منو
 صفحه های تصادفی
اکثریت ‏بشر، متوسط و مقلداند
شاه پسند وحشی «داروئی»
دستگاه اندازه گیری نیروی الکترومغناطیسی
درود خدا و فرشتگان بر پیامبر و دستور به مؤمنان
انواع هوش
نقش انگشتر امام هادی علیه السلام
لاشخور چهره آویز
ریشه نابجا
برج تقطیر
ایلخانان مغول
 کاربر Online
279 کاربر online
تاریخچه ی: سهراب سپهری

تفاوت با نگارش: 2

Lines: 1-85Lines: 1-144
-~~red:::فیش ناتمام است::~~ +::{img src=img/daneshnameh_up/e/e7/sohrab.jpg}::
-سهراب سپهری در 15 مهر ماه 1307 در شهر کاشان به دنیا آمد. پدرش اسدالله سپهری کارمند اداره پست و تلگراف بود و هنگامی که سهراب نوجوان بود پدرش از دو پا فلج شد. با این حال به هنر و ادب علاقه ای وافر داشت. نقاشی می کرد، تار می ساخت، تار م می زد، خط خوبی هم داشت. تصویری که از او (معلم نقاشی ما) ترسیم می شود اندکی دقیقتر و گویاتر است. +سهراب سپهری در 15 مهر ماه 1307 در شهر کاشان به دنیا آمد. پدرش اسدالله سپهری کارمند اداره پست و تلگراف بود و هنگامی که سهراب نوجوان بود پدرش از دو پا فلج شد. با این حال به هنر و ادب علاقه ای وافر داشت. نقاشی می کرد، تار می ساخت خط خوبی هم داشت.
-سپهری در سال های نوجوانی پدرش را از دست داد و یکی از شعرهای دوره جوانی از پدرش یاد کرده اسن (خیال پدر) یک یکسال بعد از مرگ او سروده است: +سپهری در سال های نوجوانی پدرش را از دست داد و در یکی از شعرهای دوره جوانی از پدرش یاد کرده است (خیال پدر) یکسال بعد از مرگ او سروده است:
-~~green:دل عام خیال به چشم آمدم پدر +~~green:در عالم خیال به چشم آمدم پدر
 کز رنج چون کمان قد سروش خمیده بود کز رنج چون کمان قد سروش خمیده بود
 دستی کشیده بر سر رویم به لطف و مهر دستی کشیده بر سر رویم به لطف و مهر
 یک سال می گذشت، پسر را ندیده بود~~ یک سال می گذشت، پسر را ندیده بود~~
-مادر سپهری ماه جبین (فروغ ایران) سپهری بود. بعد از فوت شوهرش، فزندش را بزرگ کرد و سپهری او را بسیار دوست می اشت. (مادری دارم بهتر از برگ درخت) فروغ سپهری در هنگام مرگ فرزندش زنده بود و در سنین بالای نود در اویل خرداد ماه 1373 ر گذشت. (مادر بزرگ سپهری (حمیده سپهری) نام ارد که شعر می گفت و در کتاب (زنان سخنور ایران) چند شعر از او آمده است. پدر بزرگ مادر سپهری (میرزا حمدتقی لسان الملک) ملک امورخین است که بیشتر به نام (محمد تقی خان سپهر) از او یاد می شود. وی مورخ بود و کتاب (ناس اتواریخ) ا در چند جلد نوشته است. +مادر سپهری فروغ ایران سپهری بود. او بعد از فوت شوهرش، رپرستی هراب را به هده رفت و سپهری ا را بسیار دوس ی اشت.
-دوره کودکی اعر نقاش در کاشان در گذشت. دوره شش ساله ابتدایی را (دبستان خیام) این شهر گذرانید سپهری دانش آموزی منظم و درس خوان بود و درس ادبیات را دوست داشت. +دوره کودکی پهر در کاشان گذشت. سهراب دوره شش ساله ابتدایی را در دبستان خیام این شهر گذرانید.
-خط سپهری خو بود و به خوش نویسی علاقه دت.سپهری در سال های کودکی شعر هم می گفت که یک روز که به طر بیداری در خانه مانده و به مدرسه نرفته بود با ذهن کودکانه اش نوشت: +سپهری دانش آموزی منظم و درس خون بود و درس ادبیات را دوست داشت و به خوش نویسی علاقه مند و.

سپهری در سال های کودکی شعر هم می گفت، یک روز که به ل بیماری در خانه مانده و به مدرسه نرفته بود با ذهن کودکانه اش نوشت:
 ~~green:ز جمعه تا سه شنبه خفته نالان ~~green:ز جمعه تا سه شنبه خفته نالان
 نکردم هیچ یادی از دبستان نکردم هیچ یادی از دبستان
-ز درد دل شب و روز گرفتار
دارد من یک دمی از درد آرام~~
+ز درد دل شب و روزم گرفتار
دارم من دمی از درد آرام~~
-در مهرماه 1319 سپهری به دوره دبیرستان قدم گذارد. دوره اول، در خرداد ماه 1326 آن را به پایان رساند. سهراب از سال چهارم دبیرستان به دانش سرا رفت. سهراب در تهران در آذر ماه 1325 یعنی اندکی بیش از یک سال بعد از به پایان رساندن دوره دو ساله دانش سرای مقدماتی او به استخدام فرهنگ کاشان (اداره آموزش و پرورش) آمد تا شهریور 1327 در این اداره ماند. +در مهرماه 1319 سپهری به دوره دبیرستان قدم گذارد و در خرداد ماه 1326 آن را به پایان رساند.
-ر ای هنگام در اانات ادیا شک کد یلم کا دوره دبیرستا نی گرف ا ا 25 تا 27 در کاشان ا س کی ش آایی و دوی یدا کرد. +هراب از سا چهارم دبیرستا ه انش سرا رفت و د آذر ماه 1325 یعنی انکی بیش یک ال بعد از ب پیا رساد دوره دو سا دان سری مقدمای استخدام اداره فرهنگ کاشان (داره مو و ررش) در آم تا شهریور 1327 د ی اداره ماند.
-وی در نامه ای ک به تاریخ شاندهم ذر ماه 1326 بعد از صفوی به قم کاشان ه مفق تا مدی می توان ه فی فکری و ال ای و در آن سال ها پی برد. پهری در هنگم نوشتن این نامه نوزه ا داشت. سال بعداو ر دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران رفت. وقتی که در این دانشکده بود، نخستین دفتر شعرهایش را چاپ کرد و مشفق کاشانی ظهار میدری رادری کرد و پیش بینی کرد که در آینده آثار ارزشمند و بسیار بدیعی به ادبیات ایران هدیه خواهد داد. +در ای هنگم ر امان ادیا کت کرد و یپل کا وره دیرتان را نیز ت.
/>سال بعد او ه دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران رفت. وقتی که در این دانشکده بود، نخستین دفتر شعرهایش را چاپ کرد و ((مشفق کاشانی)) ا ید عرهای پهری پیش بینی کرد که او در آینده آثار ارزشمندی به ادبیات ایران هدیه خواهد داد.
-وی در بیست سالگی اولین کتاب ا به نام مرگ رنگ در تهران انتشار کد ر سبک نیما به عنوان پیشرفته ترین زبان و بیان شعری ن ان چاپ شد. +اولین کتاب هی ا نام "مرگ رنگ" در تهران منتشر د ک ه سبک ((نیما یوشی)) د.
-دومین مجموعه شعر هری (زندگی خواب ها) در سال 1322 نو شد و در همین سال ت که دوره لیسانس نقاشی را در دانشکده هنرهای زیبا با رتبه اول و دریافت نشان اول علمی به پایان رساند. +سپهری دومین مجموعه شعر د را با نام "زندگی خواب ها" در سال 1332 د و در همین سال و که دوره لیسانس نقاشی را در دانشکده هنرهای زیبا با رتبه اول و دریافت نشان اول علمی به پایان رساند.
-سهرا در سال 1337 دو کتاب آار آفتاب و رق اندوه ا اده اپ می کن ی در آن سال اپ نش. این دو ا ب اما (دگی خاب ا) یر عنوان (وار کتاب) در 52 سه در سا 1340 نشر د. در این کتاب ب جلوه های با خاص سپهری از (صدای ای آب) به بعد مشر می توان برخود کر همین ور شوق یگنگی و میگ ا یعت را که در شعرهای بعی کالً واضح می شو یشتر می توان دید. مچنین حالت فر و حرکا ذهن او نیز در ای کتاب ی از کتاب های دیگر ب شم می و. +ا سال 1332 ب بد دی ری در ش و ا ا ای و کاکی در اریس رم ن و شرک در نایگا ها آمتن و دری نشی گ، ا یی که بعی ا را "شری نا" وانه اند بی دیگر "نقاشی ر".
- شعر بلند (صدای پای آب) ده مسار در دیوان هشت کتاب ه عنوان پنمین و شین کتاب سهری م اند. سپهری در این شعر سرانام به زبا مص و شخص خود درست می یابد زبای ساده و راحت سرشار از تصوبرهای واگن و یانهای ناهمسطح و اندیشه و دیدی که همه و همه کی از آنن که شاعر از ر نر به جسجهایش پایان داده و ر واق ر پایان ااهای در توی سرگیجه و مموعه های پیین ه طبیعت بازوی عریان لخواه ود ا یاته ت. +راب در سا 1337 دو کتاب "وا تاب" " انده" را اه چا ک وی وق به چا نها نشد و انا ر س 1340 این دو کا ه انا "دگی و ها" ی عنوان "وا کاب" تشر .
-( ) هفتمین جوعه عری سپهری و کمترین ت. این کت دو ک های قبل وی ا بین منومه هی شری وی ست. + ای ک می توان ب جوه هی زبان خاص سپهری برخورد کد و همچین ر وق میتگی با طبیعت - ک در های بعدی کاملً ح می ود- یشر دی.
-(م ز) پایان خرین جستجوی های سپهری شعر (افر) وت. گویی پا همه پش ا را یافته و به هم حای رسیده است. شاعر یگر منتظر مژده دهندگان نمی ما بلکه خد قصد می کند که یاید پیا آرد. وی وام آم و پیی خواهم آورد ...) + "ق انوه" سپهری هر ر ت تای یات ((می)) است و شعرهی این مجمه مه ادا و وراید.
-و له تمین و رین مجموعه شری هراب سپهی ا هیچ م ناه) است. +دو ر بلن "ای ی آب" و فر" پنجمین و شمین کاب هی او هن.
-در این کتاب بر خلاف مجموعه (حجم سبز) و دو شعر بلند (صدای پای آب) و (مسافر) شاعر روی به یاس دارد. اما یاسی ملون و سپهری که جز از حوزه ذهن رنگین سپهری بیرون نمی تراود. شاید به علت آگاهی شاعر به بیماری و خوف از توقف، توقف در پایان حرکتی که در دیگر مجموعه هایش بود و در این مجموعه به مرز ایستایی می رسد. +::{img src=img/daneshnameh_up/2/2b/1sepehri.jpg}::
-سپهری سال 1355 تام ش فر منومه ود را ر ه کا رد آو که سا ع ی ارت ری انا می ید. +شهرت سپهری سال 1344 با اتشر ر بن "دای پی " غا شد. ردای پای آ" ست که موای یژه ی ع ی رش را ی ی. فرم و متوای عر سر ا "دای پی آب" به بعد به هماهنگی می ند.
-عر این شت کتاب در سال های 1357 ه بد به سو مر یش می رود. بیماری سرطان خون او را هر روز نحیف تر و رنجورتر می سازد. و در سال 1358 به بیماری اش پی می برد و برای درمان به انگلستا می رود ولی یماری بسیار پیرته شده است. +"ای ای ب"، ایه از دای پای مساری ر سفر دگی است.
-پهری ی نت که یگ رتی برای نده منن دارد. ام با رویه ی آرام ولی سرشار از منا یک لحظه در ایمان و امی وی تزل و تردیدی راه نداد. ب گونه ای رور می رد و ن می گف ک سال ا زنه وهد مند. +ی که و ب رو بر ه مبوی او افزو، الین با لناه ی ر در بن هم سال ن د.
-اول اردیبهشت ماه 1359 سپهری به ابدیت می پیوندد. نخست قرار بود که طبق خواست خودش او را در روستای (گلستانه) به خاک بسپارند، اما به پیشنهاد یکی از دوستانش یم نکه طغیان رود، مزارش را از بین ببرد او را در صحن امامزاده سلطان علی دهستان مشهد اردهال به خاک سپردند. +سپهری که تمام عمرش را به دور از جنجال روزنامه ها و مجلات و فقط با دوستان اندک و تنهایی خود می زیست و بدین سبب از طرف نشریات جدی گرفته نشده بود، در سال 1345 با انتشار شعر بلند "مسافر" که یکی از درخشان ترین شعرهای فارسی است، بزرگی و شاعری اش را بر نشریات تحمیل کرد.

"مس
افر" تأمل و سیر و سفر شاعر است در فلسفه ی زندگی.

"جحم سبز" هفتمین مجموعه شعری سپهری و کامل ترین آنها است.

"حجم سبز" پایان آخرین جستجوی های سپهری در شعر "مسافر" اوست. گویی پاسخ همه پرسش ها را یافته و به همه حقایق رسیده است.

شاعر دیگر منتظر مژده دهندگان نمی ماند بلکه خود قصد می کند که بیاید و پیام آورد: ~~green:روزی خواهم آمد و پیامی خواهم آورد ...~~

هشتمین و آخرین مجموعه شعری سهراب سپهری "ما هیچ، ما نگاه" است.

در این کتاب بر خلاف مجموعه"حجم سبز" و دو شعر بلند "صدای پای آب" و "مسافر" شاعر روی به یأس دارد. اما یأسی که جز از حوزه ذهن رنگین سپهری بیرون نمی تراود.

سپهری در سال
1355 تمام هشت دفتر و منظومه خود را در "هشت کتاب" گرد آورد.

"هشت کتاب" نموداری تمام از سیر معنوی شاعر جویای حقیقت است، از اعتراضات سیاسی تا شور جست و جو و ره
سپردن در عرفانی زمینی.

"
هشت کتاب" یکی از اثر گذارترین و محبوب ترین مچموعه ها، در تاریخ شعر نو ایران است.


سپهری در سال 1357
به بیماری سرطان خون مبتلا شد و در سال 1358 برای درمان به انگلستان رفت، اما بیماری بسیار پیشرفت کرده بود و سرانجام در اول اردیبهشت ماه 1359 ، سهراب سپهری به ابدیت پیوست.
/>نخست قرار بود که طبق خواست خودش او را در روستای"گلستانه" به خاک بسپارند، اما به پیشنهاد یکی از دوستانش ی ینکه طغیان رود، مزارش را از بین نبرد او را در صحن "امامزاده سلطان علی" دهستان مشهد اردهال به خاک سپردند.
 :: {picture=sohrab1.jpg}:: :: {picture=sohrab1.jpg}::
-! نمونه ای از اشعار +__نمونه ای از شعر سهراب سپهری از مجموعه "حجم سبز"__

~~red:به باغ هم‌سفرا
ن~~

~~green:صدا کن
مرا
صدای ت
و خوب است.
صدای تو سبزی
نه آن گیاه عجیبی است
که در انتهای صمیمیت ح
زن می‌روید.

~~red:***~~

در
ابعاد این عصر خاموش
من از ط
عم تصنیف در متن ادراک یک کوچه تنهاترم.
بیا تا برایت بگویم چه اندازه تنهایی من بزرگ است.
و تنهایی من شبیخون حجم تو را پیش‌بینی نمی‌کرد.
و خاصیت عشق این است.

~~red:***~~

کسی نیست،
بیا زندگی را بدزدیم، آن وقت
میان دو دیدار قسمت کنیم.
بیا با هم از حالت سنگ چیزی بفهمیم.
بیا زودتر چیزها را ببینیم.
ببین، عقربک‌های فواره در صفحه ساعت حوض
زمان را به گردی بدل می‌کنند.
بیا آب شو مثل یک واژه در سطر خاموشی‌ام.
بیا ذوب کن در کف دست من جرم نورانی عشق را.

~~red:***~~

مرا گرم کن
(و یک‌بار هم در بیابان کاشان هوا ابر شد
و باران تندی گرفت
و سردم شد، آن وقت در پشت یک سنگ،
اجاق شقایق مرا گرم کرد.)

~~red:***~~

در این کوچه‌هایی که تاریک هستند
من از حاصل ضرب تردید و کبریت می‌ترسم.
من از سطح سیمانی قرن می‌ترسم.
بیا تا نترسم من از شهرهایی که خاک سیاشان چراگاه جرثقیل است.
مرا باز کن مثل یک در به روی هبوط گلابی در این عصر معراج پولاد.
مرا خواب کن زیر یک شاخه دور از شب اصطکاک فلزات.
اگر کاشف معدن صبح آمد، صدا کن مرا.
و من، در طلوع گل یاسی از پشت انگشت‌های تو، بیدار خواهم شد.
و آن وقت
حکایت کن از بمب‌هایی که من خواب بودم، و افتاد.
حکایت کن از گونه‌هایی که من خواب بودم، و تر شد.
بگو چند مرغابی از روی دریا پریدند.
در آن گیروداری که چرخ زره‌پوش از روی رویای کودک گذر داشت
قناری نخ زرد آواز خود را به پای چه احساس آسایشی بست.
بگو در بنادر چه اجناس معصومی از راه وارد شد.
چه علمی به موسیقی مثبت بوی باروت پی برد.
چه ادراکی از طعم مجهول نان در مذاق رسالت تراوید.

~~red:***~~
-ی از هراب سهری از مموه دگی خوابها +و ن وق من مثل ایمانی از ابش ستا" گم /> را در سرآغاز یک باغ خواهم نشانید. ~~
-__سفر__ 
-~~green:پس از لحظه‌های دراز 
-بر درخت خاکستری پنجره‌ام برگی رویید 
-و نسیم سبزی تار و پود خفته مرا لرزاند . 
-و هنوز من  
-ریشه‌های تنم را در شن های رؤیاها فرو نبرده بودم 
-که براه افتادم . 
-پس از لحظه‌های دراز 
-سایه دستی روی وجودم افتاد 
-و لرزش انگشتانش بیدارم کرد . 
-و هنوز من 
-پرتو تنهایی خودم را  
-در ورطه تاریک درونم نیفکنده بودم 
-که براه افتادم . 
-پس از لحظه‌های دراز 
-پرتو گرمی در مرداب یخ زده ساعت افتاد 
-و لنگری آمد و رفتنش را در روحم ریخت 
-و هنوز من 
-در مرداب فراموشی نلغزیده بودم 
-که براه افتادم 
-پس از لحظه‌های دراز 
-یک لحظه گذشت : 
-برگی از درخت خاکستری پنجره‌ام فرو افتاد ، 
-دستی سایه‌اش را از روی وجودم برچید 
-و لنگری در مرداب ساعت یخ بست . 
-که در خوابی دیگر لغزیدم .~~ 

تاریخ شماره نسخه کاربر توضیح اقدام
 جمعه 13 مرداد 1385 [11:33 ]   11   حمیده کاشیان      جاری 
 جمعه 13 مرداد 1385 [11:20 ]   10   حمیده کاشیان      v  c  d  s 
 جمعه 13 مرداد 1385 [11:17 ]   9   حمیده کاشیان      v  c  d  s 
 جمعه 13 مرداد 1385 [09:03 ]   8   حمیده کاشیان      v  c  d  s 
 جمعه 13 مرداد 1385 [08:49 ]   7   حمیده کاشیان      v  c  d  s 
 جمعه 13 مرداد 1385 [08:36 ]   6   حمیده کاشیان      v  c  d  s 
 شنبه 07 مرداد 1385 [08:45 ]   5   حمیده کاشیان      v  c  d  s 
 شنبه 07 مرداد 1385 [08:41 ]   4   حمیده کاشیان      v  c  d  s 
 شنبه 07 مرداد 1385 [08:38 ]   3   حمیده کاشیان      v  c  d  s 
 شنبه 07 مرداد 1385 [08:28 ]   2   حمیده کاشیان      v  c  d  s 
 یکشنبه 25 تیر 1385 [02:54 ]   1   حمیده کاشیان      v  c  d  s 


ارسال توضیح جدید
الزامی
big grin confused جالب cry eek evil فریاد اخم خبر lol عصبانی mr green خنثی سوال razz redface rolleyes غمگین smile surprised twisted چشمک arrow



از پیوند [http://www.foo.com] یا [http://www.foo.com|شرح] برای پیوندها.
برچسب های HTML در داخل توضیحات مجاز نیستند و تمام نوشته ها ی بین علامت های > و < حذف خواهند شد..