منو
 کاربر Online
1372 کاربر online
تاریخچه ی: انسان کامل در مکتب محبت

در حال مقایسه نگارشها

نگارش واقعی نگارش:1


مکتب محبت


مکتب دیگری در مورد انسان کامل وجود دارد که آن را ، هم می‏توان مکتب‏ محبت نامید و هم مکتب معرفت به معنای " معرفةالنفس " .

از چند هزار سال پیش در شرق آسیا افکار و اندیشه‏های بسیار بلندی وجود داشته که الان هم کتابهای بسیار قدیمی هندی که به فارسی هم ترجمه شده وجود دارد ، مثل " او پانیشادها " که کتبی فوق‏العاده عالی است .

استاد بزرگوار ما علامه طباطبائی - سلمه الله تعالی - وقتی در چندین سال پیش برای اولین بار " اوپانیشادها " را خوانده بودند ، خیلی‏ اعجاب داشتند و می‏گفتند که مطالب بسیار بسیار بلندی در این کتابها هست‏ که کمتر مورد توجه است .

در این مکتب ، محور همه کمالات انسان ، خودشناسی است . این مکتب‏ می‏گوید : " خودت را بشناس " .

البته " خودت را بشناس " را سقراط هم گفته است و همه پیغمبران هم گفته‏اند ، پیغمبر اسلام هم فرموده است که‏ :

" « من عرف نفسه عرف ربه » "

، ولی در این مکتب فقط روی همین نکته‏ تکیه شده است که خودت را بشناس .

کتابی ترجمه شده است که حاوی تعدادی از مقالات و نامه‏های گاندی است‏ به نام " این است مذهب من " که به نظر من کتاب خوبی است . گاندی در این کتاب می‏گوید :

من از مطالعه " اوپانیشادها " به سه اصل پی‏ بردم که این سه اصل برای من ، یک عمر دستورالعمل زندگی بود .

اولین اصلی‏ که گاندی ذکر می‏کند ، این است : تنها یک حقیقت در عالم وجود دارد و آن‏ شناختن نفس است ، " خودت " را بشناس ! گاندی براساس همین‏ مطلب ، به قدری زیبا به دنیای فرنگ حمله می‏کند ، آنجا که می‏گوید :

" فرنگی ، دنیا را شناخته و خودش را نشناخته و چون خودش را نشناخته ، هم خودش را بدبخت کرده است و هم دنیا را " و عجیب در اینجا داد سخن‏ می‏دهد و سخنش فوق‏العاده عالی است .


اصل دوم : هر که خود را شناخت ، خدا را هم می‏شناسد و دیگران را هم‏ می‏شناسد .

اصل سوم : فقط یک نیرو و یک آزادی و یک عدالت وجود دارد و آن ، نیروی " تسلط بر خویشتن " است . هر کس بر خویشتن مسلط شد ، بر اشیاء دیگر مسلط می‏شود و درست هم مسلط می‏شود ، و تنها در دنیا یک نیکی‏ وجود دارد و آن ، دوست داشتن دیگران مانند دوست داشتن خویش است و به‏ عبارت دیگر ، دیگران را باید مانند خود انگاریم .

اینها مقصودشان از معرفت همان معرفةالنفس ( شناختن خود ) است .

می‏دانید در فلسفه هندی ، مسأله " مراقبه " مطرح است ، مسأله در خود فرو رفتن مطرح است . ( البته حالا به صورت ریاضتهای شاقه و کارهای‏ جوکیها درآمده و چیزهای دیگری در آن پیدا شده است ، من اینها را نمی‏گویم‏ ) .

اساس فلسفه هندی بر شناختن نفس و مراقبه و طرد خاطرات و کشف‏ حقیقت " خود " است و از شناختن خود ، محبت پیدا می‏شود .


پس انسان کامل در این مکتب ، یعنی انسانی که خود را بشناسد که اگر خود را شناخت ، بر خود مسلط می‏شود و بعد که بر خود مسلط شد ، نسبت به‏ دیگران محبت پیدا می‏کند . حال می‏خواهید اسم این مکتب را " مکتب‏ معرفت " بگذارید و یا " مکتب محبت " ، اسمش را هر چه می‏خواهید بگذارید

منبع :انسان کامل
شهید مطهری
صفحه94

مکتب دیگری در مورد انسان کامل وجود دارد که آن را ، هم می‏توان مکتب‏ محبت نامید و هم مکتب معرفت به معنای " معرفةالنفس " .
از چند هزار سال پیش در شرق آسیا افکار و اندیشه‏های بسیار بلندی وجود داشته که الان هم کتابهای بسیار قدیمی هندی که به فارسی هم ترجمه شده وجود دارد ، مثل " او پانیشادها " که کتبی فوق‏العاده عالی است .
استاد بزرگوار ما علامه طباطبائی - سلمه الله تعالی - وقتی در چندین سال پیش برای اولین بار " اوپانیشادها " را خوانده بودند ، خیلی‏ اعجاب داشتند و می‏گفتند که مطالب بسیار بسیار بلندی در این کتابها هست‏ که کمتر مورد توجه است .
در این مکتب ، محور همه کمالات انسان ، خودشناسی است . این مکتب‏ می‏گوید : " خودت را بشناس " .
البته " خودت را بشناس " را سقراط هم گفته است و همه پیغمبران هم گفته‏اند ، پیغمبر اسلام هم فرموده است که‏ : " « من عرف نفسه عرف ربه » " ، ولی در این مکتب فقط روی همین نکته‏ تکیه شده است که خودت را بشناس .
کتابی ترجمه شده است که حاوی تعدادی از مقالات و نامه‏های گاندی است‏ به نام " این است مذهب من " که به نظر من کتاب خوبی است . گاندی در این کتاب می‏گوید :
من از مطالعه " اوپانیشادها " به سه اصل پی‏ بردم که این سه اصل برای من ، یک عمر دستورالعمل زندگی بود . اولین اصلی‏ که گاندی ذکر می‏کند ، این است : تنها یک حقیقت در عالم وجود دارد و آن‏ شناختن نفس است ، " خودت " را بشناس ! گاندی براساس همین‏ مطلب ، به قدری زیبا به دنیای فرنگ حمله می‏کند ، آنجا که می‏گوید :
" فرنگی ، دنیا را شناخته و خودش را نشناخته و چون خودش را نشناخته ، هم خودش را بدبخت کرده است و هم دنیا را " و عجیب در اینجا داد سخن‏ می‏دهد و سخنش فوق‏العاده عالی است .
اصل دوم : هر که خود را شناخت ، خدا را هم می‏شناسد و دیگران را هم‏ می‏شناسد .
اصل سوم : فقط یک نیرو و یک آزادی و یک عدالت وجود دارد
و آن ، نیروی " تسلط بر خویشتن " است . هر کس بر خویشتن مسلط شد ، بر اشیاء دیگر مسلط می‏شود و درست هم مسلط می‏شود ، و تنها در دنیا یک نیکی‏ وجود دارد و آن ، دوست داشتن دیگران مانند دوست داشتن خویش است و به‏ عبارت دیگر ، دیگران را باید مانند خود انگاریم .
اینها مقصودشان از معرفت همان معرفةالنفس ( شناختن خود ) است .
می‏دانید در فلسفه هندی ، مسأله " مراقبه " مطرح است ، مسأله در خود فرو رفتن مطرح است . ( البته حالا به صورت ریاضتهای شاقه و کارهای‏ جوکیها درآمده و چیزهای دیگری در آن پیدا شده است ، من اینها را نمی‏گویم‏ ) .
اساس فلسفه هندی بر شناختن نفس و مراقبه و طرد خاطرات و کشف‏ حقیقت " خود " است و از شناختن خود ، محبت پیدا می‏شود .
پس انسان کامل در این مکتب ، یعنی انسانی که خود را بشناسد که اگر خود را شناخت ، بر خود مسلط می‏شود و بعد که بر خود مسلط شد ، نسبت به‏ دیگران محبت پیدا می‏کند . حال می‏خواهید اسم این مکتب را " مکتب‏ معرفت " بگذارید و یا " مکتب محبت " ، اسمش را هر چه می‏خواهید بگذارید

منبع :انسان کامل
شهید مطهری
صفحه94


تاریخ شماره نسخه کاربر توضیح اقدام
 پنج شنبه 29 تیر 1385 [06:33 ]   4   محمد ورهرام      جاری 
 سه شنبه 28 تیر 1384 [14:41 ]   3   محمد ورهرام      v  c  d  s 
 سه شنبه 28 تیر 1384 [14:40 ]   2   محمد ورهرام      v  c  d  s 
 دوشنبه 26 اردیبهشت 1384 [02:12 ]   1   یاسر ناظم نیا      v  c  d  s 


ارسال توضیح جدید
الزامی
big grin confused جالب cry eek evil فریاد اخم خبر lol عصبانی mr green خنثی سوال razz redface rolleyes غمگین smile surprised twisted چشمک arrow



از پیوند [http://www.foo.com] یا [http://www.foo.com|شرح] برای پیوندها.
برچسب های HTML در داخل توضیحات مجاز نیستند و تمام نوشته ها ی بین علامت های > و < حذف خواهند شد..