تاریخچه ی:
روشنگری در شام
جناب سید ابن طاوس در کتاب مقتل خود به نام« اللهوف علی قتلی الطفوف» آورده است: هنگامیکه کاروان اسیران را به درب مسجد ((شام « سوریه »|شام)) آوردند، یک پیرمرد شامی به نزدیک زنان و اهل بیت حضرت سید الشهداء علیه السلام آمد و گفت: خدا را سپاس می گویم که شما را کشت و نابود کرد!! و یزید را بر شما مسلط ساخت! و شهرها را از مردان شما رهایی بخشید!! (در همین قسمت در امالی ((شیخ صدوق)) آمده است که پیرمردی از شیوخ اهل شام جلو آمد و گفت: حمد خدای را که شما را کشت و هلاک کرد و شاخ فتنه را قطع نمود و بعد هر چه توانست ناسزا گفت پس چون کلامش تمام شد علی بن الحسین علیه السلام به او گفت: )
((حضرت امام سجاد علیه السلام|حضرت علی بن الحسین علیه السلام)) به او فرمود: ای پیرمرد! آیا قرآن خوانده ای؟ گفت: آری.
فرمود: آیا این آیه را خوانده ای «__قل لااسئلکم علیه اجرا الا الموده فی القربی __» (آیه 33 از سوره شوری )
پیرمرد گفت: آری تلاوت کرده ام.
امام سجاد علیه السلام فرمود: ای پیرمرد! آیا این آیه را قرائت کرده ای «__واعلمو انما غنمتم من شی فان لله خُمسه و للرسول ولذی القری__ (2) (2- سوره انفال، آیه 41 »
گفت: آری علی بن الحسین علیه السلام فرمود: قربی ما هستیم، ای پیرمرد! آیا این آیه را قرائت کرده ای؟ « ((انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهر کم تطهیرا)) (3»)
آن پیرمرد گفت: آری علی بن الحسین علیه السلام فرمود، ای پیرمرد! ما اهل بیتی هستیم که به ((آیه تطهیر|آیه طهارت)) اختصاص داده شدیم!
راوی می گوید: آن پیرمرد ساکت ماند و از آن سخن که گفته بود پشیمان شد، آنگاه روی به علی بن الحسین علیه السلام کرد و گفت: تو را به خدا سوگند، شما همان خاندان هستید ؟!
علی بن الحسین علیه السلام فرمود: به خدا سوگند، بدون شک ما ((اهل بیت)) عصمت و طهارت هستیم و به حق جدّمان رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم ما همان خاندانیم، در این هنگام آن پیر مرد گریست و امامه اش را از سر گرفته و به زمین زد و سر به سوی آسمان برداشت و گفت: خدایا! من از دشمنان آل محمد خواه (اِنسیان باشند و یا از جنیان) به درگاه تو بیزاری می جویم.
سپس به حضرت عرض کرد: آیا برای من ((توبه حقیقی در اسلام|توبــه)) ای هست؟ علی بن الحسین علیه السلام فرمود: آری، اگر توبه کنی خدا بر تو می بخشاید و تو با ما خواهی بود.
آن پیرمرد گفت: من از آنچه گفتم توبه می کنم. بعد که خبر این برخورد پیرمرد به ((یزید بن معاویه|یزید)) رسید دستور داد تا او را بکشند و کشته شد، از این روایت اولاً شیوه برخورد حضرت سجاد -علیه السلام- با یکی از دشمنان ناآگاه خاندان اهل بیت روشن می شود که با چه اسلوب سریعی از راه قرآن او را هدایت کردند و ثانیاً تاثیر و نفوذ کلمه ایشان قابل توجه می باشد.
منابع:
بحارالانوار ، ج 45 ، ص 129 و 155
مراجعه شود به:
((از کوفه به سوی شام))