرف آن ریشه در اعماق آرزوها و خواسته های جمعی، ملتی کهن دارد.
 +ملتی که در همه ادوار تاریخی، نیکی و روشنایی را ستوده و با بدی و ظلمت ستیز داشته است.
 +شاهنامه، منظومه مفصلی است که حدوداً از شصت هزار بیت تشکیل شده است و دارای سه دوره اساطیری، پهلوانی، تاریخی است.
 +فردوسی بر منابع بازمانده کهن، چنان کاخ رفیعی از سخن بنیان می نهد که به قول خودش باد و باران نمی تواند گزندی بدان برساند و گذشت سالیان بر آن تأثیری ندارد.
 +در برخورد با ((قصه)) های شاهنامه و دیگر داستانهای اساطیری فقط به ظاهر داستانها نمی توان بسنده کرد.
 +زبان قصه های اساطیری، زبانی آکنده از رمز و سمبل است و بی توجهی به معانی رمزی اساطیر، شکوه و غنای آنها را تا حد قصه های معمولی تنزل می دهد.
 +حکیم فردوسی خود توصیه می کند:
 +~~green:تو این را دوغ و فسانه مدان
 +به یکسان روش در زمانه مدان
 +از او هر چه اندر خورد با خرد
 +دگر بر ره رمز معنی برد ~~
 +شاهنامه روایت نبرد خوبی و بدی است و پهلوانان، جنگجویان این نبرد دائمی در هستی اند.
 +جنگ کاوه و ((ضحاک )) ظالم، کین خواهی منوچهر از سلم و تور، مرگ سیاوش به دسیسه سودابه و . . . همه حکایت از این نبرد و ستیز دارند.
 +تفکر فردوسی و اندیشه حاکم بر شاهنامه همیشه مدافع خوبی ها در برابر ظلم و تباهی است. ایران که سرزمین آزادگان محسوب می شود همواره مورد آزار و اذیت همسایگانش قرار می گیرد.
 +زیبایی و شکوه ایران، آن را در معرض مصیبت های گوناگون قرار می دهد و از همین رو پهلوانانش با تمام توان به دفاع از موجودیت این کشور و ارزشهای عمیق انسانی مردمانش بر می خیزند و جان بر سر این کار می نهند.
 +برخی از پهلوانان شاهنامه نمونه های متعالی انسانی هستند که عمر خویش را به تمامی در خدمت همنوعان خویش گذرانده است.
 +پهلوانانی همچون فریدون، سیاوش، کیخسرو، رستم، گودرز و طوس از این دسته اند.
 +شخصیت های دیگری نیز همچون ضحاک و سلم و تور وجودشان آکنده از شرارت و بدخویی و فساد است.
 +آنها مأموران اهریمنند و قصد نابودی و فساد در امور جهان را دارند.
 + قهرمانان شاهنامه با مرگ، ستیزی هماره دارند و این ستیز نه روی گردانی از مرگ است و نه پناه بردن به کنج عافیت، بلکه پهلوان در مواجهه و درگیری با خطرات بزرگ به جنگ مرگ می رود و در حقیقت، زندگی را از آغوش مرگ می دزدد.
 +اغلب داستانهای شاهنامه بی اعتباری دنیا را به یاد خواننده می آورد و او را به بیداری و درس گرفتن از روزگار می خواند ولی در همین حال آنجا که هنگام سخن عاشقانه می رسد فردوسی به سادگی و با شکوه و زیبایی موضوع را می پروراند.
 +نگاهی به پنج گنج ((نظامی )) در مقایسه با شاهنامه، این حقیقت را بر ما نمایان تر می کند. در پنج گنج، شاعر عارف که ذهنیتی تغزلی و زبانی نرم و خیال انگیز دارد، در وادی حماسه چنان غریق تصویرسازی و توصیفات تغزلی شده که جای و مقام زبان حماسه را فراموش کرده است حال آنکه که فردوسی حتی در توصیفات تغزلی در شأن زبان حماسه، از تخیل و تصاویر بهره می گیرد و از ازدحام بیهوده تصاویر در زبان حماسی اش پرهیز می کند.
 +::{img src=img/daneshnameh_up/f/f6/Shahnameh01.jpg}::
 +__تصویرسازی__
 +تصویرسازی در شعر فردوسی جایی بسیار مهم دارد. شاعر با تجسم حوادث و ماجراهای داستان در پیش چشم خواننده او را همراه با خود به متن حوادث می برد، گویی خواننده داستان را بر پرده سینما به تماشا نشسته است.
 +تصویرسازی و تخیل در اثر فردوسی چنان محکم و متناسب است که حتی اغلب توصیفات طبیعی درباره طلوع، غروب، شب، روز و . . . در شعر او حالت و تصویری حماسی دارد و ظرافت و دقت حکیم طوس در چنین نکاتی موجب هماهنگی جزئی ترین امور در شاهنامه با کلیت داستان ها شده است.
 +چند بیت زیر در توصیف آفتاب بیان شده است:
 +~~green:
 +چو خورشید از چرخ گردنده سر
 +برآورد بر سان زرین سپر ~~
 +~~‌red:***~~
 +~~green:پدید آمد آن خنجر تابناک
 +به کردار یاقوت شد روی خاک~~
 +~~‌red:***~~
 +~~green:چو زرین سپر برگرفت آفتاب
 +سرجنگجویان برآمد ز خواب ~~
 +و این هم تصویری که شاعر از رسیدن شب دارد:
 +~~green:چو خورشید تابنده شد ناپدید
 +شب تیره بر چرخ لشگر کشید ~~
 +__موسیقی__
 +موسیقی در شعر فردوسی از عناصر اصلی شعر محسوب می شود. انتخاب وزن ((متقارب)) که هجاهای بلند آن کمتر از هجاهای کوتاه است، موسیقی حماسی شاهنامه را چند برابر می کند.
 +علاوه بر استفاده از وزن عروضی مناسب، فردوسی با به کارگیری قافیه های محکم و هم حروفیهای پنهان و آشکار، انواع ((جناس))، ((سجع)) و دیگر ((صنایع لفظی)) تأثیر موسیقایی شعر خود را تا حد ممکن افزایش می دهد.
 +اغراقهای استادانه، تشبیهات حسی و نمایش لحظات طبیعت و زندگی از دیگر مشخصات مهم شعر فردوسی است.
 +~~green:برآمد ز هر دو سپه بوق و کوس
 +هوا نیلگون شد، زمین آبنوس
 +چو برق درخشنده از تیره میغ
 +همی آتش افروخت از گرز و تیغ
 +هوا گشت سرخ و سیاه و بنفش
 +ز بس نیزه و گونه گونه درفش
 +از آواز دیوان و از تیره گرد
 +ز غریدن کوس و اسب نبرد
 +شکافیده کوه و زمین بر درید
 +بدان گونه پیکار کین کس ندید
 +چکاچاک گرز آمد و تیغ و تیر
 +ز خون یلان دشت گشت آبگیر
 +زمین شد به کردار دریای قیر
 +همه موجش از خنجر و گرز و تیر
 +دمان بادپایان چو کشتی بر آب
 +سوی غرق دارند گفتی شتاب ~~
 +!منبع داستانهای شاهنامه
 +نخستین کتاب(( نثر )) فارسی که به عنوان یک اثر مستقل عرضه شد، شاهنامه ای منثور بود.
 +این کتاب به دلیل آن که به دستور و سرمایه "ابومنصور توسی" فراهم آمد، به "شاهنامه ابومنصوری" شهرت دارد و تاریخ گذشته ایران به حساب می آید.
 +اصل این کتاب از میان رفته و تنها مقدمه آن که حدود پانزده صفحه می شود در بعضی نسخه های خطی شاهنامه موجود است.
-فوی نظم شاهنامه ا حدود الهای 370 یا 371 ه. روع کرد و حدود سی و پن سال، بی وقفه د انجام و ام ای کا کوش مود. ب بارتی او مام هستی خود ا وقف ی کار ر و با د چند تن از وستان که حامی و در انا ین ک ملی ادبی ، همان ر ک گفتم ه روزگار یی ثرت دورن جوانی را ز دست داد یر و تیدست، بای ر را در بی یی و فلاس ذراند. +لوه ر این شاهنامه یک اهنامه ور دیگ به نام هام اوموید بی وود ات که گویا از اهنمه اومنی لی ی ست، اما چون کی ز ین رته دراره ی تا ظار رد.
-::{img src=http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/show_image.php?id=19636}:: +پس از این دوره در قرن چهارم شاعری به نام ((دقیقی )) کار به نظم در آوردن داستانهای ملی ایران را شروع کرد.
-اس سرای بزرگ ایران در سال 411 هـ.ق در گذشت. او را در شهر طوس در باغی که ملک ود او بود، به خاک سپردند.
از
جزئیات زندگی حکیمی که عمر خود را به ایثار در تدوین و بازسازی شاعرانه شرگذشت پهلوانان اساطیری و حماسی ایران سپری کر، آاهی چندان دقیق و مستندی در اختیار نداریم. شاید بهتر این است که شرح زندگی او را در زندگی پهلوانان شاهنامه جستجو کنیم؛ پهلوانانی که زندگیشان در رویارویی با مرگ معنا می یابد، مگر نه اینکه او خود نیز یکی از همین پهلوانان بود.
+یی زردشتی ود و در جوانی به شاعری پرداخت.
-شاهنامه، منظومه مفلی است که حدوداً از شصت هزار یت تشکیل شده ات و دارای س دوره اساطیری، پهلوانی، اریخی است. دوره اساطیری شاهنامه، عهد کیومرث تا سلطنت فریدون را در بر می گیرد و وره پهلوانی آن شامل قیام کاوه تا مرگ رست است. سمت تایخی اهنامه، شامل واخر عهد کین به بع می ود که این قسمت نیز با افسانه ها و دستانهای حماسی آیخته ت. +او ری ا ایران چانی و سامانی را مد گت ا نها وای انبها دیات ک.
- نوان مهمی آخذ فردوسی ر نم اهنام در رجه ال از شاهنامه بومنصوری می توا نم د. لاوه بر ان داستاهایی که درباره آزاد سرو بوده است و همچنین استانها و روایاتی پراکنده که خ شاعر به صوت فاهی ز یران می ید. +یقی اه ب دسور ((نو ن مور اانی)) مموریت یا اهناه ی ابومنوری را که به ر بو ه نم در رد.
-فردسی بر ینگ ناب بازمانه کهن چنان کخ ریی سخن یان ی نهد که ه قول ودش باد و بن نمی تواند گزندی بدان ساند گذشت سالیان ی ارکش ارد می کد. +((دیی)) زار بی بیشتر از این اهنمه را نره و و هنوز ان بد که کته شد (دود 367 یا 369 هـ. ق) و ب ظیمی از داانای شاهن نرو اند بد.
-در برخرد ((قصه)) های شاهنامه و دیگر داستانهای اساطیری فقط به ظاهر داستانها نمی توان بسنده کرد؛ تأمل و دقت در آنجا که گه حتی به نظر، نمونه های نخستین و حقیقی بسیاری ز حقایق وجود را بر ما آشکار می کنند. اساطیر و تنها آنان که صاحب تفکر و اهل اندیشه اند می توانند از ژرفای حقایق موجود در داستانهای اساطیری بهره مند شوند. />زبان قصه ای اساطیر، زبانی آکنده از رمز و سمبل است چنان که بی توجهی به معانی رمزی اساطیر، شکوه و غنای آنها را تا حد قصه های معمولی تنزل می دهد و حکیم فردوسی توصیه می کند: +ردوسی استاد و همهری قیقی کار ناتمام او را دنبال کرد.
-~~green:و این را دوغ سانه مان
ه یکسا رو در زمانه من />ا ا ر چه اندر خود ا رد
گ ر ره مز منی د~~
+ز این رو ی تان اهنمه دقیی ر من ای ردوی د رود هنمه ان.
-شاهنامه روایت نبرد خوی و بدی است و پهلوانان، جنگجویان این نرد دائمی در ناوگان هستی اند. جنگ فریدون و کاوه و ضحاک ظالم، کین واهی منوچهر از سلم و تور، مرگ سیاوش به دسیسه سودابه و . . . همه حکایت از این نبرد و ستیز دارند. +!بخ های الی اهنامه
-تکر دوی و اندیش اکم ر انامه همیه ماع خیا ر ار دی لم و ای و تیرگی است. ایران ک سین اگان مسوب ی هموره مورد رشک ار و ایت مسایگاش قرار می گید. +و ای اهکر ادان، تاری یرا ی ا ا مدن ژد یای تا انقراض حکمت سایان ه ست اراب ست و ک ه ه دور ~~green:اطیری، پهلوی و تایخی~~ تسی می ود.
-یبایی و شکوه ایران، آنان را در معرض مصیبتهای وناگون قرار می دهد و از هیمن رو پهلوانانش با تمام توان از موجودیت این کشور و ارزشهای عمیق انسانی مدمانش که جنبه مقدس و دینی دارد، به دفاع بر می خیزد و جان بر سر کار خویش می نهند. +__دوره اسایری __
-رخی از پهلوانان انمه چونان نمونه هی متعالی آدمی بر خاک هستند ک عمر ویش ا ه تمی در دمت همنوان وی ذرانه ان، پهلواانی همون فریدون، سیاوش، کیخسرو، رستم، گودر و وس از ان دسته اند.
پهل
ونان دیگ نی همچون اک و لم و و ووشان کنده از شرارت بدخیی و فساد است، گویی مموران اهریمنن و قد نابودی و فساد در اور ان ا دارند. قهرمانان شاهنامه ب مر تی همره دارند و ین ستیز نه رویگردانی از رگ است و نه پنه دن ب کن عافیت، بکه پهلوان ر مواجهه و درگیی با خطرت بزر ب نگ مگ ی د و در قیت، دگی را ز آغو مگ می دد.
+ین ه ا عهد کیمر ا هور یدون دامه ا. ر این هد ا پادشاانی ماند کیومر، هونگ، همو و می ن ه میا ی آید. تمن اینی در ای ان کوین می یاب. ف ت دا کرن هن از سگ و ن افت و کاوری کردن ما در ی ره و می ید.
-اغلب دستانهایش بی اعتباری دنیا ا ریاد واننه می آورد و او ا ب بیداری نبه از فلت روزا ی خوان و چون هنگام ن اشانه ی رس به ادگی ووح در نهایت ر شأن شوه و هیبت پهلوانان در این میان ی می زند.
نگ
اهی ب کندرنامه نای در قیاس ب شاهنامه، این حقیقت را بر ما نمیانر ی کند. شاعر عارف که ذنیی تغزلی و زبانی نرم و خیال انگیز دارد در وادی حماسه چنن غرق صویرسازی تصیات تغزلی شده که جای و مقم زبان سه را اموش کرده ست حال آنکه که کیم فدوسی حتی در تصیفات تغزلی در حد مدورا شأ زبان حماسه از تخیل و تصاویر به می یر و ز ازدحام بیهوده تصاوی در زبان حماسی اش پهی می کند.
+د این د نها ابا نگ های دای ات و جنگ یان سکوب کد نها زر ترین م ای ر ده است. (ب احتمال ا اند که نور از دوان، ومیا ات ایان ه ا که ا آییی ای ما مواره گ و تی داشه ند)
-تصویر در شعر دوسی همواره در کنار تجسم وقایع دارد. شاعر ح ا با تجسم حواد و ماجراهای داستان در پیش چشم خواننده و را هما با خود به متن حودث می رد، گویی خواننده داستا را ر پده سینما به تماشا شسته ات. />تصیسازی و ترکیب نی تخیل در اثر فردوسی چنان محکم و متناسب است که حتی الب توصیفات طبیعی درباره طلوع، غرب، ب، رز . . . ر شعر او حالت و تصویی حمی می باشد و ظرافت و ق حکیم طوس در چنین نکاتی وجب هماهنگی ی تری مور در شاهنامه کلیت داستانها ه ات ب این وصیفات شاعر از آفتاب دقت کنید: +در یان این ع، اک دمن پاکی و م بدی به حکوم می نیند، اا رنجام س ا ار ل فریدون به یای ((کاو ر)) و حمای مم او را میا می وره ید ا ی ود.
-~~green:چو ورشید از چره گردده سر
برآ
ورد بر سان زرین سپر~~
+__وره هلوانی __
-~~red:***~~ />~~green:پدید مد ن نر ابک />به کدا یاوت ی ک~~ +دوره پهلوانی یا حماسی از پادشاهی فریدون روع می شود. یرج، منوچه، نور، گشاسب ب رتیب به پدشاهی می نیند. جنگهای میا ایران و تون غاز ی و.
-~~red:***~~ +پادشاهی کیانی مانند: کیقباد، کیکاووس، کیخسرو و سپس لهراست و گشتاسب روی کار می آیند. در این عهد دلاورانی مانند: زال، رستم، گودرز، طوس، بیژن، سهراب و امثال آنان ظهور می کنند.
-~~green:چو رین بفت فاب />رنگویا برد ز وب />و این م صویی ک شاعر از رسی دارد: />چ شید تابنه ش ناپدی
ش
ب یر ر چ ر کشید~~
+سیاوش پر کیکو به دت فاسیاب کته می شود و رتم به خونواهی ا به تور زمین می و و انتام ون سیش را از افراسیب ی گی. در ز پدشاهی گشتاسب ((زرتش )) پیمبر یرایان هور می و سفندیار ب دست رستم کشته می شود.
-شاهنامه انی ار من داد. ((یقی )) ر سی ز نار ص ش موب می ود. اتخاب وزن م که های ند ن کمتر از هاهای کوا ، موسیقی مسی ها را چند بابر می کند. +می س ا کت دن ایر، م ی دس رار د شد بین می ود سیستان بهمن اندیر با اک یکا می گ، و ا مگ رستم وه لانی به پیان می رسد.
-::{img src=http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/show_image.php?id=19637}:: +__دوره تاریخی__
-وه ب ستفاده از ون رضی من، ردوسی به کارگیری ف محکم و هم حروفیهای پنهان و کار، نوا جنا، سجع و دیگر صنایع فی تأثیر مویقایی د را حد ممکن ازایش می د. +ی وره ب هو من م شد و پس به، همای و پ اا و دارا ر ا پاای می سد.
-غراای استاد، تشبیها حسی و لقای ال مایش حظات طبی و گی از یگر مخصات مهم شعر دوسی ست. +ر ای زان اسکند ون به ایان حمله می کند و اا ک مان داریوش سم است می ک و جی او ر خت می ین.
-~~green:برامد ز هر دو سپه بوق و کوس />هوا نیلگون شد، زمین بنوس
چو رق درخشنده ا یه میغ
هم
ی تش اخت ز رز و تیغ
هو
ا گت سرخ و سیاه و نفش
ز بس ن
یزه و وه گونه درفش />ز آواز دیوان از تیره گرد
ز غری
دن کوش و اسپ نرد />کافیه کوه و مین بر درید
بد
ان گونه پیکار کی کس ندید />چکاچاک گرز آمد و تیغ و ی />ز خون یلن دشت گت بگیر
ز
می شد به کرار دریی قی />مه موش از نجر و و یر
دم
ان بادپایان چو کشی بر آب
س
ی غر دارد گتی شتاب
هی گرز باری ر خد و ترگ
و باد خزا بار ز بید، بر~~
+پس از سر دوره پاهی شکای در ایای چند یان ی گردد و سپ انیان ری کار می ین و ن گه مه عر پی می آی ا یرانیان شا به این ی رد.

تاریخ شماره نسخه کاربر توضیح اقدام
 شنبه 11 شهریور 1385 [18:23 ]   30   حمیده کاشیان      جاری 
 شنبه 11 شهریور 1385 [18:21 ]   29   حمیده کاشیان      v  c  d  s 
 شنبه 11 شهریور 1385 [18:13 ]   28   حمیده کاشیان      v  c  d  s 
 شنبه 11 شهریور 1385 [17:27 ]   27   حمیده کاشیان      v  c  d  s 
 شنبه 11 شهریور 1385 [17:15 ]   26   حمیده کاشیان      v  c  d  s 
 شنبه 11 شهریور 1385 [17:13 ]   25   حمیده کاشیان      v  c  d  s 
 شنبه 11 شهریور 1385 [16:39 ]   24   حمیده کاشیان      v  c  d  s 
 شنبه 11 شهریور 1385 [16:33 ]   23   حمیده کاشیان      v  c  d  s 
 شنبه 11 شهریور 1385 [16:31 ]   22   حمیده کاشیان      v  c  d  s 
 شنبه 11 شهریور 1385 [16:29 ]   21   حمیده کاشیان      v  c  d  s 
 شنبه 11 شهریور 1385 [16:25 ]   20   حمیده کاشیان      v  c  d  s 
 شنبه 11 شهریور 1385 [16:18 ]   19   حمیده کاشیان      v  c  d  s 
 شنبه 11 شهریور 1385 [16:15 ]   18   حمیده کاشیان      v  c  d  s 
 شنبه 11 شهریور 1385 [16:13 ]   17   حمیده کاشیان      v  c  d  s 
 چهارشنبه 08 شهریور 1385 [04:25 ]   16   حمیده کاشیان      v  c  d  s 
 سه شنبه 07 شهریور 1385 [21:21 ]   15   حمیده کاشیان      v  c  d  s 
 سه شنبه 07 شهریور 1385 [21:10 ]   14   حمیده کاشیان      v  c  d  s 
 یکشنبه 05 شهریور 1385 [09:23 ]   13   حمیده کاشیان      v  c  d  s 
 یکشنبه 05 شهریور 1385 [09:21 ]   12   حمیده کاشیان      v  c  d  s 
 شنبه 04 شهریور 1385 [10:22 ]   11   حمیده کاشیان      v  c  d  s 
 شنبه 07 مرداد 1385 [07:07 ]   10   حمیده کاشیان      v  c  d  s 
 شنبه 07 مرداد 1385 [07:04 ]   9   حمیده کاشیان      v  c  d  s 
 شنبه 07 مرداد 1385 [06:59 ]   8   حمیده کاشیان      v  c  d  s 
 شنبه 07 مرداد 1385 [06:58 ]   7   حمیده کاشیان      v  c  d  s 
 شنبه 07 مرداد 1385 [06:58 ]   6   حمیده کاشیان      v  c  d  s 
 پنج شنبه 05 مرداد 1385 [07:29 ]   5   حمیده کاشیان      v  c  d  s 
 پنج شنبه 05 مرداد 1385 [07:14 ]   4   حمیده کاشیان      v  c  d  s 
 پنج شنبه 05 مرداد 1385 [07:01 ]   3   حمیده کاشیان      v  c  d  s 
 پنج شنبه 05 مرداد 1385 [06:42 ]   2   حمیده کاشیان      v  c  d  s 
 پنج شنبه 05 مرداد 1385 [06:36 ]   1   حمیده کاشیان      v  c  d  s 


ارسال توضیح جدید
الزامی
big grin confused جالب cry eek evil فریاد اخم خبر lol عصبانی mr green خنثی سوال razz redface rolleyes غمگین smile surprised twisted چشمک arrow



از پیوند [http://www.foo.com] یا [http://www.foo.com|شرح] برای پیوندها.
برچسب های HTML در داخل توضیحات مجاز نیستند و تمام نوشته ها ی بین علامت های > و < حذف خواهند شد..