تاریخچه ی:
تغییر سیاست یزید پس از واقعه عاشورا
تفاوت با نگارش: 13
| رفتار و سخنان بازماندگان نهضت حسینی به ویژه ((حضرت زینب کبری علیهاسلام|حضرت زینب صلی الله علیه و آله و سلم)) و ((حضرت امام سجاد علیه السلام|حضرت سجاد علیه السلام)) و بهخصوص ((خطبهی امام سجاد در مسجد اموی))، از یک سو چنان قاطع و مستدل بود که: | | رفتار و سخنان بازماندگان نهضت حسینی به ویژه ((حضرت زینب کبری علیهاسلام|حضرت زینب صلی الله علیه و آله و سلم)) و ((حضرت امام سجاد علیه السلام|حضرت سجاد علیه السلام)) و بهخصوص ((خطبهی امام سجاد در مسجد اموی))، از یک سو چنان قاطع و مستدل بود که: |
| ~~green: یزید بیتجربه و عیاش، توان مقابله با آنها را نداشت. | | ~~green: یزید بیتجربه و عیاش، توان مقابله با آنها را نداشت. |
| و دیگر اینکه افکار عمومی شهر را به نفع خاندان اهل بیت عوض نمود و زمینههای شورش و انقلاب روز به روز در سطح شهر ظاهر میشد.~~ | | و دیگر اینکه افکار عمومی شهر را به نفع خاندان اهل بیت عوض نمود و زمینههای شورش و انقلاب روز به روز در سطح شهر ظاهر میشد.~~ |
| __تدابیر یزید__ | | __تدابیر یزید__ |
| یزید برای مقابله با این وضعیت از طرفی شیوه رفتار خود را با اهل بیت عوض نمود ( هدایای زیادی به آنها داد و اظهار محبت فراوان کرد؛ مکان اقامت آنها را عوض کرد و به آنها اجازه عزاداری داد) | | یزید برای مقابله با این وضعیت از طرفی شیوه رفتار خود را با اهل بیت عوض نمود ( هدایای زیادی به آنها داد و اظهار محبت فراوان کرد؛ مکان اقامت آنها را عوض کرد و به آنها اجازه عزاداری داد) |
| و از طرف دیگر سعی کرد گناه قتل امام حسین علیه السلام را به گردن ابن زیاد بیندازد و از خود سلب مسئولیت کند. | | و از طرف دیگر سعی کرد گناه قتل امام حسین علیه السلام را به گردن ابن زیاد بیندازد و از خود سلب مسئولیت کند. |
| از این رو مرتب او را لعنت میکرد و میگفت: | | از این رو مرتب او را لعنت میکرد و میگفت: |
| __::^اگر من بودم اجازه نمیدادم حسین کشته شود.^::__اما به هر حال، حوادث به گونهای پیش رفت که یزید، ماندن اهل بیت در شام را تهدیدی برای حکومت خود دید و تصمیم گرفت آنها را به مدینه منتقل کند؛ بهخصوص که بعد از عزاداری هفتروزهی بازماندگان عاشورا در شام، «((مروان بن حکم)) » نزد او آمد و از تغییر حال مردم شام خبر داد و گفت: | | __::^اگر من بودم اجازه نمیدادم حسین کشته شود.^::__اما به هر حال، حوادث به گونهای پیش رفت که یزید، ماندن اهل بیت در شام را تهدیدی برای حکومت خود دید و تصمیم گرفت آنها را به مدینه منتقل کند؛ بهخصوص که بعد از عزاداری هفتروزهی بازماندگان عاشورا در شام، «((مروان بن حکم)) » نزد او آمد و از تغییر حال مردم شام خبر داد و گفت: |
| ''=== اگر اینها در اینجا بمانند کار خلافت تو تمام است. ==='' | | ''=== اگر اینها در اینجا بمانند کار خلافت تو تمام است. ==='' |
| برای همین، یزید حضرت سجاد علیه السلام را طلبید و گفت:« سه خواستهای را که به تو وعده داده بودم برآورده میکنم، بگو.» | | برای همین، یزید حضرت سجاد علیه السلام را طلبید و گفت:« سه خواستهای را که به تو وعده داده بودم برآورده میکنم، بگو.» |
| __امام فرمود:__ | | __امام فرمود:__ |
| === اول اینکه سر مولا و پدرم حسین را به من نشان بده، چرا که میخواهم در این لحظهی آخر با او وداع کنم. | | === اول اینکه سر مولا و پدرم حسین را به من نشان بده، چرا که میخواهم در این لحظهی آخر با او وداع کنم. |
| دوم اینکه اموالی را که از ما غارت شده به ما برگردان. | | دوم اینکه اموالی را که از ما غارت شده به ما برگردان. |
| سوم اگر تصمیم داری مرا بکشی، کسی را با این زنان همراه کن که آنها را به حرم جدشان برگرداند.=== | | سوم اگر تصمیم داری مرا بکشی، کسی را با این زنان همراه کن که آنها را به حرم جدشان برگرداند.=== |
| | | |
| __یزید گفت:__ | | __یزید گفت:__ |
| اولا صورت پدرت را که هرگز نخواهی دید. | | اولا صورت پدرت را که هرگز نخواهی دید. |
| ثانیا من از تو در گذشتم و زنان را کسی جز تو به مدینه بر نمیگرداند؛ در ضمن عوض آنچه از شما غارت شده، چندین برابر قیمتش را به شما خواهم داد. | | ثانیا من از تو در گذشتم و زنان را کسی جز تو به مدینه بر نمیگرداند؛ در ضمن عوض آنچه از شما غارت شده، چندین برابر قیمتش را به شما خواهم داد. |
| امام سجاد علیه السلام فرمود: | | امام سجاد علیه السلام فرمود: |
| مال تو را نمیخواهیم؛ ارزانی خودت باد. من که اموال غارت شده مان را طلب کردم، به این علت بود که: | | مال تو را نمیخواهیم؛ ارزانی خودت باد. من که اموال غارت شده مان را طلب کردم، به این علت بود که: |
| === پارچه دستبافت و روسری و گردنبند و پیراهن فاطمه سلام الله علیها جزو آنها بود.=== | | === پارچه دستبافت و روسری و گردنبند و پیراهن فاطمه سلام الله علیها جزو آنها بود.=== |
| یزید دستور داد اموال را برگردانند و دویست دینار هم به آن اضافه کرد که حضرت زین العابدین علیه السلام همه را میان فقیران تقسیم فرمود. | | یزید دستور داد اموال را برگردانند و دویست دینار هم به آن اضافه کرد که حضرت زین العابدین علیه السلام همه را میان فقیران تقسیم فرمود. |
| سپس یزید دستور داد اسیران خانواده حسین علیه السلام به وطن خودشان یعنی مدینه پیامبر باز گردند. | | سپس یزید دستور داد اسیران خانواده حسین علیه السلام به وطن خودشان یعنی مدینه پیامبر باز گردند. |
| __هنگام خداحافظی با کاروان اسرا به امام سجاد علیه السلام گفت:__ | | __هنگام خداحافظی با کاروان اسرا به امام سجاد علیه السلام گفت:__ |
| ''خدا لعنت کند ابن مرجانه را. اگر من پدرت را میدیدم، هر خواستهای داشت، میپذیرفتم و مانع کشتهشدنش میشدم؛ ولو به قیمت کشتهشدن فرزاندانم تمام میشد! ولی خب، کشتهشدن او قضا و قدر الهی بود. وقتی به وطنت رسیدی، با من مکاتبه کن و خواستههای خودت را برایم بنویس.'' | | ''خدا لعنت کند ابن مرجانه را. اگر من پدرت را میدیدم، هر خواستهای داشت، میپذیرفتم و مانع کشتهشدنش میشدم؛ ولو به قیمت کشتهشدن فرزاندانم تمام میشد! ولی خب، کشتهشدن او قضا و قدر الهی بود. وقتی به وطنت رسیدی، با من مکاتبه کن و خواستههای خودت را برایم بنویس.'' |
| ::{picture=156.jpg height=300 width=250}:: | | ::{picture=156.jpg height=300 width=250}:: |
| آنگاه «لقمان بن بشیر » را که صحابی رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم بود با سی سرباز اسبسوار با آنها همراه کرد و به او سفارش کرد برای رعایت حال و حفظ آبروی اهل بیت، آنها را شبها حرکت دهد، و خود پیشاپیش آنها حرکت کند و اگر علی بن الحسین در بین راه چیزی خواست، آن را برآورده سازد. | | آنگاه «لقمان بن بشیر » را که صحابی رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم بود با سی سرباز اسبسوار با آنها همراه کرد و به او سفارش کرد برای رعایت حال و حفظ آبروی اهل بیت، آنها را شبها حرکت دهد، و خود پیشاپیش آنها حرکت کند و اگر علی بن الحسین در بین راه چیزی خواست، آن را برآورده سازد. |
| __سپس اهل بیت را در محملهای آراسته نشاند و گفت:__ | | __سپس اهل بیت را در محملهای آراسته نشاند و گفت:__ |
| === اینها به جبران آنچه بر شما گذشت. حضرت ام کلثوم نیز پاسخ تندی به او داد.=== | | === اینها به جبران آنچه بر شما گذشت. حضرت ام کلثوم نیز پاسخ تندی به او داد.=== |
| منابع: | | منابع: |
| بحارالانوار ، ج 45 ، ص 144 ، 145 ، 146 | | بحارالانوار ، ج 45 ، ص 144 ، 145 ، 146 |
| (تاریخ طبری جلد 5، صفحه 232) | | (تاریخ طبری جلد 5، صفحه 232) |
| مراجعه شود به: | | مراجعه شود به: |
| ((حرکت اسرای کربلا از کوفه به سوی شام)) | | ((حرکت اسرای کربلا از کوفه به سوی شام)) |