منو
 کاربر Online
738 کاربر online
تاریخچه ی: خطبه امام حسین علیه السلام و اتمام حجت با سپاهیان دشمن

در حال مقایسه نگارشها

نگارش واقعی نگارش:5
در روز عاشورا هنگامی که عمر بن سعد سپاه خود را برای جنگ با امام حسین علیه السلام آماده کرد و پرچم ها را در جای خود قرار داد و میمنه و میسره لشگر را تنظیم نمود، به افرادی که در قلب لشگر بودند گفت: در جای خود ثابت بمانید و حسین را از هر طرف احاطه کنید تا او را همانند حلقه انگشتری در میان بگیرید.

در این میان، امام علیه السلام در برابر سپاه کوفه ایستاد و از آنها خواست تا خاموش شوند، ولی آنها ساکت نشدند.
امام به آنها فرمود:
« وای بر شما! چه زیانی می برید اگر سخن مرا بشنوید ؟! من شما را به راه راست می خوانم. هر کس از من فرمان ببرد به راه صواب و درست باشد و هر کس نافرمانی کند هلاک شود. همه شما از فرامین من سر باز می زنید و سخن مرا گوش نمی دهید؛ چرا که شکم های شما از مال حرام پر شده است و بر دلهای شما مهر شقاوت نهاده شده است. وای بر شما آیا خاموش نمی شوید؟! آیا گوش فرا نمی دهید؟!»

اینجا بود که اصحاب عمر بن سعد یکدیگر را ملامت کردند و گفتند:
گوش دهید !! امام علیه السلام پس از سکوت سپاه دشمن فرمود: « ای مردم، هلاک و اندوه بر شما باد که با آن شور و شعف ما را فرا خواندید تا به فریاد شما برسیم و ما شتابان برای فریادرسی شما آمدیم، ولی شما شمشیری را که خود در دست شما نهاده بودیم، به روی ما کشیدید و آتشی که ما برای دشمن خود و دشمنان شما افروخته بودیم برای ما فروزان کردید و در جنگ با دوستانتان به یاری دشمنانتان برخاستید! با این که آنان در میان شما نه به عدل رفتار کردند و نه امید خیری از آنان دارید بدون اینکه از ما امری صادر شده باشد که سزاوار این دشمنی و تهاجم باشیم.

وای بر شما، چرا آن گاه که شمشیرها در غلاف و دلها آرام و خاطرها جمع بود، ما را رها نکردید. و همانند مگس به سوی فتنه پریدید و همانند پروانه ها به جان هم افتادید؟! هلاکت باد شما را ای بندگان کنیز و بازماندگان احزاب و رها کنندگان کتاب و ای تحریف کنندگان کلمات خدا و فراموش کنندگان سنت رسول و کشندگان فرزندان انبیا و عترت اوصیای پیامبران و ملحق کنندگان ناکسان به صاحبان انساب و آزار کنندگان مؤمنین و فریاد گران رهبران کفر که قرآن را پاره کردند! آری به خدا سوگند بی وفایی و پیمان شکنی، عادت شماست.

ریشه شما با مکر و بی وفایی در هم آمیخته است و شاخه های شما بر آن پروریده است. شما خبیث ترین میوه اید، گلوگیر در کام باغبان خود گوارا در کام غاصبان و راهزنان.

لعنت خدا بر پیمان شکنی که میثاق های محکم شده را شکستند، خدا را کفیل خود قرار داده بودید و به خدا سوگند که آن پیمان شکنان شمایید! اینک این « دعی بن دعی» عبیدالله بن زیاد مرا در میان دو چیز مخیر کرده است:
شمششیر کشیدن و یا خوار شدن!
و هیهات که ما به ذلت تن نخواهیم داد، خدا و رسول او و مؤمنان برای ما هرگز زبونی نپسندند، دامنهای پاکی که ما را پرورانده اند و سرهای پر شور و مردان غیرتمند هرگز طاعت فرومایگان را بر کشته شدن مردانه ترجیح ندهند و من با این جماعت اندک با شما می جنگیم، هر چند یاوران مرا تنها گذاشتند.

آن گاه اشعاری به این مضمون قرائت کرد:
اگر پیروز شویم، دیر زمانی است که پیروز بوده ایم و اگر مغلوب شویم باز هم مغلوب نشده ایم. عادت ما ترس نیست، ولی کشته شدن ما با دولت دیگران قرین است.
سپس فرمود: به خدا سوگند ای گروه کفران پیشه! پس از من چندان زمانی نخواهد گذشت مگر به مقداری که سواره ای بر مرکبش سوار شود، که روزگار چون سنگ آسیا بر شما می گردد و شما را در دلهره و اضطرابی عمیق فرو برد و این عهدی است که پدرم از طرف جدّم با من بسته است.
پس رأی خویش و همراهان خود را بار دیگر ارزیابی کنید تا روزگار بر شما غم و اندوه نبارد! من کار خویش را بر عهده خدا نهادم و می دانم که چیزی بر زمین نجنبد مگر به دست قدرت بالغه الهی.

خداوندا! باران آسمان را از اینان دریغ کن و برایشان قحطی پدید آور و آن غلام ثقفی را برایشان بگمار تا جام زهر به ایشان بچشاند و انتقام من و اصحاب و اهل بیت و شیعیان مرا از اینان بگیرد که اینان ما را تکذیب کردند و بی یاور گذاشتند و تو پروردگار مایی، به سوی تو روی آوردیم و بر تو توکل نمودیم و بازگشت ما به سوی توست.

منابع:

  • قصه کربلا، ص 268 و 272.
  • تحف العقول، ص 174
  • بحارالانوار، ج 45، ص 9.

مراجعه شود به:


در روز عاشورا هنگامی که عمر بن سعد سپاه خود را برای جنگ با امام حسین علیه السلام آماده کرد و پرچم ها را در جای خود قرار داد و میمنه و میسره لشگر را تنظیم نمود، به افرادی که در قلب لشگر بودند گفت: در جای خود ثابت بمانید و حسین را از هر طرف احاطه کنید تا او را همانند حلقه انگشتری در میان بگیرید.

در این میان، امام علیه السلام در برابر سپاه کوفه ایستاد و از آنها خواست تا خاموش شوند، ولی آنها ساکت نشدند.
امام به آنها فرمود:
« وای بر شما! چه زیانی می برید اگر سخن مرا بشنوید ؟! من شما را به راه راست می خوانم. هر کس از من فرمان ببرد به راه صواب و درست باشد و هر کس نافرمانی کند هلاک شود. همه شما از فرامین من سر باز می زنید و سخن مرا گوش نمی دهید؛ چرا که شکم های شما از مال حرام پر شده است و بر دلهای شما مهر شقاوت نهاده شده است. وای بر شما آیا خاموش نمی شوید؟! آیا گوش فرا نمی دهید؟!»

اینجا بود که اصحاب عمر بن سعد یکدیگر را ملامت کردند و گفتند:
گوش دهید !! امام علیه السلام پس از سکوت سپاه دشمن فرمود: « ای مردم، هلاک و اندوه بر شما باد که با آن شور و شعف ما را فرا خواندید تا به فریاد شما برسیم و ما شتابان برای فریادرسی شما آمدیم، ولی شما شمشیری را که خود در دست شما نهاده بودیم، به روی ما کشیدید و آتشی که ما برای دشمن خود و دشمنان شما افروخته بودیم برای ما فروزان کردید و در جنگ با دوستانتان به یاری دشمنانتان برخاستید! با این که آنان در میان شما نه به عدل رفتار کردند و نه امید خیری از آنان دارید بدون اینکه از ما امری صادر شده باشد که سزاوار این دشمنی و تهاجم باشیم.

وای بر شما، چرا آن گاه که شمشیرها در غلاف و دلها آرام و خاطرها جمع بود، ما را رها نکردید. و همانند مگس به سوی فتنه پریدید و همانند پروانه ها به جان هم افتادید؟! هلاکت باد شما را ای بندگان کنیز و بازماندگان احزاب و رها کنندگان کتاب و ای تحریف کنندگان کلمات خدا و فراموش کنندگان سنت رسول و کشندگان فرزندان انبیا و عترت اوصیای پیامبران و ملحق کنندگان ناکسان به صاحبان انساب و آزار کنندگان مؤمنین و فریاد گران رهبران کفر که قرآن را پاره کردند! آری به خدا سوگند بی وفایی و پیمان شکنی، عادت شماست.

ریشه شما با مکر و بی وفایی در هم آمیخته است و شاخه های شما بر آن پروریده است. شما خبیث ترین میوه اید، گلوگیر در کام باغبان خود گوارا در کام غاصبان و راهزنان.

لعنت خدا بر پیمان شکنی که میثاق های محکم شده را شکستند، خدا را کفیل خود قرار داده بودید و به خدا سوگند که آن پیمان شکنان شمایید! اینک این « دعی بن دعی» عبیدالله بن زیاد مرا در میان دو چیز مخیر کرده است:
شمششیر کشیدن و یا خوار شدن!
و هیهات که ما به ذلت تن نخواهیم داد، خدا و رسول او و مؤمنان برای ما هرگز زبونی نپسندند، دامنهای پاکی که ما را پرورانده اند و سرهای پر شور و مردان غیرتمند هرگز طاعت فرومایگان را بر کشته شدن مردانه ترجیح ندهند و من با این جماعت اندک با شما می جنگیم، هر چند یاوران مرا تنها گذاشتند.

آن گاه اشعاری به این مضمون قرائت کرد: « اگر پیروز شویم، دیر زمانی است که پیروز بوده ایم و اگر مغلوب شویم باز هم مغلوب نشده ایم. »« عادت ما ترس نیست، ولی کشته شدن ما با دولت دیگران قرین است» سپس فرمود: به خدا سوگند ای گروه کفران پیشه! پس از من چندان زمانی نخواهد گذشت مگر به مقداری که سواره ای بر مرکبش سوار شود، که روزگار چون سنگ آسیا بر شما می گردد و شما را در دلهره و اضطرابی عمیق فرو برد و این عهدی است که پدرم از طرف جدّم با من بسته است.

پس رأی خویش و همراهان خود را بار دیگر ارزیابی کنید تا روزگار بر شما غم و اندوه نبارد! من کار خویش را بر عهده خدا نهادم و می دانم که چیزی بر زمین نجنبد مگر به دست قدرت بالغه الهی.

خداوندا! باران آسمان را از اینان دریغ کن و برایشان قحطی پدید آور و آن غلام ثقفی را برایشان بگمار تا جام زهر به ایشان بچشاند و انتقام من و اصحاب و اهل بیت و شیعیان مرا از اینان بگیرد که اینان ما را تکذیب کردند و بی یاور گذاشتند و تو پروردگار مایی، به سوی تو روی آوردیم و بر تو توکل نمودیم و بازگشت ما به سوی توست. »

منابع:

  • قصه کربلا، ص 268 و 272.
  • تحف العقول، ص 174
  • بحارالانوار، ج 45، ص 9.

مراجعه شود به:



تاریخ شماره نسخه کاربر توضیح اقدام
 چهارشنبه 11 مرداد 1385 [12:09 ]   7   محمد ورهرام      جاری 
 چهارشنبه 11 مرداد 1385 [12:05 ]   6   محمد ورهرام      v  c  d  s 
 چهارشنبه 11 مرداد 1385 [11:44 ]   5   محمد ورهرام      v  c  d  s 
 سه شنبه 19 مهر 1384 [07:02 ]   4   شکوفه رنجبری      v  c  d  s 
 سه شنبه 30 فروردین 1384 [05:33 ]   3   شکوفه رنجبری      v  c  d  s 
 سه شنبه 04 اسفند 1383 [06:22 ]   2   شکوفه رنجبری      v  c  d  s 
 دوشنبه 29 تیر 1383 [06:39 ]   1   شکوفه رنجبری      v  c  d  s 


ارسال توضیح جدید
الزامی
big grin confused جالب cry eek evil فریاد اخم خبر lol عصبانی mr green خنثی سوال razz redface rolleyes غمگین smile surprised twisted چشمک arrow



از پیوند [http://www.foo.com] یا [http://www.foo.com|شرح] برای پیوندها.
برچسب های HTML در داخل توضیحات مجاز نیستند و تمام نوشته ها ی بین علامت های > و < حذف خواهند شد..