تاریخچه ی:
انسان و دنیا
تفاوت با نگارش: 5
- | ((مم محمد با|امم اقر(ع))) برای رکشی یدگی ه مزارع خو یرون م بود و بواسط ربهی خستگی ه کمک چن فر ک اطراش ودند راه میرفت. |
+ | ایا مقما بای لی ا خر ن ی ت منر کالا رشن گدد : V{maketoc} |
- | ر این حال مردی بنام محمد بن منکدر که از زهاد و عباد بود و تصادفاً به نوحی بیرون مدینه آمده بود امام را در آن حال دید و در ذهنش آمد که چطور این مرد شریف (امام) دنیا را پیجویی میکند. و بر آن شد که امام را نصیحتی کند. |
+ | !رایز انان |
- | پ ندیک رفت و به ام سلام داد. سپس گفت: آیا سزوار ات مد شریفی چون شما در طب دنیا بیرون آید آن هم در چنین وقی و در چنین گمیی گر خدای نخاته در همچو الی مگ شا فرا سد چه وضعی برای شما پدید خواهد آد؟ شایسته شما نیست که دنبال دنیا بروید و متحل ج زحمت شوید؟ اما ار ستها ا ز دوش کان خود بردات و به دیار تکی د و فت: ^~~darkgreen:__«اگر من در مین بمیم در ا عبدت نجام وظیفه از دنیا رفته ام. یا ین کار عین طاعت و بندگی ست. و خیال کردی که عباد محصر به ذکر و نمز و دعا روزه است.من زدگی و خرج درم. اگ کر نکنم و م نکشم. باید دست اجت ب سی تو و اثال و دراز کنم. من در طلب رزق می روم که احتیاج خود را از کس و ناکس سلب کنم. وقتی باید از فرارسید مرگ ترسا اشم که ر حا معصیت و خلاکاری و خ از فرمان اهی اشم.نه ر چین الی که در ا اطاعت امر دا هستم. ک ما موظف کره بار دش دیگان باشم رزق خودم را خودم تحصیل کنم.»~~__^ |
+ | ^__~~brown:ر مکم است از رای ود یروی کند . در وود رایزی ناه شده ا را ه سوی هدی که در مت ت مر ست کاند . الته و این ی ک بر چ بت اید تا رای ود باشد مصو ای است ک وجود رای نیست ی توا نها را نادید گر می توا ا را همل گاش ناید معاره ماره کی نا رداخت . ~~__^ |
- | زاهد با شنیدن این عبارات متوجه اشتباه خود شد و فهمید که راه غلطی را میپیموده. |
+ | غرایز را باید اصلاح و تعدیل و رهبری کرد ، که این مطلب دیگری است .
مثلا در انسان تمایل به فرزند هست . این تمایل امر کوچکی نیست ، از شاهکارهای خلقت الهی است . اگر این تمایل نبود ، خلقت ادامه نمی یافت . منتها در کارخانه خلقت ، این تمایل به صورت یک امر لذیذ و شیرین در کام هر حیوانی ریخته شده است تا هر نسلی در خدمت نسل آینده خویش باشد و از این خدمت نیز لذت ببرد .
این علاقه را تنها در نسل قبلی قرار نداده است . در انسان ، نسل بعد را نیز به نسل قبلی علاقمند گردانیده است ، اما نه به آن شدت که گذشته را به آینده علاقمند کرده است . این علاقهها رمز پیوندهاست .
یکی دیگر از غرایز بشری ، حس حقیقت جویی و دانش طلبی و کاوش است . ممکن است مردم را در زمانی موقت از تحقیق و دانش و کاوش منصرف کرد ، اما برای همیشه نمی توان بر ضد روح حقیقت جویی و دانش طلبی بشر قیام کرد .
!مال دوستی از جمله غرایز انسان مال دوستی است . البته مال دوستی یک غریزه مستقیم در انسان نیست ، یعنی اینچنین نیست که انسان مال را به خاطر مال دوست بدارد و مورد علاقه او باشد ، اما چون به حسب طبع و غریزه ، حوایج مادی زندگی خود را میخواهد رفع کند و در پارهای اجتماعات مانند اجتماع ما وسیله رفع حوایج ، پول و ثروت است اگر انسان پول داشته باشد کلید همه قفلها را در دست دارد و اگر نداشته باشد همه درها به رویش بسته میماند از این نظر ، آدمی پول را به عنوان کلید همه قفلها از نظر مادیات زندگی دوست میدارد .
همچنانکه گفتیم با یک امر طبیعی و غریزی نمی توان مبارزه کرد ، بدین معنی که برای همیشه نمی توان آن را تعطیل کرد هرچند ممکن است در یک مدت محدود جامعه را بدان سو کشاند و هم ممکن است افرادی محدود را برای همیشه بدان سو کشاند ، اما بشر و جامعه بشری را نمی توان از مقتضیات یکی از غرایز برای همیشه منصرف کرد ، مثلا:
__ ~~brown:امکان ندارد که بتوانیم همه افراد را برای همیشه قانع کنیم که راضی شوند همه درها به رویشان بسته باشد و از آن کلید مرموز وجادویی به نام " پول " یا " ثروت " به عنوان یک شیء پلید و منفور دوری گزینند . ~~__
حالا اگر با نام خدا و با نام دین ، با این غرایز مبارزه شود ، اگر تحت نام و عنوان دین ، تجرد و رهبانیت مقدس شمرده شود و ازدواج پلیدی ، اگر تحت آن نام و عنوان ، جهل موجب نجات معرفی گردد و علم سبب گمراهی ، اگر با آن نام و عنوان ، ثروت و قدرت و تمکن مایه بدبختی شناخته شود و فقر و ضعف و دستنارسی مایه سعادت و خوشبختی ، چه عوارضی دست میدهد ؟
انسانی را در نظر بگیرید که از طرفی تحت تأثیر جاذبه دینی و تلقینات دینی است و از طرف دیگر تحت تأثیر جاذبه شدید این امور ، بالاخره یا این طرف را میگرد یا آن طرف را و یا مانند بسیاری از مردم در کشاکش این دو جاذبه گرفتار میشود ، از کسانی میشود که دربارهشان گفتهاند :
یک دست به مصحفیم و یک دست به جام ::گه نزد حلالیم و گهی نزد حرام::
روحیه مذبذب پیدا میکند : " « لا الی هؤلاء و لا الی هؤلاء »" . در واقع ، یک بیمار روانی درست و حسابی میشود با همه عوارض و آثارش .
^ ~~darkorange:کار دین و رسالت دین محو غرایز نیست ، تعدیل و اصلاح و رهبری و حکومت و تسلط بر آنهاست . چون غرایز را نمی توان و نباید از بین برد ، قهرا در اجتماعاتی که با نام خدا و دین و مذهب برای نابودی غرایز قیام میکنند و خداپرستی را با زندگی ، متضاد معرفی می کنند ، خود این معانی و مفاهیم عالی شکست میخورند و ماتریالیسم و سایر مکتبهای ضد خدایی و ضد دینی رواج میگیرد . ~~
^
لهذا بدون تردید باید گفت که زاهد مابان جاهل هر محیطی که بدبختانه در میان خود ما هم زیاد هستند از عوامل مهم گرایش مردم به مادیگری میباشند .
راسل میگوید تعلیمات کلیسایی ، بشر را در میان دو بدبختی و حرمان قرار میدهد : یا بدبختی دنیا و حرمان از نعمتهای آن ، و یا بدبختی و حرمان از آخرت و حور و قصور آن .
میگوید از نظر کلیسا انسان الزاما باید یکی از دو بدبختی را تحمل کند : یا به بدبختی دنیا تن دهد و خود را محروم و منزوی نگه دارد و در مقابل در آخرت و جهان دیگر از لذتها بهرهمند گردد ، یا اگر خواست در دنیا از نعمتها و لذتها بهرهمند باشد باید بپذیرد که در آخرت محروم خواهد ماند .
اولین سؤال و ایرادی که بر این منطق وارد است از ناحیه منطق و توحید و خداشناسی است .
آخر چرا خدا الزاما بشر را به تحمل یکی از دو بدبختی محکوم کرده است ؟
چرا جمع میان دو خوشبختی نا ممکن است ؟
مگر خداوند بخیل است ؟ ! مگر از خزانه رحمت او کم میشود ؟ !
!چه مانعی دارد خدا ، هم خوشبختی دنیا را برای ما بخواهد و هم خوشبختی آخرت را ؟
اگر خدایی در کار است که از وجود و قدرت غیر متناهی لبریز است ، بایستی سعادت کامل ما را بخواهد ، و اگر سعادت کامل ما را میخواهد ، هم خوشبختی دنیای ما را میخواهد و هم خوشبختی آخرت ما را .
برتراند راسل از کسانی است که این تعلیم کلیسایی سخت او را آزار میداده است و شاید این تعلیم تأثیر فراوانی در گرایشهای ضد خدایی و ضد دینی او داشته است .
کسانی که این فکر را تبلیغ کرده و میکنند ، خیال کردهاند که علت اینکه در دین یک سلسله چیزها از قبیل شراب و قمار و زنا و ظلم و غیره نهی شده این است که این امور سعادت و خوشبختی و بهجت میآورد و دین با خوشی و بهجت مخالف است و خدا خواسته او در دنیا خوشی و سعادت و مسرت نداشته باشد تا بتواند در آخرت خوشبخت باشد ! و حال اینکه امر ، درست برعکس این است .
!علت حرامها و حلالها
این جلوگیریها و محدودیتها به خاطر این است که این امور موجب بدبختی و تیرگی زندگی میگردد . اگر خدا گفت شراب مخور ، معنایش این نیست که اگر شراب بخوری در دنیا خوشبخت میشوی و خوشبختی دنیا با خوشبختی آخرت ناسازگار است ، بلکه چون شراب موجب بدبختی است ، هم در دنیا و هم در آخرت از آن جلوگیری شده است .
__~~orange:تمام محرمات اینچنین اند ، یعنی: اگر موجب بدبختی نبودند حرام نمی شدند ~~. __
و همچنین در مورد واجبات ، یعنی:
__ ~~orange:واجبات چون موجب خوشبختی هستند و در همین زندگی دنیا نیز اثر نیک دارند ، واجب شدهاند ، نه اینکه واجب شدهاند تا قدری از خوشبختی دنیا بکاهند . ~~__
قرآن با کمال صراحت فواید و مصالح واجبات و مضار و مفاسد محرمات را توضیح میدهد . مثلا در دو آیه نیروبخشی نماز و روزه را بیان میکند ، میفرماید :
__~~green:« استعینوا بالصبر و الصلاه و انها لکبیره الا علی الخاشعین » ~~__ ( بقره / . 45) |
| | | |
| + | __~~green: از شکیبایی و نماز کمک جویید و آن نماز بسی سنگین است مگر برای خشوع پیشگان . ~~__ |
| + | و درباره روزه میفرماید : |
| + | __~~green:« یا ایها الذین آمنوا کتب علیکم الصیام کما کتب علی الذین من قبلکم لعلکم تتقون »~~ __( بقره / . 183 ) |
| + | __~~green:ای کسانی که ایمان آوردهاید ! روزه بر شما نوشته شده است ، همچنانکه بر کسانی که قبل از شما بودند نوشته شد ، شاید که با تقوی شوید . ~~__ |
| + | یعنی نماز بخوانید و روزه بگیرید تا روحتان نیرومند گردد و اخلاق زشت از شما زدوده شود . نماز و روزه نوعی کار و عمل و نوعی تمرین و تربیت اند که جلوی فحشاء و کارهای زشتتان را میگیرند . |
| + | در این تعلیمات ، نه تنها مسائل زندگی و مسائل معنوی را با یکدیگر متناقض نمی داند ، بلکه مسائل معنوی را وسیله سازش بیشتر با یک محیط زندگی سعادتمندانه معرفی میکند . |
| + | تعلیمات خلاف حقیقت برخی مبلغین ، موجب گشت که مردم از دین فراری شوند و خداشناسی را مستلزم قبول محرومیت و تحمل بدبختی و ذلت این جهانی بپندارند . |
| + | منبع : علل گرایش به مادیگری |
| + | نویسنده : استاد مرتضی مطهری |
| + | صفحه 164 |
- | ماخذ: بحارالانوار ج 11صفحه: 82 داستان راستان صفحه: 78-76 | |
| مراجعه شود به: | | مراجعه شود به: |
- | (( متصوفه)) (( طلب دنیا)) ((اخلاق و دنیاپرستی )) ((تفسیر غلط از زهد و ترک دنیا )) ((حقیقت رابطه دنیا و آخرت)) ((کاربردهای مختلف دنیا در قرآن)) |
+ | *(( متصوفه)) *(( طلب دنیا)) *((اخلاق و دنیاپرستی )) *((تفسیر غلط از زهد و ترک دنیا )) *((حقیقت رابطه دنیا و آخرت)) *((کاربردهای مختلف دنیا در قرآن)) *((بردگان و آزادگان)) *((حقیقت زهد)) *((دنیا مزرعه آخرت)) *((خداپرستی یا زندگی)) *((امام علی علیه السلام و نامرغوب ترین خرما )) و ((پرهیز از تکلف))
|