تاریخچه ی:
روایاتی در باب نص صریح رسولاکرم بر خلافت امیر المؤمنین در نهجالبلاغه
نگارش: 1
برخي فكر مي كنند در نهج البلاغه اشارهي بر نص نشده است اما اين تصور درست نيست در خطبهي 2 صريحاً دربارهي اهل بيت مي فرمايد: «و فيهم الوصيته و الورائه يعني وصيت و وراثت رسول خدا در ميان اهل بيت است». در مواردي ديگر اميرالمومنين به شكلي صحبت ميفرمايند كه بدون وجود نص صريح غير قابل توجيه است. اميرالمومنين خلافت را حق خود ميداند در خطبهي 6 هنگامي كه حضرت از فتنهي طلحه و زبير و عايشه با خبر شد در بحثي مي فرمايد:
«فوالله ما زلت مدفوعاً عن حقي مستاثراً علي منذ قبض الله نبيه حتي يوم الناس هذا. به خدا سوگند از روزي كه خدا جان پيامبر خويش تحويل گرفت تا امروز همواره حق مسلم من از من سلب شده است».
در خطبهي 170 اميرالمومنين علي عليهالسلام در پاسخ شخصي كه به اميرالمؤمين گفت: تو بر امر خلافت حريصي فرمودند.
«بلكه شما حريصتر و از پيغمبر دورتريد و من از نظر روحي و جسمي نزديكترم. من حق خودم را طلب كردم و شما مي خواهيد بين من و حق خاص من حائل و مانع شويد و مرا از آن منصرف سازيد. آيا آن كه حق خويش را ميخواهد حريصتر است يا آن كه به حق ديگران چشم دوخته است؟ همينكه او را با نيروي استدلال كوبيدم بر خود آمد و نميدانست در جواب من چه بگويد و در ادامه فرمودند».
«خدايا از ظلم قريش و همدستان آنها به تو شكايت مي كنم. اينها با من قطع رحم كردند و مقام و منزلت بزرگ مرا تحقير نمودند. اتفاق كردند كه در مورد امري كه حق خاص من بود بر ضد من قيامت كردند».
اميرالمومنين علي عليهالسلام در بسياري موارد خلافت را حق مسلم خود ميداند و اين تصور بجز در منصوص بودن امر خلافت نمي تواند وجود داشته باشد.
مردي از بني اسد از حضرت ميپرسد: چطور شد كه قوم شما، شما را از خلافت باز داشتند و حال آنكه شما شايستهتر بوديد؟
حضرت بدلايلي كه نميخواستند بحث كنند فرمودند: «عدهاي نسبت به اين امر حرص ورزيدند و عدهاي با سخاوت از آن گذشتند».
و به هر حال حضرت در هر موقعيتي كه قرار داشت خلافت را كه از طريق نص رسولاكرمصلیاللهعلیهوآلهوسلم بر آن تاكيد شده بود مورد اشاره قرار داده و آن را حق مسلم خاص خود دانست.
منابع:
سیری در نهج البلاغه ، مرتضی مطهری