تاریخچه ی:
حقیقت زهد
تفاوت با نگارش: 1
- | قرآن کریم می فرماید: «و لو ئنا لرفعناه بها و لکنه اخد الی الارض و اتبع هویه »( اعراف / . 176) در اطراف موضوع دنیا از نظر دین و رابطه دین و دنیا بود ، در اطراف این مطلب بود که معنای زهد و ترک دنیا از نظر دین چیست ؟ آیا مقصود دست شستن از زندگی و سست شدن در امور زندگی است و یا مقصود چیز دیگر است ؟ <br />عرض شد مقصود دست شستن و یا سست شدن نیست ، بلکه مقصود به کار بردن یک نوع اصول خاص در زندگی مبنی بر مقدم داشتن فضیلت و اخلاق بر مطامع مادی است . |
+ | /> V{maketoc} !یا علاه مندی به دنیا بد است؟ height=300 hspace=5 src="img/daneshnameh_up/a/a6/world_money1.jpg" width=250 align=left vspace=5 border=1> |
| میگویند مقصود از دنیای مذموم و مردود علاقه به دنیا و محبت به دنیاست ، دنیا بد نیست ، علاقه و محبت به دنیا بد است ، مال و ثروت و مقام و قدرت و زن و فرزند بد نیست ، علاقه به اینها و محبت به اینها بد است ، زیرا خود دنیا عبارت است از این مخلوقات الهی به نام زمین و ماه و خورشید و ستاره و جماد و نبات و حیوان ، عبارت است از زن و فرزند و مال و ثروت و امثال اینها ، اینها همه مخلوقات خدا هستند و خداوند در قرآن به همینها قسم میخورد ، اینها که نمی تواند بد باشد ، پس آن چیزی که مذموم و مردود است علاقه و محبت به این امور است نه خود این امور ، و همان علاقه را باید ترک کرد ، معنای اینکه دنیا را ترک کنید یعنی علاقه و محبت دنیا را ترک کنید . | | میگویند مقصود از دنیای مذموم و مردود علاقه به دنیا و محبت به دنیاست ، دنیا بد نیست ، علاقه و محبت به دنیا بد است ، مال و ثروت و مقام و قدرت و زن و فرزند بد نیست ، علاقه به اینها و محبت به اینها بد است ، زیرا خود دنیا عبارت است از این مخلوقات الهی به نام زمین و ماه و خورشید و ستاره و جماد و نبات و حیوان ، عبارت است از زن و فرزند و مال و ثروت و امثال اینها ، اینها همه مخلوقات خدا هستند و خداوند در قرآن به همینها قسم میخورد ، اینها که نمی تواند بد باشد ، پس آن چیزی که مذموم و مردود است علاقه و محبت به این امور است نه خود این امور ، و همان علاقه را باید ترک کرد ، معنای اینکه دنیا را ترک کنید یعنی علاقه و محبت دنیا را ترک کنید . |
| این بیان ، بیان خوبی است اما با یک توضیحی که در ضمن اشکال و جوابی عرض میکنم . | | این بیان ، بیان خوبی است اما با یک توضیحی که در ضمن اشکال و جوابی عرض میکنم . |
- | اشکال این است که چه فرق میکند که بگوییم خود دنیا بد است و باید رها کرد و یا آنکه بگوییم علاقه به دنیا و محبت دنیا بد است ، زیرا همان طوری که خود موجودات و مواد این جهان مخلوق خدا هستند و از این جهت مقدس اند و بدون حکمت به وجود نیامدهاند همین طور علاقهها و میلها و غریزههایی هم که در وجود انسان نسبت به این موجودات هست آفریده خداست و بدون حکمت نیست ، خدا میل و علاقه به زندگی را در سرشت آدم گذاشته ، همان طوری که در سرشت هر جانداری گذاشته ، اگر این میل و علاقه نبود هیچ کس حاضر نبود به زندگی خود ادامه دهد و هیچ حیوانی به زندگی ادامه نمیداد و از خود دفاع نمیکرد ، خدا علاقه به زن و فرزند را در دل آدمی قرار داده برای آن که نسل باقی بماند ، خداوند میل به عزت و قدرت را در انسان قرار داده ، و همچنین میل به کسب علم و میل به زیبایی و هر میل دیگر که در انسان هست . پس همچنانکه خود موجودات و مواد عالم را که مخلوقات خدایند نمیشود گفت بد است ، علاقهها و میلهایی که در انسان نسبت به این امور هست بد نیست ، و همان طوری که هیچ عضوی از اعضای انسانی حتی یک مو و یک رگ باریک تر از مو ، هیچ رشتهای و هیچ نسجی در بدن لغو و بی حکمت نیست و هیچ عضو زائد در بدن نیست ، رشتههای روحی و علاقهها و محبتهای روحی نیز همین طور است ، هیچکدام زائد نیست ، هیچ میل و علاقه زائد در روح نیست ، پس ترک دنیا به معنای ترک علاقه و محبت دنیا هم همان اشکالی را دارد که ترک خود دنیا دارد ، این اشکال . و اما جواب و توضیح : مقصود از اینکه میگویند علاقه دنیا و محبت دنیا مذموم است ، آن علاقه و میل فطری نیست ، آن ممدوح است . |
+ | اشکال این است که چه فرق میکند که بگوییم خود دنیا بد است و باید رها کرد و یا آنکه بگوییم علاقه به دنیا و محبت دنیا بد است ، زیرا همان طوری که خود موجودات و مواد این جهان مخلوق خدا هستند و از این جهت مقدس اند و بدون حکمت به وجود نیامدهاند همین طور علاقهها و میلها و غریزههایی هم که در وجود انسان نسبت به این موجودات هست آفریده خداست و بدون حکمت نیست .
خدا میل و علاقه به زندگی را در سرشت آدم گذاشته ، همان طوری که در سرشت هر جانداری گذاشته ، اگر این میل و علاقه نبود هیچ کس حاضر نبود به زندگی خود ادامه دهد و هیچ حیوانی به زندگی ادامه نمیداد و از خود دفاع نمیکرد ، خدا علاقه به زن و فرزند را در دل آدمی قرار داده برای آن که نسل باقی بماند ، خداوند میل به عزت و قدرت را در انسان قرار داده ، و همچنین میل به کسب علم و میل به زیبایی و هر میل دیگر که در انسان هست .
پس همچنانکه خود موجودات و مواد عالم را که مخلوقات خدایند نمیشود گفت بد است ، علاقهها و میلهایی که در انسان نسبت به این امور هست بد نیست ، و همان طوری که هیچ عضوی از اعضای انسانی حتی یک مو و یک رگ باریک تر از مو ، هیچ رشتهای و هیچ نسجی در بدن لغو و بی حکمت نیست و هیچ عضو زائد در بدن نیست ، رشتههای روحی و علاقهها و محبتهای روحی نیز همین طور است ، هیچکدام زائد نیست ، هیچ میل و علاقه زائد در روح نیست ، پس ترک دنیا به معنای ترک علاقه و محبت دنیا هم همان اشکالی را دارد که ترک خود دنیا دارد ، این اشکال .
/> /> ! علاقه دنیا و محبت دنیا مذموم نیست ممدوح است .
|
| در قرآن کریم این علاقهها و محبتها به عنوان آیت و نشانه حکمت خداوند ذکر شده : | | در قرآن کریم این علاقهها و محبتها به عنوان آیت و نشانه حکمت خداوند ذکر شده : |
- | «و من آیاته ان خلق لکم من انفسکم ازواجا لتسکنوا الیها و جعل بینکم موده و رحمة »( روم / . 21) از آیات الهی این است که برای شما از جنس خود شما جفت آفرید تا با آنها آرام بگیرید و شما را به یکدیگر مایل و علاقهمند ساخت . |
+ | __~~green:«و من آیاته ان خلق لکم من انفسکم ازواجا لتسکنوا الیها و جعل بینکم موده و رحمة » ~~__( روم / . 21)
__~~green:از آیات الهی این است که برای شما از جنس خود شما جفت آفرید تا با آنها آرام بگیرید و شما را به یکدیگر مایل و علاقهمند ساخت .~~__
|
| بعلاوه خود انبیاء و اولیاء از این محبتها بهرهمند و سرشار بودند و این کمال آنها بود نه نقص آنها . پیغمبر اکرم فرزندان خود را دوست میداشت ، و هم آن حضرت در مورد زن و عطر و نماز میگفت : | | بعلاوه خود انبیاء و اولیاء از این محبتها بهرهمند و سرشار بودند و این کمال آنها بود نه نقص آنها . پیغمبر اکرم فرزندان خود را دوست میداشت ، و هم آن حضرت در مورد زن و عطر و نماز میگفت : |
- | « حبب الی من دنیاکم ثلاث : الطیب و النساء و قرش عینی فی الصلوش ». در این دنیا سه چیز را دوست میدارم ، بوی خوش و زنان و روشنی چشم در نماز . پس مقصود ترک این علاقهها نیست . اگر واقعا آدمی پیدا شود که هیچ احساسات و عواطفی نسبت به هیچ چیز و هیچ کس نداشته باشد ، دوستانی نداشته باشد ، بچههایش در نظرش مثل بیگانه بلکه مثل چوب و سنگ باشند و فرض هم بکنیم فقط از آن جهت به آنها علاقه داشته باشد که مخلوقی از مخلوقات خدا هستند ، این کامل نیست ، ناقص است . اگر ابراهیم که حاضر شد فرزند خود را قربانی کند احساساتش نسبت به اسماعیل مساوی بود با احساساتش با یک گوسفند ، پس حاضر شدنش برای فدا دادن ، کمالی محسوب نمیشود ، مساوی بوده با قربانی کردن گوسفندی ، و همچنین حضرت سید الشهداء که فرزندان و برادران و نزدیکان خود را در راه خدا فدا کرد ، اگر علاقه خاصی به آنها نداشت این فداکاری اهمیت زیادی نداشت . مقصود این نیست ، مقصود چیز دیگری است که از خود قرآن کریم و همچنین از کلمات امیرالمؤمنین علی علیه السلام که به مناسبت کلمات آن حضرت وارد این بحث شدیم استفاده میشود . در سوره آل عمران میفرماید : « زین للناس حب الشهوات من النساء و البنین و القناطیر المقنطره من الذهب و الفضة و الخیل المسومة و الانعام و الحرث ذلک متاع الحیوه الدنیا و الله عنده حسن الماب »( آل عمران / . 14) |
+ | __~~green:« حبب الی من دنیاکم ثلاث : الطیب و النساء و قرش عینی فی الصلوش ».~~__
__~~green:در این دنیا سه چیز را دوست میدارم ، بوی خوش و زنان و روشنی چشم در نماز . ~~__
پس مقصود ترک این علاقهها نیست . __~~brown:اگر واقعا آدمی پیدا شود که هیچ احساسات و عواطفی نسبت به هیچ چیز و هیچ کس نداشته باشد ، دوستانی نداشته باشد ، بچههایش در نظرش مثل بیگانه بلکه مثل چوب و سنگ باشند و فرض هم بکنیم فقط از آن جهت به آنها علاقه داشته باشد که مخلوقی از مخلوقات خدا هستند ، این کامل نیست ، ناقص است . ~~__
اگر ابراهیم که حاضر شد فرزند خود را قربانی کند احساساتش نسبت به اسماعیل مساوی بود با احساساتش با یک گوسفند ، پس حاضر شدنش برای فدا دادن ، کمالی محسوب نمیشود ، مساوی بوده با قربانی کردن گوسفندی ، و همچنین حضرت سید الشهداء امام حسین که فرزندان و برادران و نزدیکان خود را در راه خدا فدا کرد ، اگر علاقه خاصی به آنها نداشت این فداکاری اهمیت زیادی نداشت .
مقصود این نیست ، مقصود چیز دیگری است که قرآن کریم در سوره آل عمران میفرماید :
__~~green:« زین للناس حب الشهوات من النساء و البنین و القناطیر المقنطره من الذهب و الفضة و الخیل المسومة و الانعام و الحرث ذلک متاع الحیوه الدنیا و الله عنده حسن الماب » ~~__ ( آل عمران / . 14)
|
| در این آیه چند چیز از اموری که مورد علاقه آدمی در دنیاست نام برده شده : | | در این آیه چند چیز از اموری که مورد علاقه آدمی در دنیاست نام برده شده : |
- | زن و فرزند ، پولهای انباشته طلا و نقره ، اسبهای عالی که مظهر جلال و حشمت اند ، چهار پایان و کشت و زرع ، و این آیه در مقام انتقاد و مذمت هم هست ، دنیای مذموم و مردود را ذکر میکند ، چه چیز را مذمت میکند ؟ |
+ | ^~~green:زن و فرزند ، پولهای انباشته طلا و نقره ، اسبهای عالی که مظهر جلال و حشمت اند ، چهار پایان و کشت و زرع ، و این آیه در مقام انتقاد و مذمت هم هست ، دنیای مذموم و مردود را ذکر میکند ، چه چیز را مذمت میکند ؟ |
| خود این امور را ؟ | | خود این امور را ؟ |
| خود زن و فرزند و ثروت و اسب و زراعت را ؟ | | خود زن و فرزند و ثروت و اسب و زراعت را ؟ |
| نه . علاقه و میل به این امور را ؟ | | نه . علاقه و میل به این امور را ؟ |
- | آن را هم نه ، پس چه چیز را ؟ دل خوش بودن و سرگرم بودن به این امور را ، راضی و قانع بودن به اینها و غفلت کردن از ماوراء اینها را . " « زین للناس حب الشهوات »" این علایق در نظر اینها جلوه کرده و آنها را ربوده و از خود بیخود کرده ، به اینها دلخوش و سرگرم اند و درباره غیر این امور فکر نمیکنند ، خیال میکنند زندگی جز این چیزی نیست ، دوست داشتنی غیر از اینها نیست ، حد فکر و سطح اینها این شده . « ذلک مبلغهم من العلم ») (نجم / . 30) درباره مرد عابدی که به خاطر منافع مادی از اطاعت خدا سر پیچید میفرماید: « و اتل علیهم نبأ الذی اتیناه ایاتنا فانسلخ منها فاتبعه الشیطان فکان من الغاوین » " (اعراف / . 175) داستان آن مرد که آیات خود را به او تعلیم دادیم و او آنها را از خود جدا ساخت و شیطان او را دنبال کرد و او از گمراهان شد " « و لو شئنا لرفعناه بها و لکنه اخلد الی الارض و اتبع هو ا (اعراف / . 176) اگر ما میخواستیم او را بالا میبردیم با آن آیاتی که به او دادیم ، اما او خودش را به زمین و طبیعت چسباند و چنگالهای خود را محکم بند کرد و تابع هوا و هوس خود شد . |
+ | آن را هم نه ، پس چه چیز را ؟~~^
دل خوش بودن و سرگرم بودن به این امور را ، راضی و قانع بودن به اینها و غفلت کردن از ماوراء اینها را . " « زین للناس حب الشهوات »" این علایق در نظر اینها جلوه کرده و آنها را ربوده و از خود بیخود کرده ، به اینها دلخوش و سرگرم اند و درباره غیر این امور فکر نمیکنند ، خیال میکنند زندگی جز این چیزی نیست ، دوست داشتنی غیر از اینها نیست ، حد فکر و سطح اینها این شده .
__~~green: « ذلک مبلغهم من العلم » ~~__ (نجم / . 30)
__~~green:درباره مرد عابدی که به خاطر منافع مادی از اطاعت خدا سر پیچید~~__
میفرماید:
__~~green:« و اتل علیهم نبأ الذی اتیناه ایاتنا فانسلخ منها فاتبعه الشیطان فکان من الغاوین » ~~__ (اعراف / . 175) __~~green:داستان آن مرد که آیات خود را به او تعلیم دادیم و او آنها را از خود جدا ساخت و شیطان او را دنبال کرد و او از گمراهان شد~~__ />__ ~~green:« و لو شئنا لرفعناه بها و لکنه اخلد الی الارض و اتبع هو ا ~~ __ (اعراف / . 176) __~~green:اگر ما میخواستیم او را بالا میبردیم با آن آیاتی که به او دادیم ، اما او خودش را به زمین و طبیعت چسباند و چنگالهای خود را محکم بند کرد و تابع هوا و هوس خود شد . ~~__
|
| در سوره یونس میفرماید : | | در سوره یونس میفرماید : |
- | « ان الذین لا یرجون لقائنا و رضوا بالحیوه الدنیا و اطمانوا بها و الذین هم عن ایاتنا غافلون ، اولئک ماویهم النار بما کانوا یکسبون »( یونس / 7) آنها که امید و آرزوی ملاقات حق را ندارند و به زندگی دنیا راضی و قانع و سرگرماند و به آن آرام گرفتهاند آنها به واسطه اعمال مبتنی و بر آن طرز فکر اهل آتش میباشند . |
+ | __~~green:« ان الذین لا یرجون لقائنا و رضوا بالحیوه الدنیا و اطمانوا بها و الذین هم عن ایاتنا غافلون ، اولئک ماویهم النار بما کانوا یکسبون » ~~__( یونس / 7)
__~~green:آنها که امید و آرزوی ملاقات حق را ندارند و به زندگی دنیا راضی و قانع و سرگرماند و به آن آرام گرفتهاند آنها به واسطه اعمال مبتنی و بر آن طرز فکر اهل آتش میباشند . ~~__
|
| از مجموع این آیات این طور فهمیده میشود که آن چیزی که مذموم و مردود است از نظر دین ، سرگرم شدن به این امور و غافل ماندن از خدا و آخرت است ، اخلاد و خود را به طبیعت بستن و چسبیدن است ، راضی و قانع شدن و آرام گرفتن و اکتفا کردن است . | | از مجموع این آیات این طور فهمیده میشود که آن چیزی که مذموم و مردود است از نظر دین ، سرگرم شدن به این امور و غافل ماندن از خدا و آخرت است ، اخلاد و خود را به طبیعت بستن و چسبیدن است ، راضی و قانع شدن و آرام گرفتن و اکتفا کردن است . |
- | پس اینکه میگویند " دنیای مذموم ، محبت و علاقه به دنیاست " درست است اما به این معنا ، به معنای دلخوش شدن و قانع شدن و اکتفا کردن و بازماندن از ماوراء این علایق . |
+ | __~~brown:پس اینکه میگویند " دنیای مذموم ، محبت و علاقه به دنیاست " درست است اما به این معنا ، به معنای دلخوش شدن و قانع شدن و اکتفا کردن و بازماندن از ماوراء این علایق . ~~__
|
| توقف بر دنیا مذموم است ، پایین بودن سطح فکر مذموم است ، این جهت مذموم است که علی علیه السلام فرمود: | | توقف بر دنیا مذموم است ، پایین بودن سطح فکر مذموم است ، این جهت مذموم است که علی علیه السلام فرمود: |
- | « و انما الدنیا منتهی بصر الاعمی » (نهج البلاغه ، خطبه . 131) دنیا حد نهایی شعاع دید آدم کور است . |
+ | __~~green:« و انما الدنیا منتهی بصر الاعمی »~~__ (نهج البلاغه ، خطبه . 131)
__~~green:دنیا حد نهایی شعاع دید آدم کور است . ~~__
|
| پس چه چیز بد است ؟ | | پس چه چیز بد است ؟ |
- | کوری ، نفوذ نکردن شعاع دید از حجاب طبیعت به بالاتر ، محدود بودن فکر به مادیات . |
+ | کوری ، نفوذ نکردن شعاع دید از حجاب طبیعت به بالاتر ، محدود بودن فکر به مادیات .
|
| قرآن کریم میفرماید : | | قرآن کریم میفرماید : |
- | « فاعرض عن من تولی عن ذکرنا و لم یرد الا الحیوه الدنیا ، ذلک مبلغهم من العلم.( نجم / 29) رویت را برگردان از آن کس که از ذکر ما رو برگردانده است و جز همین زندگی دنیا غرض و هدفی ندارد ، اینها حد علم و سطح فکرشان همین است ، سطح فکرشان پایین است . |
+ | __~~green:« فاعرض عن من تولی عن ذکرنا و لم یرد الا الحیوه الدنیا ، ذلک مبلغهم من العلم. ~~__( نجم / 29)
__~~green:رویت را برگردان از آن کس که از ذکر ما رو برگردانده است و جز همین زندگی دنیا غرض و هدفی ندارد ، اینها حد علم و سطح فکرشان همین است ، سطح فکرشان پایین است .~~ __
|
| علاقه به امور دنیا ، علاقه به زن و فرزند و مال و ثروت و جاه و قدرت ، سنت و فطرت الهی است ، وسیله گردش و چرخش زندگانی این جهان است ، اگر این علایق گرفته شود از بشر ، اجتماع انسانی میخوابد ، دیگر نه برای زندگانی دنیا زمینهای باقی میماند و نه برای زندگی آخرت ، حرکت زندگی و کمال زندگی و حیات آدمی متوقف بر آن علایق است ، و اما سرگرم شدن به آن علایق و رضایت و قناعت و اکتفا کردن به آنها نه تنها موجب پیشرفت و ترقی نیست ، موجب مزاحمت است ، موجب رکود و توقف است ، بشری که جز این علایق چیزی را نمیشناسد و واقف شده است بر اینها ، حیوانی بیش نیست . | | علاقه به امور دنیا ، علاقه به زن و فرزند و مال و ثروت و جاه و قدرت ، سنت و فطرت الهی است ، وسیله گردش و چرخش زندگانی این جهان است ، اگر این علایق گرفته شود از بشر ، اجتماع انسانی میخوابد ، دیگر نه برای زندگانی دنیا زمینهای باقی میماند و نه برای زندگی آخرت ، حرکت زندگی و کمال زندگی و حیات آدمی متوقف بر آن علایق است ، و اما سرگرم شدن به آن علایق و رضایت و قناعت و اکتفا کردن به آنها نه تنها موجب پیشرفت و ترقی نیست ، موجب مزاحمت است ، موجب رکود و توقف است ، بشری که جز این علایق چیزی را نمیشناسد و واقف شده است بر اینها ، حیوانی بیش نیست . |
- | پس زاهد و تارک دنیا کیست ؟ آن کسی است که دنیا را به حسب روح و مقامات روحی خود طی کرده و به آخرت رسیده است . |
+ | !پس زاهد و تارک دنیا کیست ؟ آن کسی است که دنیا را به حسب روح و مقامات روحی خود طی کرده و به آخرت رسیده است .
|
| گذشته از اینکه موجب رکود و توقف و سکون است ، موجب خرابی خود همین زندگی است . | | گذشته از اینکه موجب رکود و توقف و سکون است ، موجب خرابی خود همین زندگی است . |
| آیا گمان میکنید حرص هم میتواند دنیا را اداره کند ؟ | | آیا گمان میکنید حرص هم میتواند دنیا را اداره کند ؟ |
| آیا طمع قادر است دنیا را به خوبی بچرخاند ؟ | | آیا طمع قادر است دنیا را به خوبی بچرخاند ؟ |
| آیا خشم و شهوت قادر است به جهان نظم بدهد ؟ | | آیا خشم و شهوت قادر است به جهان نظم بدهد ؟ |
- | آیا شکم پرستی و زن پرستی و پول پرستی و جاه پرستی که همه اینها تعبیراتی است از دلخوش بودن و قانع بودن به زندگی دنیا و تمرکز تمایلات و میلها در این چیزها ، آیا اینها قادرند به بشر سعادت بدهند ؟ بشر وقتی زندگی دنیا را خوب اداره میکند و مدینهاش مدینه فاضله میشود که غلام و عبد دنیا نباشد ، اگر اسیر علایق دنیا نبود ناچار آن موجودات را مسخر خود و تابع خود قرار میدهد ، و اگر بنده شد و طوق عبودیت به گردن انداخت تا او زنده است تابع امواج دریای خروشان طبیعت است . |
+ | آیا شکم پرستی و زن پرستی و پول پرستی و جاه پرستی که همه اینها تعبیراتی است از دلخوش بودن و قانع بودن به زندگی دنیا و تمرکز تمایلات و میلها در این چیزها ، آیا اینها قادرند به بشر سعادت بدهند ؟ بشر وقتی زندگی دنیا را خوب اداره میکند و مدینهاش مدینه فاضله میشود که غلام و عبد دنیا نباشد ، اگر اسیر علایق دنیا نبود ناچار آن موجودات را مسخر خود و تابع خود قرار میدهد ، و اگر بنده شد و طوق عبودیت به گردن انداخت تا او زنده است تابع امواج دریای خروشان طبیعت است .
|
| همه پستیهای اخلاقی از دروغ و ریا و تملق و ظلم ، ناشی از دنیا پرستی است و همه فضایل عالیه انسانی معلول بی اعتنایی و زهد و عدم قناعت به زندگانی دنیاست . | | همه پستیهای اخلاقی از دروغ و ریا و تملق و ظلم ، ناشی از دنیا پرستی است و همه فضایل عالیه انسانی معلول بی اعتنایی و زهد و عدم قناعت به زندگانی دنیاست . |
| آدم دنیا پرست و مادی نمیتواند شجاع باشد و گذشت داشته باشد ، نمی تواند عفت داشته باشد ، نمیتواند حریت و آزادگی داشته باشد . | | آدم دنیا پرست و مادی نمیتواند شجاع باشد و گذشت داشته باشد ، نمی تواند عفت داشته باشد ، نمیتواند حریت و آزادگی داشته باشد . |
- | زاهد به معنای صحیح کلمه نه به معنای یک شخص ضعیف منفی که در درون درجه دنیا پرستان زندگی میکند و احیانا ریزه خور خوان آنها و طفیلی آنهاست ، بلکه به معنای مردی فوق درجه دنیا پرستان است . کسی که حد علم و سطح فکرش بالاتر از اینهاست ، از فراق دنیا نمیترسد ، از کم و بیش شدن دنیا باک ندارد ، شجاع و با جرئت میشود ، حریت و آزادگی پیدا میکند ، عفت و تقوا پیدا میکند ، گذشت و فداکاری پیدا میکند . |
+ | زاهد به معنای صحیح کلمه نه به معنای یک شخص ضعیف منفی که در درون درجه دنیا پرستان زندگی میکند و احیانا ریزه خور خوان آنها و طفیلی آنهاست ، بلکه به معنای مردی فوق درجه دنیا پرستان است . کسی که حد علم و سطح فکرش بالاتر از اینهاست ، از فراق دنیا نمیترسد ، از کم و بیش شدن دنیا باک ندارد ، شجاع و با جرئت میشود ، حریت و آزادگی پیدا میکند ، عفت و تقوا پیدا میکند ، گذشت و فداکاری پیدا میکند .
|
| فداکاران جهان خاصیت اول روحی شان این بود که زاهد به معنای صحیح کلمه بودند . | | فداکاران جهان خاصیت اول روحی شان این بود که زاهد به معنای صحیح کلمه بودند . |
- | خود شخص مقدس امیرالمؤمنین علی علیه السلام که مجموعهای از فضایل بشری بود ، عدالت و تقوا و شجاعت و حریت و سخا و کرم و وفا و مروت ، همه را جمع کرده بود چون در اعلی درجه بی اعتنا به دنیا بود ، یعنی خودش را و شرافت و کرامت نفس خود را از دنیا و ما فیها بالاتر میدانست . |
+ | !حقیقت زهد از زبان علی
خود شخص مقدس امیرالمؤمنین علی علیه السلام که مجموعهای از فضایل بشری بود ، عدالت و تقوا و شجاعت و حریت و سخا و کرم و وفا و مروت ، همه را جمع کرده بود چون در اعلی درجه بی اعتنا به دنیا بود ، یعنی خودش را و شرافت و کرامت نفس خود را از دنیا و ما فیها بالاتر میدانست .
|
| در وصیت به امام حسن میفرماید : | | در وصیت به امام حسن میفرماید : |
- | " « و اکرم نفسک عن کل دنیة و ان ساقتک الی الرغائب فانک لن تعتاض بما تبدل من نفسک عوضا ، و لا تکن عبد غیرک و قد جعلک الله حرا ، و ما خیر خیر لا ینال الا بشر »( نهج البلاغه ، نامه . 31) خودت را از کارهای پست محترم تر و بالاتر بشمار ، احساس شرافت و بزرگواری را در خودت همیشه زنده نگه دارد ، مطامع ممکن است به تو چشمک بزنند ولی تو اعتنا نکن که اگر خودت را فروختی و شخصیت اخلاقی و روحی خود را از دست دادی چیزی جای او را پر نخواهد کرد ، تمام دنیا یک طرف و شرافت روحی و کرامت عقلی و معنوی یک طرف ، او با این برابر نمیشود ، خود را بنده غیر نساز که خداوند تو را آزاد آفریده ، آن منفعتی که از راه زشت کاری به دست بیاید فایده ندارد . |
+ | __~~green:" « و اکرم نفسک عن کل دنیة و ان ساقتک الی الرغائب فانک لن تعتاض بما تبدل من نفسک عوضا ، و لا تکن عبد غیرک و قد جعلک الله حرا ، و ما خیر خیر لا ینال الا بشر »~~ __ ( نهج البلاغه ، نامه . 31)
__~~green: خودت را از کارهای پست محترم تر و بالاتر بشمار ، احساس شرافت و بزرگواری را در خودت همیشه زنده نگه دارد ، مطامع ممکن است به تو چشمک بزنند ولی تو اعتنا نکن که اگر خودت را فروختی و شخصیت اخلاقی و روحی خود را از دست دادی چیزی جای او را پر نخواهد کرد ، تمام دنیا یک طرف و شرافت روحی و کرامت عقلی و معنوی یک طرف ، او با این برابر نمیشود ، خود را بنده غیر نساز که خداوند تو را آزاد آفریده ، آن منفعتی که از راه زشت کاری به دست بیاید فایده ندارد . ~~__
|
| ایضا علی علیه السلام میفرماید : | | ایضا علی علیه السلام میفرماید : |
- | « الدنیا دار ممر لا دار مقر ، و الناس فیها رجلان : رجل باع فیها نفسه فاوبقها ، و رجل ابتاع نفسه فاعتقها » " (نهج البلاغه ، حکمت . 133) میفرماید : دنیا به هر حال گذشتنگاه است و کسی جاویدان در او باقی نمیماند ، لیک مردم در این بازار دنیا که میآیند و عبور میکنند دو دستهاند : یک دسته در این بازار خود را میفروشند و اسیر و محبوس میکنند ویک دسته دیگر خود را میخرند و آزاد میسازند ، یک دسته از این دنیا میروند در حالی که هزار قید بندگی در گردن دارند و یک دسته میروند در حالی که بنده هیچ کس جز خداوند نیستند ، نه بنده زرند ونه بنده سیم و نه بنده شهوت اند و نه بنده غضب ، نه بنده جاه اند و نه بنده مال ، آزاد و آزادهاند . حقیقت زهد همین است . |
+ | __~~green:« الدنیا دار ممر لا دار مقر ، و الناس فیها رجلان : رجل باع فیها نفسه فاوبقها ، و رجل ابتاع نفسه فاعتقها » ~~__ (نهج البلاغه ، حکمت . 133)
/>__~~green: دنیا به هر حال گذشتنگاه است و کسی جاویدان در او باقی نمیماند ، لیک مردم در این بازار دنیا که میآیند و عبور میکنند دو دستهاند : یک دسته در این بازار خود را میفروشند و اسیر و محبوس میکنند ویک دسته دیگر خود را میخرند و آزاد میسازند ، یک دسته از این دنیا میروند در حالی که هزار قید بندگی در گردن دارند و یک دسته میروند در حالی که بنده هیچ کس جز خداوند نیستند ، نه بنده زرند ونه بنده سیم و نه بنده شهوت اند و نه بنده غضب ، نه بنده جاه اند و نه بنده مال ، آزاد و آزادهاند . ~~__حقیقت زهد همین است . |
| منبع : حکمتها و اندرزها | | منبع : حکمتها و اندرزها |
| نویسنده : شهید استاد مرتضی مطهری | | نویسنده : شهید استاد مرتضی مطهری |
| صفحه : 91 | | صفحه : 91 |