منو
 کاربر Online
715 کاربر online
تاریخچه ی: حضرت امام حسین علیه السلام

V{maketoc}
!تهنیت ولادت همراه خبر شهادت
در روز سوم ((ماه شعبان)) سال چهارم هجری در ((مدینه، مدینة النبی، یثرب|مدینه النبی)) فرزندی دیده به جهان گشود که میوه دل و روشنی چشم پیامبر خدا بود.

او که ((آفرینش نور اهل بیت علیهم السلام|نور درخشان خلقتش)) از نور جلال خدا بود و فرشتگان در عظمت آفرینش وی سر تعظیم فرود آوردند، پس از پیمودن مسیری پاک در اصلاب پدران و ارحام مادرانش، در صلب علی علیه السلام و رحم پاک فاطمه زهرا سلام الله علیها جای گرفت و جهان آفرینش را به وجود خود نورانی ساخت.

تولد این فرزند پاک پیامبر، با ((ویژگیهای دوران بارداری حضرت زهرا علیهاسلام|ویژگی‌های فراوان پیش از تولدش))، سرور و شادمانی و از سوی دیگر غم و اندوه را برای خاندانش به ارمفان آورد؛ چرا که ((تهنیت خدا و فرشتگان به پیامبر اکرم|تهنیت ولادت)) این مولود با ((تسلیت جبرئیل به پیامبر اکرم|تسلیت جبرئیل)) به پیامبر خدا و خبر از شهادت وی همراه بود.

!((جشن میلاد امام حسین علیه السلام در ملکوت|جشن میلاد در ملکوت))
فرشتگان به فرمان خدا ولادت این مولود را در آسمان‌ها جشن گرفتند و پیامبر خدا ((نماز نافله به میمنت ولادت|نماز شکر به جا آورد)). رسول خدا در ((مراسم نامگذاری|مراسمی ویژه ))نام این کودک را « ((نام امام حسین علیه السلام|حسین))» گذاشت؛ نامی که بر ((نام حسین علیه السلام مکتوب بر ساق عرش|تارک بهشت)) می‌درخشید و ((نامی بر گرفته از نام خدا|برگرفته از نام خدا)) و از ((جایگاه اهل بیت علیهم السلام پیش از خلقت|جایگاهی عظیم)) برخوردار بود.

پس از آن حسین علیه‌السلام به وسیله پیامبر خدا به ((آداب ولادت حسنین علیهم السلام|آداب ولادت)) آراسته شد و به دست آن حضرت ((تغذیه امام حسین علیه السلام توسط پیامبر اکرم|تغذیه کرد)).

!دوران کودکی
دامان پرمهر مادرش فاطمه سلام الله علیها به او آرامش می‌بخشید و جبرئیل و میکائیل ((سخن گفتن جبرئیل با امام حسین علیه السلام|در کناره گهواره اش)) مایه آرامش جان او بودند.
از همان دوران کودکی ((در دامان پر مهر پیامبر|دامان عطوفت پیامبر خدا)) محل امنی برای رشد این کودک بود. محبت‌های سرشار پیامبر خدا نسبت به او هیچ‌گاه تمامی نداشت. در خانه، کوچه و مسجد همراه جد بزرگوارش بود و بوسه‌ها و ((شیفتگی پیامبر نسبت به حسین علیه السلام|علاقمندی ))پیامبر خدا نسبت به او در همه جا مشهود بود.

پیامبر خدا با ((سبط پیامبر و حمایت همه جانبه|حمایت همه جانبه)) خود از او و ((توصیه پیامبر به دوستی حضرت|توصیه به دوستی )) با او همواره در پی ((معرفی حسین به مردم از نظر دودمان و فضیلت|معرفی شخصیت با عظمت وی)) در جامعه بود.
حوادث دوران کودکی، ویژگی‌های الهی، نزول ((مائده آسمانی|مائده‌های آسمانی)) و ((محبت پیامبر به حسنین علیهماالسلام|رفتار سرشار از مهر پیامبر )) با وی همه از همین حکایت می کرد.

!در کنار پدر
از تلخ‌ترین حوادث روزهای دوران کودکی حسین علیه‌السلام ((با پیامبر در آخرین لحظات|ارتحال پیامبر خدا ))و ((در شهادت مادر|شهادت مادرش فاطمه سلام الله علیها ))است.
او شاهد جنایاتی بود که بعد از ارتحال پیامبر خدا در حق اهل بیتش روا داشتند و پدر و مادر خویش را در ((همراه پدر ومادر در کوچه های مدینه |کوچه‌های مدینه)) برای((شهادت به احقاق حق مادر| احقاق حقشان)) همراهی می نمود.

پس از آن ((در کنار پدر در دوران خلافت|در کنار پدرش)) به رشد و بالندگی رسید و تعلیم و تربیت‌های پدر از او انسانی رشید ساخت که همچون سربازی فداکار در جنگ‌های ((حضور در جنگ جمل|جمل)) و ((اولین پیروزی در صفین به دست حسین علیه السلام|صفین ))و ((گزارشی از جنگ نهروان|نهروان)) پدرش را همراهی می‌کرد و همه حوادثی را که در ((در کنار پدر در در دوران خلافت|دوره حکومت پدرش)) و قبل از آن اتفاق افتاد تجربه کرد و در برابر امر خدا پایداری نمود.

!((حمایت از سیاستهای برادر|حمایت از برادر))
حسین علیه‌السلام بعد از شهادت پدر، همواره و همه جا از حق برادرش که در حقیقت امام او بود، دفاع کرد، در برابر تصمیم‌های او تسلیم بود و ایستادگی در برابر ظلم و ((دفاع از ولایت|دفاع از حق)) سیره همیشگی‌اش بود.

وی پس از گذراندن 7 سال در کنار پیامبر خدا، 37 سال در کنار پدرش امیر المؤمنین علیه السلام و 47 سال در کنار برادرش امام حسن مجتبی علیه السلام، در سال 50 هجری پس از شهادت برادرش، از جانب خدا به امامت و رهبری امت منصوب شد.
اما ((مردم کوفه و مرگ معاویه|فضای مسموم و خفقانی)) که ((معاویه)) در سراسر ((حجاز)) حاکم ساخته بود، مردم را از رهبری این پیشوای معصوم محروم ساخت؛ اسلام و مسلمانان به وسیله معاویه و همدستانش به بیراهه و فساد کشیده شد و دستگاه حکومت به فساد آلوده گشت.

!عدم بیعت با یزید
معاویه در آخرین روزهای حیاتش ((ولایت عهدی یزید|یزید ))را جانشین خود معرفی کرد و ((دستور معاویه برای بیعت یزید|از همه خواست)) با او بیعت کنند، ولی امام علیه السلام ((دیدگاه امام درباره یزید|تن به این بیعت نداد )).

سرانجام پس از مرگ معاویه، یزید زمام حکومت را به دست گرفت و ضمن این که از سران عرب خواست تا از او پشتیبانی کنند، ((فرمان یزید برای بیعت|نامه‌ای ))به حاکم مدینه نوشت تا از امام بیعت بگیرد یا او را بکشد.

امام که معتقد بود وقتی افرادی همچون یزید شرابخوار و فاسد، حکومت را به دست گیرند باید فاتحه اسلام را خواند، برای شانه‌خالی کردن از این بیعت ننگین، درنگ در مدینه را روا ندانست و به فرمان خدا در روز سوم شعبان سال 60 هجری، شبانه با اهل بیت خود با مدینه و قبر پیامبر خدا وداع نمود و ((خروج از مدینه به سوی مکه|عازم مکه شد. ))

خبر بیعت نکردن و هجرت امام از مدینه به ((مکه)) در همه جا پیچید. مردم ((کوفه)) ،((نامه های کوفیان برای امام|صدها نامه)) برای امام علیه السلام نوشتند و او را برای رهبری به آنجا دعوت کردند. به دنبال این دعوت‌ها بود که امام، ((مسلم بن عقیل)) پسر عموی خود را ((فرستادن مسلم بن عقیل به کوفه|برای آگاهی از وضعیت کوفه و گزارش آن))، به آن دیار فرستاد.

!فرستادن مسلم به کوفه
مسلم به کوفه رفت و چون با استقبال گرم مردم رو به رو شد، برای امام ((نامه مسلم بن عقیل به امام علیه السلام|پیام فرستاد)) که هر چه زودتر به سوی کوفه حرکت کند.

امام علیه السلام با این که مردم کوفه را خوب می‌شناخت و رفتار آنها را با پدر و مادرش دیده بود، برای اجرای فرمان خدا عازم آنجا شد و روزی که مردم برای به‌جا آوردن مراسم حج وارد مکه می شدند با اهل بیت و یارانش ((پاسخ به علت حرکت امام حسین علیه السلام|راه کوفه را پیش گرفت)).

سخن کسانی که از روی نصیحت و خیرخواهی می‌خواستند امام را از این حرکت منصرف سازند هیچ گونه تاثیری در تصمیم الهی‌اش نگذاشت؛ چرا که این حرکت، حرکتی اصلاح‌طلبانه و بر اساس وظیفه الهی بود. گویی آنها فراموش کرده بودند که جانشین پیامبر خدا به وظیفه خود از دیگران آگاهتر است.

!شهادت مسلم در کوفه
همزمان با حرکت امام به سوی کوفه و آمادگی مردم کوفه برای استقبال از آن حضرت، ((عبیدالله بن زیاد|ابن زیاد ))، یکی از بی‌رحم‌ترین و فاسق‌ترین دست‌نشاندگان یزید، برای ((فعالیت مسلم در کوفه و اقدام بنی امیه|مقابله با حرکت امام علیه السلام)) و زهرچشم گرفتن از مردم کوفه وارد این شهر شد.

وی با حیله و ایجاد رعب و وحشت، مردم را از اطراف مسلم، سفیر امام پراکنده کرد و او و حامیانش را در یک حرکت مزورانه دستگیر نمود و ((ابن زیاد در جستجوی مسلم و دستگیری وی|به شهادت رساند)). درحالی که کاروان امام علیه السلام ((منازل مکه تا کربلا|منزل به منزل)) به کربلا و لشکریانی که یزید برای مقابله با آن حضرت تدارک دیده بود نزدیک می شد.

!اتمام حجت امام با یاران
امام در طول مسیر با افراد مختلفی برخورد نمود و به سوی خود دعوتشان کرد. در عین حال ((خبر از شهادت خود و اصحابش در کربلا|خبر از شهادت)) را به یاران خود گوشزد می کرد و با آنان ((خبر شهادت عبدالله یقطر و اتمام حجت با اطرافیان|اتمام حجت)) می نمود تا با میل و رغبت و از روی آگاهی در این مسیر گام بردارند . بسیاری از کسانی که برای امام علیه السلام دعوت نامه نوشته بودند در میان لشگریان ابن زیاد دیده می‌شدند.
آنان راه را بر امام علیه السلام بستند و حضرت به ناچار روز دوم [ماه محرم|محرم)) سال 61 هجری در سرزمینی که ((کربلا)) نامیده می‌شد ((فرود آمدن به کربلا|فرود آمد)) و خیمه‌های خود را بر پا نمود. امام بارها برای دشمنان ((خطبه امام و اتمام حجت با سپاهیان دشمن|خطبه خواند)) و ضمن معرفی خویش، آنان را نصیحت فرمود و حجت را بر آنان تمام کرد.

لشگریان بی‌رحم ابن زیاد به فرمان وی، امام و یارانش را ((محاصره امام حسین و یارانش در کربلا|محاصره)) کردند و روز‌به‌روز عرصه را بر آنها تنگ‌تر ساختند تا آن‌جا که آب را نیز به روی آنان بستند. امام نیز با حمایت از اهل بیت خود ((تحکیم مواضع - شب عاشورا|سازمانی ویژه)) در جبهه خویش تدارک دید و یاران آن حضرت چندین نوبت با شکافتن حلقه محاصره دشمن ، آب آوردند.

!شب عاشورا
شب عاشورا فرا رسید. امام به‌وسیله برادرش ((پیشینه عباس بن علی بن ابیطالب|ابوالفضل العباس علیه‌السلام)) آن شب را از دشمن ((یک شب مهلت برای راز و نیاز|مهلت گرفت)) تا خود و یارانش به ((راز و نیاز امام و اصحابش در شب عاشورا|عبادت و راز و نیاز ))بپردازند.

امام در آن شب برای اصحاب و یاران خویش ((خطبه امام علیه السلام در شب عاشورا|خطبه خواند)) و بیعت خود را از آنان برداشت و آزادشان گذاشت تا بار دیگر انتخاب کنند. اصحاب هم ((اعلام حمایت اصحاب از امام حسین علیه السلام|اعلام حمایت)) و وفاداری نمودند. امام آنان را ستود و فرمود: اصحابی بهتر از شما و اهل بیتی نیکوتر از شما ندیدم.

آنگاه ((نمایاندن جایگاه اصحاب در بهشت|جایگاه)) هر یک را در بهشت به آنان نشان داد و یاران امام علیه السلام به قدری شادمان شدند که برای شهادت ((مزاح و شوخی اصحاب و شوق شهادت|لحظه شماری کردند.))

!شهادت یاران امام
((روز عاشورا)) فرا رسید و جنگ هفتاد و چند تن در مقابل هزاران نفر آغاز شد.((تعداد یاران امام حسین علیه السلام|یاران امام علیه السلام ))برای رفتن به میدان نبرد با دشمن از یکدیگر سبقت می‌گرفتند و با صلابتی که از ایمان سرشارشان سرچشمه می‌گرفت شمشیر می‌زدند و دشمن را از اطراف امام پراکنده می‌ساختند.

تا ظهر، بسیاری از یارن امام به ((نام شهدای حمله اول|شهادت رسیدند)) و امام با دیگر یاران اندک در برابر ((تیر باران سپاه امام به وسیله دشمن|تیرهای دشمن))، ((آخرین نماز -ظهر عاشورا|نماز گزارد)) و به نبرد با دشمن ادامه داد.

یاران امام یکی پس از دیگری به شهادت رسیدند و نوبت به جوانان ((بنی هاشم در کربلا|بنی هاشم ))رسید؛ هر یک از آنها با اشتیاق فراوان اجازه می‌گرفت و رو در روی دشمن جان می باخت. آخرین سرباز امام علیه السلام ((شهادت کودکی شیرخوار در آخرین لحظات نبرد|کودک شش‌ماهه ))ای بود که او را روی دست‌های پدرش به شهادت رساندند.

!شهادت امام و پیام‌آوران قیام کربلا
آخرین فریاد امام در وسط میدان نبرد ((فریاد استغاثه امام حسین در روز عاشورا|فریاد نصرت‌خواهی ))بود، اما کسی پاسخی به او نداد. سر انجام از هر سو بر امام ((آغاز مبارزات امام حسین علیه السلام|یورش بردند)) و او را با فجیح ترین وضع به ((آخرین لحظات و فرمان قتل امام حسین علیه السلام|شهادت رساندند.)) و به این ترتیب بزرگترین واقعه دردناک تاریخ بشر به وقوع پیوست.

پس از شهادت امام و یارانش نوبت ((اسارت اهل بیت امام علیهم السلام|اسارت اهل بیت ))امام علیه السلام فرا رسید. سپاه یزید، اهل بیت امام را از ((نحوه ورود کاروان اسرا به کوفه|کربلا تا کوفه ))و از ((ورود به دارالاماره کوفه - قصر حکومتی|کوفه تا شام ))به اسارت کشاند، اما آنان هر جا که ممکن بود فساد دستگاه یزید و جنایاتش را افشا ساختند.

((خطبه امام سجاد علیه السلام در کوفه|خطبه حضرت سجاد علیه السلام ))و ((خطبه زینب سلام الله علیها در کوفه|خطبه زینب کبری سلام الله علیها ))،این پیام آوران قیام کربلا، پایه‌های حکومت یزید را به لرزه انداخت و پیام شهیدان را به مردم نا آگاه رساند و یاد مظلومیت امام علیه السلام و یارانش را برای همیشه در دل مسلمانان زنده نگاه داشت و((فلسفه گریه بر شهید)) را برای انسانها روشن کرد.

تاریخ شماره نسخه کاربر توضیح اقدام
 جمعه 30 تیر 1385 [05:37 ]   10   رضا معرب      جاری 
 جمعه 30 تیر 1385 [05:36 ]   9   رضا معرب      v  c  d  s 
 چهارشنبه 20 مهر 1384 [08:42 ]   8   شکوفه رنجبری      v  c  d  s 
 چهارشنبه 09 شهریور 1384 [05:24 ]   7   شکوفه رنجبری      v  c  d  s 
 چهارشنبه 26 مرداد 1384 [06:51 ]   6   شکوفه رنجبری      v  c  d  s 
 سه شنبه 25 مرداد 1384 [05:15 ]   5   شکوفه رنجبری      v  c  d  s 
 سه شنبه 25 مرداد 1384 [05:07 ]   4   شکوفه رنجبری      v  c  d  s 
 شنبه 24 بهمن 1383 [11:37 ]   3   شکوفه رنجبری      v  c  d  s 
 شنبه 28 آذر 1383 [06:38 ]   2   رضا معرب      v  c  d  s 
 چهارشنبه 06 آبان 1383 [06:42 ]   1   شکوفه رنجبری      v  c  d  s 


ارسال توضیح جدید
الزامی
big grin confused جالب cry eek evil فریاد اخم خبر lol عصبانی mr green خنثی سوال razz redface rolleyes غمگین smile surprised twisted چشمک arrow



از پیوند [http://www.foo.com] یا [http://www.foo.com|شرح] برای پیوندها.
برچسب های HTML در داخل توضیحات مجاز نیستند و تمام نوشته ها ی بین علامت های > و < حذف خواهند شد..