| «387 - 366 ق / 997 - 977 م» | | «387 - 366 ق / 997 - 977 م» |
| سبکتکین یکی از غلامان البتکین و در عین حال دامادش بود که با عدهای از امیران ترک در ((شعبان)) 366 ق / آوریل 977 م، پیری تکین را از امارت خلع و خود جانشین او شد. سبکتکین به مدت بیست و یک سال با قدرت و کفایت بر آن نواحی با استقلال فرمان راند و قلمرویی را که از اخلافش و از البتکین به وی رسیده بود تا به داخل مرزهای ((هند)) توسعه داد. | | سبکتکین یکی از غلامان البتکین و در عین حال دامادش بود که با عدهای از امیران ترک در ((شعبان)) 366 ق / آوریل 977 م، پیری تکین را از امارت خلع و خود جانشین او شد. سبکتکین به مدت بیست و یک سال با قدرت و کفایت بر آن نواحی با استقلال فرمان راند و قلمرویی را که از اخلافش و از البتکین به وی رسیده بود تا به داخل مرزهای ((هند)) توسعه داد. |
- | سبکتکین بی آن که مناسبات خود را با دربار ((بخارا)) تیره سازد و آن عده از سردارانی را که همچنان به ((آل سامان)) وفادار بوده و یا با دربار آل سامان مخالفت داشتند، از خود نومید و ناخرسند نماید، به عنوان غزو و جهاد سرزمینهای: بُسْتْ، قصدار، بامیان و غور را به نام امیر بخارا تصرف کرد و به این ترتیب قلمرو خود را توسعه قابل ملاحظهای بخشید. در عین حال رابطه تابعیت خود را با امیر بخارا در حد یک احترام متقابل حفظ کرد و بی آن که استقلال امارت غزنین را از دست بدهد، در خطبه و سکه نام آنها را ذکر میکرد. از جمله در ماجرای عصیان فایق و ((ابوعلی سیمجور ))که پای بغراخان نیز به مسایل ماوراءالنهر کشیده شد، او به درخواست ((منصور بن)) نوح، با پسر خود محمود به یاری او شتافت که به پاداش این خدمت، حکومت(( بلخ ))و بامیان را با لقب ناصرالدین ضمیمه امارت غزنه کرد و از آن پس پسرش محمود نیز با لقب سیف الدوله ((سپهسالار)) ((نیشابور ))و امیر خراسان شد. |
+ | سبکتکین بی آن که مناسبات خود را با دربار ((بخارا)) تیره سازد و آن عده از سردارانی را که همچنان به ((آل سامان)) وفادار بوده و یا با دربار آل سامان مخالفت داشتند، از خود نومید و ناخرسند نماید، به عنوان غزوه و جهاد سرزمینهای: بُسْتْ، قصدار، بامیان و غور را به نام امیر بخارا تصرف کرد و به این ترتیب قلمرو خود را توسعه قابل ملاحظهای بخشید.
در عین حال رابطه تابعیت خود را با امیر بخارا در حد یک احترام متقابل حفظ کرد و بی آن که استقلال امارت غزنین را از دست بدهد، در خطبه و سکه نام آنها را ذکر میکرد.
از جمله در ماجرای عصیان فایق و ((ابوعلی سیمجور ))که پای بغراخان نیز به مسایل ماوراءالنهر کشیده شد، او به درخواست ((منصور بن)) نوح، با پسر خود محمود به یاری او شتافت که به پاداش این خدمت، حکومت(( بلخ ))و بامیان را با لقب ناصرالدین ضمیمه امارت غزنه کرد و از آن پس پسرش محمود نیز با لقب سیف الدوله ((سپهسالار)) ((نیشابور ))و امیر خراسان شد. |
- | امارت مستقل غزنه به سبکتکین مجالی داد تا قدرت خود و آینده خاندانش را در آن نواحی تحکیم کند. در لشکرکشی به بُسْت «367 ق / 977 م» ابوالفتح بُستی، دبیر و شاعری که به زبانهای فارس و عربی مسلط بود و در عین حال در دستگاه فرمانروایی بُست سمت منشی گری را داشت با خود به غزنه آورد که این امر نیز در جای خود غنیمت ارزندهای به حساب میآمد به طوری که در تنظیم دیوانها، به خصوص ((دیوان رسایل)) از کمک شایسته این منشی برخوردار شود. ((سبکتکین)) پس از بیست یک سال فرمانروایی به سال «387 ق / 997 م» درگذشت، میراث بزرگی از نظم و تشکیلات و قلمرو امارت، برای جانشینان خود باقی گذاشت. |
+ | امارت مستقل غزنه به سبکتکین مجالی داد تا قدرت خود و آینده خاندانش را در آن نواحی تحکیم کند.
در لشکرکشی به بُسْت «367 ق / 977 م» ابوالفتح بُستی، دبیر و شاعری که به زبانهای فارس و عربی مسلط بود و در عین حال در دستگاه فرمانروایی بُست سمت منشی گری داشت را با خود به غزنه آورد که این امر نیز در جای خود غنیمت ارزندهای به حساب میآمد
به طوری که در تنظیم دیوانها، به خصوص ((دیوان رسایل)) از کمک شایسته این منشی برخوردار شد.
((سبکتکین)) پس از بیست یک سال فرمانروایی به سال «387 ق / 997 م» درگذشت، میراث بزرگی از نظم و تشکیلات و قلمرو امارت، برای جانشینان خود باقی گذاشت. />
!همچنین ببینید: *((شجره نامه ی جعلی غزنویان|غزنویان به دنبال پیشینه ی باشکوه))
|